[ویکی فقه] اَخْلاق دینی، عنوان شاخه ای از علوم انسانی است.
نظامهای اخلاقی ِ جوامع بشری را نمی توان به گونه ای بریده از دیگر نهادهای اجتماعی بررسی کرد، زیرا این نظامها غالباً در زمینه های اساسی خود به ویژه با دین پیوستگی مستحکمی داشته اند.نظامهای اخلاقی برای فراگیر شدن در سطح جامعه ، در مسائلی اساسی چون ارائه تعریفی ملموس از نیک بختی و نیک فرجامی ، و نهادن ضمانت اجرای احکام خود بر آن پایه ، در طول تاریخ بیشتر بر دین تکیه داشته اند. در نظام اخلاقی ِ جوامع اسلامی این پیوستگی به گونه ای است که به دشواری می توان از اخلاق ، به صورتی مجرد از دین ، تصویری به دست داد؛ اما هنگامی که سخن از آغاز شکل گیری ِ این نظام در میان است ، باید توجه داشت که نقش ِ دین در پی ریزی این نظام اخلاقی ، نقشی اصلاح گرانه نسبت به ساختار نظام پیشین ، و نه ویران کننده و از نوسازنده بوده است ؛ چه ، با مقایسه ای میان نظام اخلاقی ارائه شده در قرآن کریم و سنت نبوی با نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام ، آشکار می گردد که دستورهای اخلاقی اسلام در بسیاری از موارد، تأیید همان دستورهای پسندیده پیش از اسلام بوده است و تنها در مواردی که لازم می نموده ، عناصری تازه جای گزین عناصری از نظام پیشین شده ، یا برخی از عناصر پیشین اصلاح پذیرفته است . نظیر این دیدگاه را فقیهان درباره بسیاری از احکام فقهی ، به خصوص در مسائل اجتماعی و غیرعبادی مطرح ساخته ، و احکام ِ ابقا شده را در برابر احکام تأسیسی ، احکام امضایی نام نهاده اند. در یک تحلیل کلی باید گفت که اساسی ترین کاستی در نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام برخوردار نبودن از ضمانت اجرای مطمئن در اثر ضعف ریشه های دینی از یک سو، و محدود بودن بسیاری از دستورهای اخلاقی به دایره قبیله از دگرسو بود و بنیادی ترین تحولی که با ظهور اسلام در نظام اخلاقی ِ جزیرة العرب حاصل شد، ارائه ضامنی استوار برای اجرا، و مخاطب ساختن مردم بدون مرزهای قبیله ای بود.
نگرشی بر اخلاق عرب پیش از اسلام
در هرگونه مطالعه درباره فرهنگ عرب پیش از اسلام ، یک مشکل عمومی وجود دارد و آن محدود بودن منابع تاریخی است . در واقع بیشتر اخباری که از اوضاع فرهنگی و اجتماعی عرب پیش از اسلام به ما رسیده است ، یادداشتهایی جسته و گریخته اند که در لابه لای آثار اسلامی پراکنده شده اند. در این مقاله الگوهای اخلاقی مشترک میان جوامع بدوی برپایه منابع مردم شناسی ِ فرهنگی به عنوان ابزاری معین در تلفیق ، نقد و تحلیل اخبار پراکنده استفاده شده ، و از آوردن این تحلیلها در متن پرهیز شده است . از نظر منابع اطلاعات ، قرآن کریم به عنوان مستندترین متن در این باره مورد توجه بوده ، و در کنار آن ، از برخی گزارشهای قابل قبول در منابع دینی ، تاریخی و ادبی نیز استفاده شده است . پیش از پرداختن به تفصیل ِ بحث ، یادآوری این نکته ضروری می نماید که اخلاق در میان عربهای شهرنشین شکلی متکامل تر نسبت به اعراب بادیه نشین داشته است و به طبع در مطالعه اخلاق اعراب پیش از اسلام می باید تفاوتهای میان این دو فرهنگ ملحوظ گردد.چنانکه اشاره شد، مهم ترین وجه امتیاز دستورهای اخلاقی ِ پیش از اسلام نسبت به دوره اسلامی ، فراگیر نبودن آنهاست . نظام قبیله ای در میان عرب پیش از اسلام بنیادی ترین نظام اجتماعی بود و در میان اعراب شبه جزیره ، به سان دیگر جوامع آغازین ، بسیاری از دستورهای اخلاقی در قالب قبیله تفسیر می شد. آنگاه که دستوری اخلاقی به حقوق انسانی ، مانند حق زیستن و حق مالکیت مربوط می شد، دایره اجرای آن با قبیله بسته می شد و کشتن افرادی از دیگر قبایل ، به بردگی گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان امری غیراخلاقی تلقی نمی گشت . تعرض به جان ، آزادی و مال مردمان دیگر قبایل در میان اعراب پیش از اسلام امری کاملاً عادی