ادا
/~adA/
برابر پارسی: بجای آوردن، پرداختن
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: پاداش مینوی، فرشته توانگری
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم اوستایی، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
هرچه در خاطر عاشق گذرد میدانی
خوش ادایاب و ادافهم و ادادان شده ای.
صائب.
|| حالتی چون خشم و کراهت بتصنع.- امثال :
آدم گدا اینهمه ادا !
گاهی به ادا گاهی به اصول ، گاهی به خدا گاهی به رسول .
|| آواز. ( غیاث اللغات ).
- ادا درآوردن ؛ بتصنع حالتی چون خشم و کراهت و مانند آن نمودن.
- ادای کسی را درآوردن ؛ او را بازخمانیدن. بازخمانیدن او. شکلک ساختن بر کسی. لوچانیدن او را. والوچانیدن او را. تقلید کردن کسی را به استهزاء.
ادا. [ اَ ] ( اِخ ) کنت نشینی در جنوب غربی ایداهو و نهر سباک آنرا از اوریفون جدا کند. مساحت آن در حدود 2800 میل مربع و سکنه آن در حدود 3000 تن است. بزرگترین شغل اهالی استخراج معادن است و شهر بوازی قصبه این ناحیت است. ( ضمیمه معجم البلدان ).
ادا. [ اِ ] ( اِخ ) جزیره ای واقع در شمال اسقوجیابطول 10 هزار گز و عرض 4 هزار گز. اراضی آن کوهستانی است و چراگاهها و چند بندر دارد. ( قاموس الاعلام ).
ادا. [ اُ ] ( اِخ ) از ولاةمعاصر اردشیر، از خانواده آمادونی ، داماد خانواده ٔسلگونی و پدرخوانده خسرودخت. دختر خسرو. اردشیر همه ولاة به استثنای ادا را مطیع خود ساخت و اُدا در کوه آنی پنهان شد. رجوع به ایران باستان ص 2607 شود.
ادا. [ اَدْ دا ] ( اِخ ) نهریست در لومباردیا که از کوه امبرالی در قلتلینة خارج شود و بدریاچه کومو و غیر آن ریزد. طول مجرای آن 240 هزار گز و معدل عرض آن از 60 تا 70 گز است و در مسیر خود پاره های زر بسیار حمل کند و در آن ماهی بسیار است. ( ضمیمه معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
سربند خیک
فرهنگ معین
اصول ( ~. اُ ) (اِمر. ) ناز و کرشمه ، نمودن کراهت و جز آن .
فرهنگ عمید
۲. پرداختن: ادای دِین.
۳. بیان کردن: ادای تلفظ صحیح.
۴. ناز، کرشمه، غمزه، عشوه.
۵. تقلید و حالتی ساختگی برای جلب توجه.
۶. (صفت ) [مقابلِ قضا] (فقه ) ویژگی عبادتی که در وقت مناسب خود انجام شود.
* ادا درآوردن: (مصدر لازم ) [عامیانه، مجاز] تقلید کردن حرکات کسی از روی مسخرگی و استهزا.
* ادای دِین: پس دادن دینی که بر عهدۀ شخص است.
* ادای شهادت: گواهی دادن.
گویش مازنی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی إِدّاً: کارزشت وشگفت آور
معنی عَدّاً: شمارش کردنی نگفتنی (کلمه عد در عبارت "فلا تعجل علیهم انما نعد لهم عدا "به معنای شمردن است ، و چون شمردن هر چیزی آن را به آخر میرساند و نابود میکند ومعنی آن میشود :بنابراین بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتی لحظات عمرشان را] به...
معنی لْیُؤَدِّ: باید که ادا کند - باید که باز گرداند(در اصل "لِیُؤَدِّ "(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو برای سهولت لام ساکن شده است و از طرفی دال آن نیز به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
معنی هَمَزَاتِ: وسوسه ها (کلمه همزة به معنای شدت دفع است ، و حرف همزه ، یکی از حروف الفبا را هم از این جهت همزه نامیدهاند که چون از ته حلق ادا میشود و با فشار و شدت به خارج دفع می گردد ، و همزه شیطان به معنای دفع او به سوی گناهان از راه گمراه کردن است . و در تفسیر...
