آدَم وَ حَوّا: مَشی و مَشیانه
بر اساس بینش و باور فردی من خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه. خداوند متعال موجودی ست لایه تناهی یا نامتناهی یا بیکران و یا بینهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه واقعی و عینی و شهودی و تجربی و چه محض و غیبی و مجرد و غیر تجربی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته و آنهم نه به این معنای منفی که کلیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی و منظومه های ستاره ای و مجموعه های کهکشانی نیستی های هستی نما یا ظل و سایه یا ماسوی و یا غیر خدا باشند بلکه اجزای لاینفک و جدائی ناپذیر وی. خداوند متعال در لحظه جاودانه حال موجود است و زندگی می کند و نه در زمان های گذشته یا آینده، زیرا زمان های گذشته و آینده در لحظه حال وجود ندارند، بلکه زمان گذشته لحظه به لحظه در حال گذشتن است و زمان آینده لحظه به لحظه در حال آمدن. قصر ها یا کاخ های به ظاهر مجلل و با شکوه ادیان توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام بر روی دو ستون بنا شده اند ؛ یکی داستان آفرینش شش روزه جهان و دیگری داستان خلقت بابا آدم و ننه حوا که دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و لذا محتوای آنها از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان نازل نگردیده و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آنها ابلاغ نشده است. تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی و تئوری علمی مه بانگ دو ضربه محکم اند که بر این دو ستون وارد شده اند و اثرات تخریب کننده این دو ضربه غیر قابل رفو و تعمیر و جبران می باشند و در آینده های نه چندان دور دست، این قصر ها و کاخ ها فرو خواهند ریخت و با خاک یکسان خواهند گردید . از طرفی دیگر این دو تئوری بهمراه تئوری علمی مکانیک کوانتمی بطور غیر مستقیم اثبات وجود و هستی خداوند متعال و موجود بودن طرح مطلق آفرینش می باشند. مخالفت سرسختانه دینداران از عصر رنسانس تاکنون با علم بر سر این موضع نبوده است که گویا دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات وجود خداوند و طرح آفرینش را به رسمیت نمی شناسند بلکه بر سر این حقیقت بوده و هست که بخوبی واقف و آگاه اند که علم بتدریج و قدم به قدم و عصر به عصر کلیه حقایق جزئی و کلی را پشت سر هم و با پشت کاری خارق العاده ای کشف خواهد کرد و آنها را به انسان معرفی خواهد نمود و در جائی که یک حقیقت جزئی و کلی کشف شود، در همانجا و در ارتباط با آن موضوع خاص و ویژه ریشه ابهامات و اوهامات و خرافات آئینی و دینی و مذهبی خشک خواهد گردید و آب جویبار ها و رود ها و رود خانه های آئین ها و ادیان و مذاهب و فرقه ها و حلقه ها و ایدئولوژی ها به تدریج تبخیر و سرچشمه ها و بستر های آنها به وادی ها و سراب های خشک و بی آب و علف تبدیل خواهند گردید. لذا آنانیکه احساس و فکر و خیال آشتی بین علم و دین را در سر و دل و باطن خویش می پرورانند باید بدانند و واقف و آگاه و بیدار و هوشیار شوند که دو رودخانه دین و علم هرگز به همدیگر نمی پیوندند و به یک شط عظیم تبدیل نخواهند شد بلکه رودخانه دین بتدریج خشک و رودخانه علم به تنهایی به آن شط بزرگ تبدیل خواهد گردید.
... [مشاهده متن کامل]
بیائید تا باهم و دست در دست همدیگر و همدل و همصدا در آغاز قرن بیست و یکم میلاد مسیح و در ابتدای قرن پانزدهم هجری شمسی ایده های اوهامی و ابهامی و خرافی پیاده کردن قوانین الاهی ( الهی ) بر روی کره زمین و در بین جوامع بشری و ولایت مطلقه فقیه را به بایگانی تاریخ تحویل دهیم تا در آنجا به دست فراموشی سپرده شوند.
