ادبیات تطبیقی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تطبیق مصدر باب تفعیل عربی و به معنای مطابقه، مقابله و برابر نمودن دو چیز با هم است. و در اصطلاح، حوزه مهمی از ادبیات است که به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات، زبان ها و ملیت های مختلف می پردازد.
در علم بدیع، ذیل بحث تاثیر و اقتباس شاعران و نویسندگان از یکدیگر سخنی تحت عنوان «سرقت ادبی» مطرح می شود که با ادبیات تطبیقی ارتباط نزدیک دارد.اصطلاح ادبیات تطبیقی را نخستین بار «ویلمن» نقاد فرانسوی و استاد دانشگاه سوربن به کار برد، سپس «سنت بو» منتقد دیگر فرانسوی آن را ترویج کرد.
تعریف
ادبیات تطبیقی را اینگونه تعریف کرده اند که پژوهش در موارد تلاقی ادبیات در زبان های مختلف و یافتن پیوندهای پیچیده و متعدد ادب در گذشته و حال. این پیوند گاه در حوزه واژه ها و موضوعات است و زمانی در تصاویر و قالب های مختلف و گاه در حوزه احساسات و عواطفی که از ادیبی به ادیب دیگر می رسد و او را متاثر می سازد.در ادب تطبیقی آنچه مورد نظر محقق است نفس اثر ادبی نیست بلکه تحقیق در چگونگی تجلی و انعکاسی است که اثر ادبی قومی در ادب قوم دیگر پیدا می کند. به این معنا که نویسنده و شاعر قومی، چطور با مضامین و آثار قوم دیگر روبه رو شده و آن آثار را چگونه و به چه نحوی تلقی کرده است.
اصول ادبیات تطبیقی
ادبیات تطبیقی دارای دو اصول به شرح ذیل می باشد:
← در دو زبان بودن
...

دانشنامه آزاد فارسی

شاخه ای از نقد ادبی، ارزیابی و سنجشِ آثار، انواع، سبک ها، دوره ها، جنبش ها و چهره های ادبی، و به طورکلی مقایسۀ ادبیات در مفهوم عام آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف. ادبیات تطبیقی درنتیجۀ گسترش پیوندهای ادبی ملت های گوناگون و رشد روزافزون انتشار کتاب، به ویژه در قرن ۲۰، به شکوفایی رسید. پژوهش دربارۀ تلاقی ادبیات در زبان ها و فرهنگ های مختلف، یافتن پیوندهای پیچیده و متعدد ادبیات کلاسیک و مدرن، و ارائۀ نقشی که پیوندهای تاریخی در اثرپذیری یا اثرگذاری ادبی، چه در سبک و چه از دیدگاه جریان های فکری، داشته اند، از حوزه های مهم در ادبیات تطبیقی به شمار می رود. این نوع ادبی در شناخت تاریخ ادبیات و نقد ادبی به مفهوم امروزی آن عنصری اساسی است، چراکه به کمک آن می توان ریشۀ جریان های فکری و تأثیرگذار در ادبیات ملی را کشف کرد. ادبیات تطبیقی، نه تنها ادبیات هر ملتی را از مرزهای خود فراتر می برد و آن را در مقام جزئی از میراث ادبی جهانی در تقابل با اندیشه های گوناگون قرار می دهد، بلکه عامل مهمی در پژوهش های جامعه شناختی و نیز درک درست آن هاست. به طورکلی پژوهشگری که به کار ادبیات تطبیقی می پردازد باید تاریخ دان باشد، توانایی خواندن متون ادبیِ مورد بررسی به زبان اصلی را داشته باشد، به تاریخ ادبیاتی که قصد بررسی تطبیقی آن را دارد، مسلط باشد، و آخر این که از مراجع و مأخذ عمومی و چگونگی به کارگیری آن ها آگاه باشد. تا قرن ۱۸، اثرپذیری و اثرگذاری ادبیات کشورهای مختلف به سبب محدودبودن پیوندهای ادبی و فرهنگی میان آن ها، چندان محسوس نبود. با گسترش این پیوندها در اوایل قرن ۱۹، توجه به ادبیات تطبیقی بیشتر شد. در اواخر دهۀ ۱۸۲۰ ادبیات تطبیقی، نه در مفهوم گستردۀ امروزین آن، نخست در فرانسه پدید آمد. نخستین بار در ۱۸۲۸، ویلمن، استاد دانشگاه سوربون، اصطلاح ادبیات تطبیقی را به کار برد. از آن پس این نوع ادبی به دیگر کشورهای اروپایی و جهان راه یافت. در ۱۸۷۸، نخستین کنگرۀ جهانی ادبیات تطبیقی به ریاست ویکتور هوگو و سخنرانی ایوان تورگنیف در پاریس برگزار شد. با آغاز قرن ۲۰، ادبیات تطبیقی به رشته ای دانشگاهی تبدیل و انجمن هایی بدین نام بنیاد نهاده شد و پژوهشگرانی نیز به صورت حرفه ای به تحقیق در این زمینه پرداختند. اگرچه عمر رشتۀ ادبیات تطبیقی در ایران به نیم قرن می رسد، اما در همین زمان نسبتاً اندک نیز کارها و پژوهش های ارزشمندی (در مقوله های شعر کلاسیک، شعر معاصر و داستان) در زمینۀ ادبیات تطبیقی صورت گرفته و آثار بسیاری پدید آمده است. بررسی تطبیقی شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد و اودیسۀ هومر، نمونه ای از این نوع پژوهش هاست.

پیشنهاد کاربران

بپرس