ریشه کلمه:
ادد (۱ بار)
«إِدّ» از مادّه «أدّ» (بر وزن ضدّ) در اصل به معنای صدای ناهنجاری است که بر اثر گردش شدید امواج صوتی در گلوی شتر به گوش می رسد; سپس به کارهای بسیار زشت و وحشتناک اطلاق شده است.
(بر وزن ضد) کار ناپسند امر فظیع گفتند: خدا پسری گرفته است حقّاً که چیزی شگفت آور و ناپسند آوردهاید. در قاموس گوید: «الادوالادة العجب والامر الفظیع والداهیة و المنکر» ممکن است مراد از آیه چیز شگفت آور باشد.
معنی عَدّاً: شمارش کردنی نگفتنی (کلمه عد در عبارت "فلا تعجل علیهم انما نعد لهم عدا "به معنای شمردن است ، و چون شمردن هر چیزی آن را به آخر میرساند و نابود میکند ومعنی آن میشود :بنابراین بر [شکست و هلاکت] آنان شتاب مکن، ما [همه اعمال و رفتار حتی لحظات عمرشان را] به...
معنی لْیُؤَدِّ: باید که ادا کند - باید که باز گرداند(در اصل "لِیُؤَدِّ "(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو برای سهولت لام ساکن شده است و از طرفی دال آن نیز به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
معنی هَمَزَاتِ: وسوسه ها (کلمه همزة به معنای شدت دفع است ، و حرف همزه ، یکی از حروف الفبا را هم از این جهت همزه نامیدهاند که چون از ته حلق ادا میشود و با فشار و شدت به خارج دفع می گردد ، و همزه شیطان به معنای دفع او به سوی گناهان از راه گمراه کردن است . و در تفسیر...
ریشه کلمه:
ادد (۱ بار)
«إِدّ» از مادّه «أدّ» (بر وزن ضدّ) در اصل به معنای صدای ناهنجاری است که بر اثر گردش شدید امواج صوتی در گلوی شتر به گوش می رسد; سپس به کارهای بسیار زشت و وحشتناک اطلاق شده است.
(بر وزن ضد) کار ناپسند امر فظیع گفتند: خدا پسری گرفته است حقّاً که چیزی شگفت آور و ناپسند آوردهاید. در قاموس گوید: «الادوالادة العجب والامر الفظیع والداهیة و المنکر» ممکن است مراد از آیه چیز شگفت آور باشد.
wikialkb: إِدّا
دانشنامه عمومی
آدا (خوراک). آدا ( مالایالامی: അട ) یا Ela Ada، یک غذای شیرین و سنتی هندی کرالا است که شامل بسته های برنج است که در خمیری ساخته شده از آرد برنج، با مواد پر شیرین، بخارپز شده در برگ موز و به عنوان میان وعده عصرانه یا به عنوان بخشی از صبحانه سرو می شود. حتی در بخش هایی از تامیل نادو نیز دیده می شود. نارگیل رنده شده و آرد برنج دو ماده اصلی هستند. این یک میان وعده است که از آرد برنج خام، شکر یا شکر زرد و نارگیل رنده شده تهیه می شود. معمولاً روی اونام تهیه میشه. پووادا در انتهای نوک برگ موز پختنی به عنوان Nivedyam برای اونام آماده می شود، در این آدا با پر کردن نارگیل، پاشیدن Thumbapoo ( گل سفید لئوکس اسپرا ) ، آن را خوش آیند تر می کند. ] گاهی اوقات موز نیز به سوهان اضافه می شود که فیلینگ نارگیل - موز - است. اوتادا ادویه ای یک صبحانه بی نظیر با مایدا و آرد برنج به عنوان مواد اصلی است. بدون آرد مایدا هم می شود آن را درست کرد ولی با آرد برنج به تنهایی و به جای پختن روی تاوا یا شعله بخارپز نمی شود. گاهی اوقات پر کردن داخل آدا چاکاواراتی ( مربای جک فروت ) است. ] آدا همچنین به عنوان پراسادام ( غذای مقدس ) به پرستش معابد در کرالا داده می شود.
wiki: آدا (خوراک)
آدا (رود). آدا ( به لاتین Abdua ) رودی است به رودخانه پو می ریزد. این رود از کشور ایتالیا می گذرد. طول آن ۳۱۳ کیلومتر ( ۱۹۴ مایل ) است. آدا یک رودخانه در شمال ایتالیا، یک شاخه از پو است. این رود در کوه های آلپ افزایش می یابد و در نزدیکی مرز با سوئیس به رود پو می پیوندد. بالاترین ارتفاع آن در ۴۰۲۰ متر از سطرح دریا ( ۱۳۱۹۰ فوت ) می باشد.