آدم و حوا ناف نداشته اند چون در رحم کسی نبودند
پرتو یا شعاع نور اجدادی هرفرد انسانی را میتوان در قالب کلمات به شکل زیر فرمول بندی کرد :
من ؛ پدر و مادر ؛ پدر بزرگان و مادر بزرگان ؛ پدران و مادران پدر بزرگان و مادر بزرگان ؛ . . . . . . . . y
این فرمول بندی کلامی یا کلمه ای را در قالب اعداد میتوان از چپ به راست بصورت زیر نوشت :
... [مشاهده متن کامل]
. . . . . . . . . . . 64 ؛ 32 ؛ 16 ؛ 8 ؛ 4 ؛ 2 ؛ 1
این سری اعداد را میتوان به شکل توانی بر مبنای عدد2 به شکل زیر نوشت :
. . . . . . 6^2 ؛ 5^2 ؛ 4^2 ؛ 3^2 ؛ 2^2 ؛ 1^2 ؛ 0^2
^ علامت توان است و ترم یا عضو آخر یعنی y را میتوان به شکل 2 بتوان x نوشت . y و x کروموزوم ها نیستند بلکه دو عدد مجهول اند و تعیین آنها در حال حاضر و تا آینده های دور دستی از عهده توان معرفت دینی و شناخت علمی خارج اند. اما بینهایت نیستند و بسیار کوچکتر از بینهایت اند. این سری با زبان گویای ریاضی دلالت بر این حقیقت دارد که تعداد افراد انسانی به سمت گذشته افزایش می یابد و نه کاهش. لذا افراد انسانی نمیتوانند حاصل آمیزش جنسی یک زوج باشند بلکه زوج های بسیاری. همچنین عدد مجهول y و یا 2 بتوان x برابر با جمع کلیه ذرات نور و ذرات زیر اتمی موجود در کل کیهان نیستند بلکه برابر با مجموع ذرات بنیادی تر، یعنی ذرات چهار بعدی زمانمکان و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی در سطح ابعاد پلانک که روی هم نوسانگر های بنیادی هشت بعدی را تشکیل می دهند و هرکدام نیمی مساوی از واقعیت عینی اند. اندیشمندان دینی مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را از صفات خداوند می دانند و معمولا این مفاهیم را مترادف و معادل و هم معنای عدم وجود زمان و مکان می پندارند، اما هنوز به این حقیقت دست نیافته اند که صفات خداوند به ظهور رسیده اند و بیزمانی و بیمکانی هم به ظهور رسیده و نیمی از واقعیت عینی را تشکیل می دهند. لذا جّد بزرگوار و اولیه کلیه موجودات زنده و غیر زنده منجمله انسان
زمانمکان و بیزمانی بیمکانی اند.
از این به بعد میتوان زمانمکان را آدم و بیزمانی بیمکانی را حوا و یا بر عکس دانست و آنهم نه تنها والدین اولیه و آغازین انسان بلکه کلیه موجودات زنده و غیر زنده. ذرات نور و ذرات اتمی و زیر اتمی عناصر بنیادی نیستند بلکه قالب های پایداری اند که عناصر بنیادی تری مثل ذرات زمانمکان و بیزمانی بیمکانی در ابعاد پلانک در آنها ریخته شده و بسته بندی گردیده اند و آنهم در اولین لحظات وقوع مهبانگ و انبساط محتوای کیهان. این ایده که در این سایت ارزشمند خدمت خوانندگان گرامی بیان میگردد، هنوز به استحضار عالِمان و اندیشمندان دینی ؛ فلسفی و عرفانی و علمی نرسیده است و با اطمینان و یقین و خاطر جمع می توان آنر بکر ترین ایده دینی و علمی نامید که در طول تاریخ بشریت تاکنون برای اولین بار در اندیشه و افکار این حقیر ناچیز القاء و الهام و منعکس گردیده است.