به شمار می آمد و در جای جای آثار بازمانده از آن دوره ، بازتاب این شیوه زندگی دیده می شود. حاتم طایی که به عنوان یکی از نامدارترین الگوهای اخلاقی پیش از اسلام شناخته شده ، به طبع از اینگونه جنگیدن و کشتن ، اسیرگرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است ؛ تنها در وصف ویژگیهای او چنین آورده اند که «هرگاه غنیمت می گرفت ، آن را به غارت می داد و چون اسیری می گرفت ، آزادش می ساخت » و «هرگز یگانه فرزند مادری را نمی کشت ». در قرآن کریم با اشاره ای به همین تاخت و تازهای میان قبایل ، الفت و برادری آنان پس از روزگاری عداوت و دشمنی از نعمتهای الهی شمرده شده است . در نظام اخلاقی ِ محدود به قبیله ، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه ، حتی اگر وی ظالم و متجاوز بوده باشد، امری تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مثل باستانی عرب انعکاس یافته است . این تعلیم و این ضرب المثل به قدری گسترش و نفوذ داشته که حتی در فرهنگ اسلامی در قالب یک حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) تکرار گشته ، و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یاری ِ برادر ظالم » همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است . در سالهای نزدیک به بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) گروهی از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش در مکه پیمانی را مشهور به «حلف الفضول » منعقد کردند که براساس آن هر مظلومی را بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله حمایت کنند؛ این پیمان را که رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید می فرمود، باید گامی در جهت شکستن حمیت بی قید و شرط قبیله ای دانست حمیت قبیله ای عرب پیش از اسلام در آیه ای از قرآن کریم نکوهش شده ، و از آن به «حمیه الجاهلیه» تعبیر شده است . در دوره پیش از اسلام در داخل قبیله برخی از حقوق اخلاقی کمابیش رعایت می شد و مجازاتهایی برای افراد متخلف وجود داشت ، اما برخی دیگر از حقوق اخلاقی اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمی شد؛ از جمله آنکه پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و می توانست از بیم تنگدستی فرزند خود را به قتل رساند، یا حتی دختر خویش را زنده به گور کند، بدون آنکه جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد. در مواردی که دستورهای اخلاقی نه برپایه حقوق انسانی ، بلکه برپایه لطف و بزرگواری نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام فضایل اخلاقی ، حتی در برخورد با مردمی از دیگر قبایل دیده می شود. در حکایاتی برجای مانده ، بخشندگی و میهمان نوازی عرب پیش از اسلام که در اشخاصی چون حاتم طایی به اوج خود رسیده است ، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده ، و اطعام نموده است . اینگونه بخشندگی بی حساب که نتیجه ای جز حرمان و بی چیزی نداشت ، در آن روزگار از سوی گروهی سرزنش می شد، اما نظام اخلاقی ِ غالب ، آن را به عنوان فضیلتی عالی ستایش می کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده ، و انسان را به رعایت شیوه ای متعادل در بخشش فراخوانده است و این یکی از نمونه های روشن در اصلاح نظام اخلاقی است .تبیین اخلاق اسلامی در ضمن آیات قرآنی و سنت نبوی به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) صورت پذیرفت ، اما به ویژه در میان اعراب بدوی ، برخی از ویژگیهای اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقی ِ قبیله ای از اخلاق اگرچه در بُعد جنگها و غارتها درصدر اسلام زدوده شد، اما برخی از ویژگیهای اخلاقی که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمی ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمی کرد، تا دیر زمانی دوام یافت .