شهرهای برمیو، سوندریو، بلاجیو، لکو و لودی در امتداد این رودخانه در ایتالیا قرار دارند. رودخانه آداد قبلاً مرز بین جمهوری ونیز و قلمرو دوک میلان پس از معاهده لودی در سال ۱۴۵۴ میلادی بودو در اداوار تاریخی جنگهای بسیار در این منطقه رخ داده است بخصوص که ناپلئون، امپراتور فرانسه در سال ۱۷۹۶ در اطراف شهر لودی قوای اتریشی را شکست داد. چند جنگ نیز در حومه شهر کاسانو دی آدا رخ داده است.
شهرهای برمیو، سوندریو، بلاجیو، لکو و لودی در امتداد این رودخانه در ایتالیا قرار دارند. رودخانه آداد قبلاً مرز بین جمهوری ونیز و قلمرو دوک میلان پس از معاهده لودی در سال ۱۴۵۴ میلادی بودو در اداوار تاریخی جنگهای بسیار در این منطقه رخ داده است بخصوص که ناپلئون، امپراتور فرانسه در سال ۱۷۹۶ در اطراف شهر لودی قوای اتریشی را شکست داد. چند جنگ نیز در حومه شهر کاسانو دی آدا رخ داده است.
wiki: آدا (رود)
آدا (ساتراپ کاریا). آدا ( به یونان: Ἄδα ) ؛ ( ۳۷۷ – ۳۲۶ پیش از میلاد ) ساتراپ کاریا در سدهٔ چهارم پیش از میلاد بود.
آدا دختر هکاتومنوس ساتراپ کاریا و خواهر ماسول، آرتمسیا، ایدریئوس، و پیکسوداروس بود. او با بردارش، ایدریئوس، وصلت نمود که در سال ۳۵۱ پیش از میلاد جانشین آرتمسیا شده بود. در سال ۳۴۴ پیش از میلاد با مرگ ایدریئوس، آدا ساتراپ کاریا شد اما چند سال بعد توسط برادر دیگرش، پیکسداروس اخراج شد و پیکسوداروس خود را ساتراپ جدید کاریا نامید. در سال ۳۳۵ پیش از میلاد پس از مرگ پیکسوداروس، دامادش اورونتوباتس، از سوی شاهنشاه هخامنشیان عهده دار این مسئولیت شد.
سال بعد که اسکندر مقدونی به کاریا حمله کرد، آدا که در آن زمان دژ آلیندا را در مالکیت داشت، بدون هیچگونه مقاومتی دژ را تسلیم اسکندر کرد. به پاس این خوش خدمتی، اسکندر او را فرمانده محاصره ی هالیکارناس کرد و پس از تسخیر هالیکارناس، فرمانروایی بر کاریا را به آدا سپرد. آدا نیز رسماً اسکندر را به فرزندخواندگی پذیرفت تا بدین ترتیب حکومت کاریا پس از مرگش بدون هیچگونه قید و شرطی به خود اسکندر برسد.
بنا بر اظهارات باستان شناسان ترک، مقبرهٔ آدا پیدا شده است و بقایای او امروزه در موزهٔ باستان شناسی بودروم در معرض نمایش است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفآدا دختر هکاتومنوس ساتراپ کاریا و خواهر ماسول، آرتمسیا، ایدریئوس، و پیکسوداروس بود. او با بردارش، ایدریئوس، وصلت نمود که در سال ۳۵۱ پیش از میلاد جانشین آرتمسیا شده بود. در سال ۳۴۴ پیش از میلاد با مرگ ایدریئوس، آدا ساتراپ کاریا شد اما چند سال بعد توسط برادر دیگرش، پیکسداروس اخراج شد و پیکسوداروس خود را ساتراپ جدید کاریا نامید. در سال ۳۳۵ پیش از میلاد پس از مرگ پیکسوداروس، دامادش اورونتوباتس، از سوی شاهنشاه هخامنشیان عهده دار این مسئولیت شد.