اعتراض ابلیس به اجرای امر سجده بر آدم تحت این بهانه که او از آتش است و آدم از خاک و آتش برتر از خاک، یک اعتراض معقول و منطقی و شهودی بوده است و در عالم دنیوی - شهودی فعلی هم مورد تائید علم می باشد. زیرا
... [مشاهده متن کامل] محتوای کل جهان قبل از پیدایش و به کثرت رسیدن، در مرکز آن متراکم و دمای محض بوده است. همچنین نظام فکری و جهان بینی فلاسفه یونان باستان که بر اساس آنها یکی از عناصر اربعه یا چهارگانه آتش؛ خاک؛ آب و هوا منشاء پیدایش موجودات زنده و غیر زنده بوده باشند، حقیقت ندارد و مورد تائید علم هم نمی باشد. بر طبق اصل هم ارزی دما و انرژی بولتزمن که در قالب یک فرمول ریاضی در علم فیزیک بیان گشته است، دما و انرژی یکی نیستند بلکه قابل تبدیل بهمدیگر. یعنی در روند پیدایش جهان دما مقدم بر انرژی بوده است. علت اصلی و ریشه ای در داستان آدم و حوای دینی که شیطان از کلمه دما استفاده ننموده بلکه واژه آتش را بر زبان فرشته ای خویش جاری نموده است، این حقیقت می باشد که متفکرین و اندیشمندان عصر پیامبر اسلام و حتا خود آن بزرگوار توانایی تمیز قائل شدن بین دما و آتش را نداشته اند و در عصر جدید هم اکثریت قاطع افراد انسانی نمیداند که دما و انرژی یکی نیستند. از طرفی دیگر طبق سوره قرآنی اعراف خداوند متعال آدم را بهمراه زشتی های آشکار و پنهان آفریده است و نه در سطح کمال ایده آل. لذا از دیدگاه انسان بیدار و آگاه و فهیم و عاقل عصر جدید سجده نکردن به یک موجود ناکامل یک عمل و رفتار معقول و منطقی می باشد. این حقیر هم اگر بجای ابلیس بودم با آن موجود ناکامل حتا سلام علیک نمی کردم چه رسد به سجده کردن در پیشگاه عریان او . آیا آلات تناسلی آدم و حوا که در جهت تولید مثل آفریده شده و در این پدیده اجتناب ناپذیر اند از دیدگاه مبارک رسول خدا، زشتی های آشکار و تمایلات جنسی آن دو بهمدیگر ، زشتی های پنهان محسوب شده اند ؟
تلفظ صحیح نام های دو فرزند آدم و اِوا آبیل و گابیل می باشند و نه هابیل و قابیل. آبیل به زبان فارسی اقوام سومر و ایلام به معنای بیل آبیاری و گابیل به معنای بیل شخم زنی قبل از اختراع گاوآهن می باشند. Eve
... [مشاهده متن کامل] با تلفظ اِوهَ و یا اوا اشاره به ضمیر سوم شخص دارد و به معنای " او " می باشد و Adam با تلفظ اروپایی آدام و تلفظ شرقی آدم به معنای دَم آغازین حیات در پهنه بیکرانی و بی نهایت می باشد و طنین آن در بینهایت دور دست ها هرگز به سردی و خاموشی منجر نخواهد گردید.