حکمت و حکیمان عرب پیش از اسلام
حکمت به مفهوم اندرزهای کاربردی که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است ، از دیر زمان در آموزشهای اخلاقی مردم مشرق زمین ، از جمله اقوام سامی جایگاهی ویژه داشته ، و در نظام اخلاقی عرب پیش از اسلام نیز اندرزهای حکیمان ، محور اصلی تعالیم اخلاقی را تشکیل می داده است . شماری از حکیمان کهن ، در شکل دادن به نظام اخلاقی جامعه عرب ، در واقع یا در اسطوره نقش مهمی ایفا نموده اند.لقمان که غالباً فردی از قوم باستانی عاد شناخته شده است ، در فرهنگ عربی پیش از اسلام نقشی انکارناپذیر داشته ، و حکمت او ضرب المثل بوده است . از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمی برجسته نام می برد و نمونه هایی از مواعظ او را یادآور می شود. نام لقمان را به عنوان نماد حکمت عربی در بازمانده های ادب عربی پیش از اسلام به تکرار می توان یافت از روایات چنین برمی آید که مجموعه ای مدون از حکمتهای لقمان تا روزگار پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) رواج داشته ، و نسخه ای از این مجموعه که از آن به مجله لقمان تعبیر می شده ، در اختیار سوید بن صامت از رجال عصر پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) بوده است پس از ظهور اسلام نیز تأیید قرآن کریم بر جایگاه لقمان در حکمت آموزی ، بهترین انگیزه بود تا عالمان اسلامی نیز بر حفظ و ترویج حکمت لقمانی اهتمام ورزند. علاوه بر نسخه های مستقل با عنوان حکمه لقمان یا عناوین نزدیک بدان ، نمونه هایی از گفته ها و اندرزهای لقمان در آثار اخلاقی و دیگر آثار اسلامی جای داده شده است . ستایش قرآن کریم از شخصیت لقمان از یک سو، و نقل افسانه هایی گوناگون از لقمان که اعمالی ناپسند از دیدگاه اخلاق اسلامی ، چون قتل فرزند به خشم و زیاده روی در اکل را به این حکیم نسبت داده اند، موجب گشته است که برخی نویسندگان اسلامی برای رفع این مشکل ، لقمان ِ قرآن را شخصی جز لقمان عادی بینگارند. در شمار حکیمان عرب به روزگاری نه چندان دور از بعثت ، اکثم بن صیفی نامبردار است . که حکمتهای او تا قرنها پس از ظهور اسلام در میان عرب تداول داشته است . بسیاری از ضرب المثلهای مشهور عربی از کلمات قصار اکثم دانسته شده ، و گفتارهای بلند و کوتاه او در منابع گوناگون ادب گرد آمده است . سرانجام ، باید از قُس ّ بن ساعده ایادی نام برد که اواخر عمر او با کودکی پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) همزمان بوده ، و بر پایه روایاتی ، پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) حکمتهای او را ارج می نهاده است . تا سده ق م هنوز حکمتهای فراوانی به نثر و نظم از زبان قس بن ساعده تداول داشته است و نمونه هایی از اندرزهای او را می توان در آثار کهن اسلامی بازیافت .
اخلاق در قرآن
...
نظامهای اخلاقی ِ جوامع بشری را نمی توان به گونه ای بریده از دیگر نهادهای اجتماعی بررسی کرد، زیرا این نظامها غالباً در زمینه های اساسی خود به ویژه با دین پیوستگی مستحکمی داشته اند.نظامهای اخلاقی برای فراگیر شدن در سطح جامعه ، در مسائلی اساسی چون ارائه تعریفی ملموس از نیک بختی و نیک فرجامی ، و نهادن ضمانت اجرای احکام خود بر آن پایه ، در طول تاریخ بیشتر بر دین تکیه داشته اند. در نظام اخلاقی ِ جوامع اسلامی این پیوستگی به گونه ای است که به دشواری می توان از اخلاق ، به صورتی مجرد از دین ، تصویری به دست داد؛ اما هنگامی که سخن از آغاز شکل گیری ِ این نظام در میان است ، باید توجه داشت که نقش ِ دین در پی ریزی این نظام اخلاقی ، نقشی اصلاح گرانه نسبت به ساختار نظام پیشین ، و نه ویران کننده و از نوسازنده بوده است ؛ چه ، با مقایسه ای میان نظام اخلاقی ارائه شده در قرآن کریم و سنت نبوی با نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام ، آشکار می گردد که دستورهای اخلاقی اسلام در بسیاری از موارد، تأیید همان دستورهای پسندیده پیش از اسلام بوده است و تنها در مواردی که لازم می نموده ، عناصری تازه جای گزین عناصری از نظام پیشین شده ، یا برخی از عناصر پیشین اصلاح پذیرفته است . نظیر این دیدگاه را فقیهان درباره بسیاری از احکام فقهی ، به خصوص در مسائل اجتماعی و غیرعبادی مطرح ساخته ، و احکام ِ ابقا شده را در برابر احکام تأسیسی ، احکام امضایی نام نهاده اند. در یک تحلیل کلی باید گفت که اساسی ترین کاستی در نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام برخوردار نبودن از ضمانت اجرای مطمئن در اثر ضعف ریشه های دینی از یک سو، و محدود بودن بسیاری از دستورهای اخلاقی به دایره قبیله از دگرسو بود و بنیادی ترین تحولی که با ظهور اسلام در نظام اخلاقی ِ جزیرة العرب حاصل شد، ارائه ضامنی استوار برای اجرا، و مخاطب ساختن مردم بدون مرزهای قبیله ای بود.