سال بعد که اسکندر مقدونی به کاریا حمله کرد، آدا که در آن زمان دژ آلیندا را در مالکیت داشت، بدون هیچگونه مقاومتی دژ را تسلیم اسکندر کرد. به پاس این خوش خدمتی، اسکندر او را فرمانده محاصره ی هالیکارناس کرد و پس از تسخیر هالیکارناس، فرمانروایی بر کاریا را به آدا سپرد. آدا نیز رسماً اسکندر را به فرزندخواندگی پذیرفت تا بدین ترتیب حکومت کاریا پس از مرگش بدون هیچگونه قید و شرطی به خود اسکندر برسد.
بنا بر اظهارات باستان شناسان ترک، مقبرهٔ آدا پیدا شده است و بقایای او امروزه در موزهٔ باستان شناسی بودروم در معرض نمایش است. [ ۱]
wiki: آدا (ساتراپ کاریا)
دانشنامه آزاد فارسی
آدا. آدا (Adda)
رودی به طول ۳۱۲ کیلومتر در ایتالیا. از کوه های اورتلردر کوه های آلپسرچشمه می گیرد، از میان دریاچۀ کوموو در سمت جنوب شرقی از میان جلگۀ لومباردی، و شهر لودیمی گذرد و در ۱۳کیلومتری غرب کرِمونابه رود پومی پیوندد.
رودی به طول ۳۱۲ کیلومتر در ایتالیا. از کوه های اورتلردر کوه های آلپسرچشمه می گیرد، از میان دریاچۀ کوموو در سمت جنوب شرقی از میان جلگۀ لومباردی، و شهر لودیمی گذرد و در ۱۳کیلومتری غرب کرِمونابه رود پومی پیوندد.
wikijoo: آدا
اَدا
(در لغت به معنی به جا آوردن و گزاردن). در اصطلاح فقهی، انجام فرایضی مانند نماز و روزه در وقت شرعی آن ها. در معنای عام تر، به انجام هر فریضه نیز گویند، مانند ادای دین، ادای خمس، و ادای زکات. در علم قرائت، حسن ادای حروف به معنی تلفظ آن ها از مخارج با رعایت اوصاف هر حرف است.
(در لغت به معنی به جا آوردن و گزاردن). در اصطلاح فقهی، انجام فرایضی مانند نماز و روزه در وقت شرعی آن ها. در معنای عام تر، به انجام هر فریضه نیز گویند، مانند ادای دین، ادای خمس، و ادای زکات. در علم قرائت، حسن ادای حروف به معنی تلفظ آن ها از مخارج با رعایت اوصاف هر حرف است.
wikijoo: ادا
مترادف ها
انجام، اجرا، توقیف، اعدام، ادا، انفاذ
حرکت، رفتار، اشاره، وضع، قیافه، ادا، ژست
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
کدبانان کدبانوان .
در پارسی به جزیره ادا و اداک نمی گفتند.
گزیرک گزیره همان واژه جزیره که معرب شده واژه گزیرک است .
و دلیل نمیشه واژه جزیره در ترکی میشه ادا همان ادای فارسی است .
ترک دیوار همان انسانی که ترک است نیست .
خواهش میکنم الکی سخن بافی نکنید.
در پارسی به جزیره ادا و اداک نمی گفتند.
گزیرک گزیره همان واژه جزیره که معرب شده واژه گزیرک است .
و دلیل نمیشه واژه جزیره در ترکی میشه ادا همان ادای فارسی است .
ترک دیوار همان انسانی که ترک است نیست .
خواهش میکنم الکی سخن بافی نکنید.