دو محقق هلندی از مطالعه لوح های گلی یافته شده در راس شام را ( یعنی بالای سرزمین شام ) شمال غربی کشور سوریه به یک اسطوره دست یافته اند که قدمت آن حدود 1300 سال قبل از میلاد مسیح می باشد و به فرهنگ و تمدن قوم اوگاریت تعلق دارد و به خط میخی و الفبای اوگا ریتی نگاشته شده است. در آن داستان el با تلفظ اِل خدای خوبی ها با همسرش به نام asherh با تلفظ آشیره ( شیر اولیه ) در باغ بهشت بسر می برند و از حیات جاودانه بر خوردار اند و از میوه های گوناگون درخت زندگی تغذیه می کرده اند. تا اینکه یک موجود اهریمنی به نام horon با تلفظ هو رون ( به احتمال زیاد به معنای رانده شده توسط هو ) که قبلا در کوه خدایان به سر می برده است و مورد خشم خدایان قرار می گیرد و از باغ کوهستانی خدایان طرد و تبعید میگردد. پس از رانده شدن به شکل یک مار بزرگ در می آید و وارد باغ بهشت می شود و درخت زندگی را مسموم و آنرا به درخت مرگ تبدیل می کند. خدایان از او میخواهند که درخت مسموم شده را از ریشه بکند و آنرا بر اندازد. از امر خدایان سرپیچی میکند و فرمان به el ابلاغ میگردد که هم درخت را براندازد و هم هو رون را سر به نیست کند. در حین مبارزه مار اورا نیش می زند و استعداد جاودانگی اورا مختل می کند و پس از آن اِل و آشیره مشمول حال میرایی می شوند. پژوهشگران معتقدند که این اسطوره حدود 800 سال قبل از داستان آدم و حوا در کتاب آفرینش موسا نگاشته شده است و احتمالا به در بار فراعنه مصر هم راه یافته و موسا به عنوان فرزند خوانده فرعون در دوران کودکی توسط پیشوایان دینی دربار از محتوای آن اسطوره آگاهی یافته است. بهر حال کلمه آدم به نظر من یک کلمه فارسی است و معنای آن دَم آغازین یا اولیه می باشد. در در کتاب اول تورات بعد از اینکه خداوند آدم را از گل می آفریند در کالبد او " دَم زندگی " می دمد و در قرآن از دمیدن روح صحبت به میان آمده است. بهر حال این حقیر به یک باور نو رسیده ام و آن اینکه خداوند متعال در حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی هستی و وجود خویش، کلیه افراد انسانی را بطور همزمان و هم سن و سال و در یک سن معتدل ( به احتمال قریب به یقین در سن چهل سالگی ) و از هستی و وجود خود ( و نه از عدم و نیستی ) در سطح کمال خوبی و زیبایی آفریده است و به آنها حیات جاودانه اهداء نموده است. از همه مهمتر اینکه هر فردی را از یک خانواده خودی ده عضویی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن یا پنج آدم و پنج حوای خودی آفریده است که در قالب پنج زوج بنیادی خودی از زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن برخوردار بوده اند. سوال : آن حیات در سطح کمال ایده آل بهشتی تا قبل از آغاز سَفَر آفرینش چند سال طول کشیده است ؟ در پاسخ گویی به این سوال، استفاده از اعداد ملیون ؛ میلیارد ؛ بیلیارد و تریلیارد تا حدودی غیر منطقی و غیر معقول و گمراه کننده خواهد بود. بجای آن و برای سهولت می توان از عبارت ؛
... [مشاهده متن کامل]
" یک جاودانگی " استفاده نمود و آنهم محدود و متنهای ، زیرا جاودانگی نامحدود و نامتناهی و بینهایت و بدون آغاز و پایان خاص و ویژه حیات و هستی و وجود بیکران خود خداوند می باشد که در برگیرنده کلیه جاودانگی های محدود و متناهی و بیشمار است. افزایش جمعیت از راه تولید مثل و از طریق آمیزش جنسی زن و مرد و یا والدین و نسل به نسل تنها در طول سفر صورت می پذیرد. بهشت یک باغ نیست بلکه حالت کلی هستی و وجود می باشد که بین دو سر حد بالا و پایین ( به قول حکیمان و عارفان