[ویکی فقه] صیغه، مُعیر (عاریه دهنده)، مُستعیر (عاریه گیرنده) و مُعار ( مال عاریه داده شده) ارکان عاریه اند.
عاریه عقد است؛ از این رو، در تحقق آن ایجاب و قبول شرط است. در ایجاب و قبول، هر لفظی که بیانگر اذن در استفاده از مال عاریه ای از طرف عاریه دهنده و قبول آن از طرف عاریه گیرنده باشد کفایت می کند. بلکه در تحقق عقد عاریه، ایجاب لفظی و قبول فعلی نیز کفایت می کند، مانند اینکه مستعیر پس از ایجاب معیر، معار را از او تحویل بگیرد.گروهی در تحقق عاریه حتی ایجاب و قبول فعلی را کافی دانسته و گفته اند: در تحقق عاریه نیازی به لفظ نیست و با هرچه که بر رضایت دادن معیر و پذیرش مستعیر دلالت کند، محقق می شود. بنابر این، معاطات در عاریه جریان می یابد، مانند اینکه کسی به قصد عاریه، پیراهنی را برای پوشیدن به دیگری بدهد و او آن را بگیرد و بپوشد و یا فرشی را برای استفاده به او بدهد و او آن را بگیرد و پهن کند برخی، عاریه را با ایجاب و قبول فعلی قابل تحقق ندانسته و گفته اند: عاریه معاطاتی، اباحه تصرف به طور رایگان است. بنابر این، عقد به شمار نمی رود، بلکه ایقاع است و به قبول نیاز ندارد.
رکن معیر
در معیر عقل، بلوغ و اجازه تصرف داشتن شرط است؛ از این رو، کودک، دیوانه و نیز کسی که نمی تواند در مال خود تصرف کند، مانند سفیه بدون اذن ولی و مفلس بدون اجازه طلبکاران نمی توانند مال خود را عاریه دهند. آیا نابالغ با اجازه ولیّ می تواند مالی را عاریه دهد؟ بسیاری حکم به صحّت آن کرده اند؛ لیکن برخی در صحّت آن اشکال کرده اند. بنابر قول به صحّت، آیا جواز، اختصاص به مال نابالغ دارد یا عاریه دادن مال دیگری را هم در بر می گیرد و نابالغ می تواند مال دیگری را نیز با اجازه ولیّ عاریه دهد؟ مسئله محل اختلاف است. چنان که بنابر قول به صحّت، در اینکه جواز اختصاص به ممیّز دارد یا کودک غیر ممیّز هم می تواند عاریه بدهد، اختلاف است. بنابر قول به جواز عاریه دادن کودک مطلقا - ممیز و غیر ممیّز - عاریه دادن دیوانه با اجازه ولیّ نیز صحیح خواهد بود. البته جواز عاریه دادن مال کودک یا دیوانه توسط ولیّ مشروط به وجود مصلحت در عاریه دادن آن است.
رکن مستعیر
در مستعیر نیز بلوغ و عقل شرط است. بنابر این، کودک و دیوانه نمی توانند عاریه بگیرند و نیز مستعیر باید معیّن باشد. بنابر این، اگر معیر بگوید: به یکی از این دو نفر عاریه دادم، صحیح نیست و نیز در مستعیر شرط است که از نظر شرع بر معار سلطه داشته باشد. بنابر این، مُحرم نمی تواند از مُحل صید را عاریه بگیرد؛ چون شرعاً بر آن سلطه ندارد.
رکن معارمعار
...
عاریه عقد است؛ از این رو، در تحقق آن ایجاب و قبول شرط است. در ایجاب و قبول، هر لفظی که بیانگر اذن در استفاده از مال عاریه ای از طرف عاریه دهنده و قبول آن از طرف عاریه گیرنده باشد کفایت می کند. بلکه در تحقق عقد عاریه، ایجاب لفظی و قبول فعلی نیز کفایت می کند، مانند اینکه مستعیر پس از ایجاب معیر، معار را از او تحویل بگیرد.گروهی در تحقق عاریه حتی ایجاب و قبول فعلی را کافی دانسته و گفته اند: در تحقق عاریه نیازی به لفظ نیست و با هرچه که بر رضایت دادن معیر و پذیرش مستعیر دلالت کند، محقق می شود. بنابر این، معاطات در عاریه جریان می یابد، مانند اینکه کسی به قصد عاریه، پیراهنی را برای پوشیدن به دیگری بدهد و او آن را بگیرد و بپوشد و یا فرشی را برای استفاده به او بدهد و او آن را بگیرد و پهن کند برخی، عاریه را با ایجاب و قبول فعلی قابل تحقق ندانسته و گفته اند: عاریه معاطاتی، اباحه تصرف به طور رایگان است. بنابر این، عقد به شمار نمی رود، بلکه ایقاع است و به قبول نیاز ندارد.
رکن معیر
در معیر عقل، بلوغ و اجازه تصرف داشتن شرط است؛ از این رو، کودک، دیوانه و نیز کسی که نمی تواند در مال خود تصرف کند، مانند سفیه بدون اذن ولی و مفلس بدون اجازه طلبکاران نمی توانند مال خود را عاریه دهند. آیا نابالغ با اجازه ولیّ می تواند مالی را عاریه دهد؟ بسیاری حکم به صحّت آن کرده اند؛ لیکن برخی در صحّت آن اشکال کرده اند. بنابر قول به صحّت، آیا جواز، اختصاص به مال نابالغ دارد یا عاریه دادن مال دیگری را هم در بر می گیرد و نابالغ می تواند مال دیگری را نیز با اجازه ولیّ عاریه دهد؟ مسئله محل اختلاف است. چنان که بنابر قول به صحّت، در اینکه جواز اختصاص به ممیّز دارد یا کودک غیر ممیّز هم می تواند عاریه بدهد، اختلاف است. بنابر قول به جواز عاریه دادن کودک مطلقا - ممیز و غیر ممیّز - عاریه دادن دیوانه با اجازه ولیّ نیز صحیح خواهد بود. البته جواز عاریه دادن مال کودک یا دیوانه توسط ولیّ مشروط به وجود مصلحت در عاریه دادن آن است.
رکن مستعیر
در مستعیر نیز بلوغ و عقل شرط است. بنابر این، کودک و دیوانه نمی توانند عاریه بگیرند و نیز مستعیر باید معیّن باشد. بنابر این، اگر معیر بگوید: به یکی از این دو نفر عاریه دادم، صحیح نیست و نیز در مستعیر شرط است که از نظر شرع بر معار سلطه داشته باشد. بنابر این، مُحرم نمی تواند از مُحل صید را عاریه بگیرد؛ چون شرعاً بر آن سلطه ندارد.
رکن معارمعار
...
wikifeqh: ارکان_عاریه