اِدّاء: گزاردن، رسانیدن
اِدّا کردن: منتهی شدن، انجامیدن
مبادا که آن حرکت به تَحْریش و تشویش اِدّا کند: یعنی مبادا که آن عمل به فتنه انگیزی و آشوب بینجامد ( مرزبان نامه، باب ششم )
اِدّا کردن: منتهی شدن، انجامیدن
مبادا که آن حرکت به تَحْریش و تشویش اِدّا کند: یعنی مبادا که آن عمل به فتنه انگیزی و آشوب بینجامد ( مرزبان نامه، باب ششم )
نام دخترانه -
واژه اوستایی، نام ایزدبانو
( ( یادآوری از واژه نوروز و داشاد!:
نام 25 روز اوستایی:
اَرد ( آراد، اَردوخش، اَشی وَنگوهی، پارَند، راتا، آدا ) :
راستی و درستی، صداقت و درستکاری، دَهِش و بخشندگی، توانگری و دارایی -
... [مشاهده متن کامل]
ایزدبانو روزی دهنده و جانپاس مال و مَنال ( پول و پَله ) ، سرمایه، ثروت و دارایی ) )
معنی: بشارت دهنده، نوید بخش، خوش خبر -
گرمابخش، دلگرمی، انگیزه دهنده، مشوق، به شور آورنده، ( شور آفرین ) ، امیدوار کننده، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر!
خوش قدم، فرخنده، خُجسته، فَریتا، همایون، خُنشان! -
خوشایند، دلچسب، دلنشین، دلپذیر، خوشگوار، دلنواز، شاداب، خوش و خرّم، سر سبز، با صفا، نَزِه -
بُرنا، باوه، شاب، رسیده، نُونَوار -
نو، جدید، تازه، بِکر، بدیع، طرفه - کمیاب، نادر، دست نیافتنی!
دستیابی، پیشرفت، بهبود، توسعه، کامیاب، کامروا، کامران، کامجو، پیروز، خوشبخت، نیکبخت، سعادتمند، بِهروز، برخوردار، بهره مند ( بهرِمند ) -
دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!
واژه اوستایی، نام ایزدبانو
( ( یادآوری از واژه نوروز و داشاد!:
نام 25 روز اوستایی:
اَرد ( آراد، اَردوخش، اَشی وَنگوهی، پارَند، راتا، آدا ) :
راستی و درستی، صداقت و درستکاری، دَهِش و بخشندگی، توانگری و دارایی -
... [مشاهده متن کامل]
ایزدبانو روزی دهنده و جانپاس مال و مَنال ( پول و پَله ) ، سرمایه، ثروت و دارایی ) )
معنی: بشارت دهنده، نوید بخش، خوش خبر -
گرمابخش، دلگرمی، انگیزه دهنده، مشوق، به شور آورنده، ( شور آفرین ) ، امیدوار کننده، خوش بین ( مثبت اندیش ) ، نیک نظر!
خوش قدم، فرخنده، خُجسته، فَریتا، همایون، خُنشان! -
خوشایند، دلچسب، دلنشین، دلپذیر، خوشگوار، دلنواز، شاداب، خوش و خرّم، سر سبز، با صفا، نَزِه -
بُرنا، باوه، شاب، رسیده، نُونَوار -
نو، جدید، تازه، بِکر، بدیع، طرفه - کمیاب، نادر، دست نیافتنی!
دستیابی، پیشرفت، بهبود، توسعه، کامیاب، کامروا، کامران، کامجو، پیروز، خوشبخت، نیکبخت، سعادتمند، بِهروز، برخوردار، بهره مند ( بهرِمند ) -
دل گُنده و دریا دل، همدل، دوست، مهربون، مِهروَرز،
بخشنده، بزرگوار، جوانمرد، رادمرد، دست و دل باز!
آدا و آداک در ترکی به معنای جزیره و نَذر هست.
البته در ترکی به جزیره [آرال ]نیز میگویند که از آیرال ترکی یعنی جدا شده هست ، نام دریاچه ارال کنیز بر این اساس هست و یا آرا ( میانه ، بین ) ال پسوند شده و یا اوترول یا اورتال به معنای بریده هست . در ترکی میانه به دان[ اتَه ] نیز گفته میشده که ان نیز به معنای پهنه ی خشک گرفته شده که الان به دامنه کوه اتک یا دامنه گویند.
... [مشاهده متن کامل]
، britannica. com , aral tengizi orol dengizi ada
البته در ترکی به جزیره [آرال ]نیز میگویند که از آیرال ترکی یعنی جدا شده هست ، نام دریاچه ارال کنیز بر این اساس هست و یا آرا ( میانه ، بین ) ال پسوند شده و یا اوترول یا اورتال به معنای بریده هست . در ترکی میانه به دان[ اتَه ] نیز گفته میشده که ان نیز به معنای پهنه ی خشک گرفته شده که الان به دامنه کوه اتک یا دامنه گویند.