دینی : اعلی و اسفل ) محصور و محدود است. این دو سر حد از همدیگر جدا نیستند بلکه روی هم قرار دارند و بین این دو مرز ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری کمال ایده آل ، هستی و یا وجود دارای حالات کلی بیشماری است که پشت سر هم با یک ترتیب و نظم خارقالعاده و شگفت انگیز در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و براساس مفاد ثابت و تغییر ناپذیر آن از طریق وقوع قیامت ها یا مه بانگ های هفتگانه و بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط هستی های محدود و متناهی کیهانی در چهار چوب مکان های مجرد و مطلق سه بعدی با محیط های ثابت و پایدار و مسدود و نفوذناپذیر ، به ظهور می رسند و محو میگردند. در پایان سفر همان حالت اولیه کمال ایده آل بهشتی دوباره برقرار خواهد گردید و اعضای ده نفره خانواده های افراد انسانی دوباره بطور همزمان به ظهور میرسند و با همان سن معتدل اولیه از همان حیات نیمه جاودانه برخوردار خواهند گردید و آن حیات تا زمانی ادامه خواهد یافت که خداوند تصمیم به سفری دیگر بگیرد. خلاصه اینکه ما انسان ها از خداوند و بهشت جدا نشده ایم ( به قول مفسران : هبوت نکرده ایم ) و هم اکنون و در این جهان و در کلیه جهان های موازی و همسان و بیشمار پیش خداوند هستیم و در بهشت به سر می بریم ، البته همانطور که در بالا اشاره شد، دریکی از حالت های کلی و بیشمار بهشت مشغول زندگی هستیم. تعداد منازل ؛ وادی ها ؛ شهر های عشق و ایستگاه های حرکات نزولی و صعودی هستی و وجود هرکدام 7 تا می باشند و منازل صعودی تکرار مطلق یا صدرصد منازل نزولی می باشد. طول عمر هر منزل گاه کلی کیهانی ( دهر کیهانی ) احتمالا برابر است با 90 میلیارد سال. از آنجایی که هر کدام از حیات های هفتگانه بهمراه نظم و سامان های هفتگانه طبیعت و کیهان و بهمراه آسمان و زمین های هفتگانه در قدم های هشتم دوباره در سطوح برتر و کمال یافته تر از قبل تکرار می گردند، خواب مرگ 90 میلیارد سال طول نمیکشد بلکه 7 ضزبدر 90 میلیارد یعنی 630 میلیارد سال. و از آنجاییکه هر فرد انسانی در طول خواب ژرف مرگ از حیات روئیایی در سطح کمال ایده آل بهشتی در عالم روئیا ( در ذهن خداوند ) برخوردار خواهد گردید و آن حیات تا بیداری مجدد در منزل دنیوی و شهودی خاص و ویژه خود طول خواهد کشید، لذا حیات های روئیای افراد انسانی بعد از مرگ که در بین کلیه گذشتگان و آیندگان و اعضای خانواده انفرادی خویش جریان می یابد، همیشه حدود 630 میلیارد سال طول می کشند. البته این اعداد را نباید بیش از حد جدی بگیریم. زیرا طول عمر کلی کیهان هنوز توسط منجمین و کیهان شناسان قابل محاسبه و تعیین نمی باشد. اگر اندازه و مقدار آن در آینده محاسبه شد و برابر با x سال بود، آنگاه میتوان از حاصلضرب x و 7 استفاده نمود. از اعضای خانواده های ده نفره افراد انسانی در عالم روئیا در طول سفر همیشه یک یا دو عضو به مدت طول عمرشان در منازل واقعی و شهودی سفر در بین جمع خانوادگی غائب خواهند بود.
واژه rasshmra که به " راس شمرء " ترجمه گردیده است به احتمال قوی یک واژه ترکیبی است که سه کلمه فارسی راس و شام و را تشکیل شده است. حرف را در بعضی عبارات اوستایی نقش علامت کسره را بازی می کند. لذا ترجمه صحیح این واژه " راسِ شام " می باشد.
آدم دراصل خداوند وقتی که از وجود ( روح ) خود قسمتی راجدا کرد او را ( یا دم ) نامید یعنی ای دمیده و از وجود خودم - که در قرآن هم در بعضی آیات
یا دم گفته شده - و گروه جبرییل و گروه محمد از روح آدم و حوا بوجود آمده اند