... [مشاهده متن کامل]
ادا به گویش اورامی یعنی مادر این کلمه اوستایی است
ادا به زبان اورامی یعنی مادر
واژه ( آدا ) به معنی جزیره که در زبان تورکی بکار میرود واژه ای پارسی است.
در پارسی به جزیره ( آداک ) نیز میگفتند که این واژه به زبان تورکی هم راه یافته و در زبان تورکی آن را ( آدا ) می گویند.
... [مشاهده متن کامل]
واژه ( آداک ) از دو بخش آ ( پیشوند منفی ساز ) و داک ( فرو رفتن ) ساخته شده است و در کل به معنی ( بیرون آمده از آب ) است.
( داک ) به معنی فرو رفتن را در واژه های زیر نیز می بینیم:
دیگ: ظرف گود
دوختن: فرو کردن سوزن
دوشیدن: فرود آمدن شیر
اردک: اور ( پایین ) دَک ( فرو رونده )
واژه dūcan در انگلیسی باستان: شیرجه زدن
پَسگشت ( =مرجع ) : در برگه 43 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی، نوبت چاپ: یکم 1401 آمده است.
در پارسی به جزیره ( آداک ) نیز میگفتند که این واژه به زبان تورکی هم راه یافته و در زبان تورکی آن را ( آدا ) می گویند.
... [مشاهده متن کامل]
واژه ( آداک ) از دو بخش آ ( پیشوند منفی ساز ) و داک ( فرو رفتن ) ساخته شده است و در کل به معنی ( بیرون آمده از آب ) است.
( داک ) به معنی فرو رفتن را در واژه های زیر نیز می بینیم:
دیگ: ظرف گود
دوختن: فرو کردن سوزن
دوشیدن: فرود آمدن شیر
اردک: اور ( پایین ) دَک ( فرو رونده )
واژه dūcan در انگلیسی باستان: شیرجه زدن
پَسگشت ( =مرجع ) : در برگه 43 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی، نوبت چاپ: یکم 1401 آمده است.
اسم من ندا هست . من و خواهرم دوقلوییم ندا و آدا
البته ترک زبان هم نیستیم اهل تهرانیم
آدا به معنی ماه هست.
البته ترک زبان هم نیستیم اهل تهرانیم
آدا به معنی ماه هست.
گز/Gez/در گویش شهرستان بهاباد به معنای ادا/ada/ است و گز کسی را درآوردن
/Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ادب، گز هم سن و سال هایشان را در می آورند که باید از این کارمنع شوند.
/Gez kasi ra daravardan/ به معنای ادای کسی را درآوردن است که بیشتر بچه های بی ادب، گز هم سن و سال هایشان را در می آورند که باید از این کارمنع شوند.
ترکها همه چی رو به خودشون نسبت میدن و هیچ توجه نمیکنند که در هر زبانی میتونه باشه و چم خودش رو هم داشته باشه ، دیگه آشکارتر از اینکه مولوی که چکامه پرداز پارسی سراست ر و میگن تورکه
آخه شلمغز چه کسی اسم فرزندش را جزیره می گذارد که چنین معنایی را میخوای بکشونی بیرون؟!
( اَدا ) در زبان اوستایی به سه چم ( معنا ) بوده است:
1 - بدینسان، بدین روش، سپس
2 - اَدا، کنش، کردار
3 - دهش، دستگیری، ارمغان. . . . . ( کسانی که نام فرزندانشان را اَدا می گذارند، به این معنا اشاره دارد. )
پَسگشت: در رویه یِ 61 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
1 - بدینسان، بدین روش، سپس
2 - اَدا، کنش، کردار
3 - دهش، دستگیری، ارمغان. . . . . ( کسانی که نام فرزندانشان را اَدا می گذارند، به این معنا اشاره دارد. )
پَسگشت: در رویه یِ 61 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
چ جالب ولی اسم من اِداس/:
تأدیة
کارسازی
آدا ریشه ی ترکی داره به معنی جزیره
انجام_ اجرا
صدا ، آوا، فریاد ، بانگ
اِدا همون آیدا هست
آدا : آدا اسم دختر ( اوستایی ) به معنای پاداش مینوی ، هدیه ، فرشته توانگری ، دانش ، خرد ، هوش.
آدا : آدا اسم دختر ( ترکی ) به معنای جزیره است .
آدا : آدا اسم دختر ( ترکی ) به معنای جزیره است .
آدا : پاداش مینوی، فرشته توانگری ، آدا اسم دخترانه با ریشه فارسی است .
آدا با ریشه ترکی به معنی جزیره یا دریا است.
آدا با ریشه ترکی به معنی جزیره یا دریا است.
آدا ریشه ترکی داره البته ترکی استانبولی به معنای جزیره. . . ولی تو تاریخ ایران باستان هم اسمش اومده به معنای فرشته توانگری و زیبایی. . . در کل ریشش برمیگرده به زبان ترکی استانبولی. . . بنده مترجم زبان ترکی استانبولی به فارسی هستم و مسلطم به هردو زبان🙏
اسمم آدا هست . ترک هم نیستم. تو کتاب نام های اصیل ایرانی آدا اسم یکی از الهه های باستانی ایرانی هست که الهه توانگری و نیکویی هست. و در ادامه به معنی پاداش مینوی یاد شده.
من هر خانمی دیدم که اسمش آدا بوده ترک بوده، ولی الان حداقل سی سالشونه، نمیدونم الان ثبت احوال این اسم رو قبول میکنه یا نه، چون تو سایتشون هم نیست
بله دوستان درست میگید این کلمه ترکی هستش به معنی جزیره به عنوان مثال کوشی آداسی ترکیه که خیلی معروفه کوشی یا کوش که در ترکی آزربایجانی قوش میشه معنی پرنده رو میده و آدا نیز معنی جزیره رو میده یعنی جزیره پرندگان.
اصل این کلمه ترکی هستش اصلا ریشه فارسی نداره، به معنی جزیره هست
اَدا در زبان باستان یعنی افرید ، به وجود اورد، خلق کرد، پدید آورد.
ماشالله همه چیز و دارن معنی فارسی الکی پیدا میکنن
معنی آدا , جزیره هست .
معنی آدا , جزیره هست .
آ =در زبان بختیاری به افراد بزرگ اطلاق میگردد به مانند ( شیخ یا خان یا کدخدا )
دا = در زبان بختیاری و کلا زبان لری به معنی مادر میباشد
آدا= بزرگ مادر
هدف ایرانی سازی تسامی
دا = در زبان بختیاری و کلا زبان لری به معنی مادر میباشد
آدا= بزرگ مادر
هدف ایرانی سازی تسامی
آدا :پاداش مینوی، فرشته توانگری
ملکه ی آب و تمیزی ها
آدا در ترکی استانبولی به معنی جزیره میباشد و به نظر من اسم خیلی قشنگی هستش
اطراف ماه
فرشته زیبایی ها
آدا اسم زیبایی است وباید درباره ی اسمش تعریف بیشتری بشه تا مردم اسم آدا رابرای بچه هاشون انتخاب کنن
در زبان ترکی آذربایجانی آدا به معنی جزیره می باشد.
دره - گردآب - گودال
( اوستایی ) 1ـ هدیه، دهش، پیشکش، صدقه، انفاق2ـ هدیه ـ صدقه دادن 3ـ پس گرفتن 4ـ پذیرفتن، قبول کردن 5ـ سپردن 6ـ رایگان، مجانی، مفت 7 ـ فراهم ـ تهیه ـ مهیا آماده کردن 8ـ سود کردن 9 ـ گماشتن، منصوب کردن 10ـ دانستن، فهمیدن 11ـ اندیشیدن، فکر کردن. 12ـ سپس، بعد، آنگاه.
فریحا=اسم دخترانه به معنی شاد با باشکوه
اسم دخترانه آدا= به معنی فرشته توانگر
اسم پسرانه آمین=به معنی اجابت کن بپذیر
اسم دخترانه آدا= به معنی فرشته توانگر
اسم پسرانه آمین=به معنی اجابت کن بپذیر
پاداش مینوی, فرشته توانگری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)