نگرشی بر اخلاق عرب پیش از اسلام
در هرگونه مطالعه درباره فرهنگ عرب پیش از اسلام ، یک مشکل عمومی وجود دارد و آن محدود بودن منابع تاریخی است . در واقع بیشتر اخباری که از اوضاع فرهنگی و اجتماعی عرب پیش از اسلام به ما رسیده است ، یادداشتهایی جسته و گریخته اند که در لابه لای آثار اسلامی پراکنده شده اند. در این مقاله الگوهای اخلاقی مشترک میان جوامع بدوی برپایه منابع مردم شناسی ِ فرهنگی به عنوان ابزاری معین در تلفیق ، نقد و تحلیل اخبار پراکنده استفاده شده ، و از آوردن این تحلیلها در متن پرهیز شده است . از نظر منابع اطلاعات ، قرآن کریم به عنوان مستندترین متن در این باره مورد توجه بوده ، و در کنار آن ، از برخی گزارشهای قابل قبول در منابع دینی ، تاریخی و ادبی نیز استفاده شده است . پیش از پرداختن به تفصیل ِ بحث ، یادآوری این نکته ضروری می نماید که اخلاق در میان عربهای شهرنشین شکلی متکامل تر نسبت به اعراب بادیه نشین داشته است و به طبع در مطالعه اخلاق اعراب پیش از اسلام می باید تفاوتهای میان این دو فرهنگ ملحوظ گردد.چنانکه اشاره شد، مهم ترین وجه امتیاز دستورهای اخلاقی ِ پیش از اسلام نسبت به دوره اسلامی ، فراگیر نبودن آنهاست . نظام قبیله ای در میان عرب پیش از اسلام بنیادی ترین نظام اجتماعی بود و در میان اعراب شبه جزیره ، به سان دیگر جوامع آغازین ، بسیاری از دستورهای اخلاقی در قالب قبیله تفسیر می شد. آنگاه که دستوری اخلاقی به حقوق انسانی ، مانند حق زیستن و حق مالکیت مربوط می شد، دایره اجرای آن با قبیله بسته می شد و کشتن افرادی از دیگر قبایل ، به بردگی گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان امری غیراخلاقی تلقی نمی گشت . تعرض به جان ، آزادی و مال مردمان دیگر قبایل در میان اعراب پیش از اسلام امری کاملاً عادی به شمار می آمد و در جای جای آثار بازمانده از آن دوره ، بازتاب این شیوه زندگی دیده می شود. حاتم طایی که به عنوان یکی از نامدارترین الگوهای اخلاقی پیش از اسلام شناخته شده ، به طبع از اینگونه جنگیدن و کشتن ، اسیرگرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است ؛ تنها در وصف ویژگیهای او چنین آورده اند که «هرگاه غنیمت می گرفت ، آن را به غارت می داد و چون اسیری می گرفت ، آزادش می ساخت » و «هرگز یگانه فرزند مادری را نمی کشت ». در قرآن کریم با اشاره ای به همین تاخت و تازهای میان قبایل ، الفت و برادری آنان پس از روزگاری عداوت و دشمنی از نعمتهای الهی شمرده شده است . در نظام اخلاقی ِ محدود به قبیله ، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه ، حتی اگر وی ظالم و متجاوز بوده باشد، امری تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مثل باستانی عرب انعکاس یافته است . این تعلیم و این ضرب المثل به قدری گسترش و نفوذ داشته که حتی در فرهنگ اسلامی در قالب یک حدیث از پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) تکرار گشته ، و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یاری ِ برادر ظالم » همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است . در سالهای نزدیک به بعثت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) گروهی از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش در مکه پیمانی را مشهور به «حلف الفضول » منعقد کردند که براساس آن هر مظلومی را بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله حمایت کنند؛ این پیمان را که رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید می فرمود، باید گامی در جهت شکستن حمیت بی قید و شرط قبیله ای دانست حمیت قبیله ای عرب پیش از اسلام در آیه ای از قرآن کریم نکوهش شده ، و از آن به «حمیه الجاهلیه» تعبیر شده است . در دوره پیش از اسلام در داخل قبیله برخی از حقوق اخلاقی کمابیش رعایت می شد و مجازاتهایی برای افراد متخلف وجود داشت ، اما برخی دیگر از حقوق اخلاقی اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمی شد؛ از جمله آنکه پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و می توانست از بیم تنگدستی فرزند خود را به قتل رساند، یا حتی دختر خویش را زنده به گور کند، بدون آنکه جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد. در مواردی که دستورهای اخلاقی نه برپایه حقوق انسانی ، بلکه برپایه لطف و بزرگواری نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام فضایل اخلاقی ، حتی در برخورد با مردمی از دیگر قبایل دیده می شود. در حکایاتی برجای مانده ، بخشندگی و میهمان نوازی عرب پیش از اسلام که در اشخاصی چون حاتم طایی به اوج خود رسیده است ، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده ، و اطعام نموده است . اینگونه بخشندگی بی حساب که نتیجه ای جز حرمان و بی چیزی نداشت ، در آن روزگار از سوی گروهی سرزنش می شد، اما نظام اخلاقی ِ غالب ، آن را به عنوان فضیلتی عالی ستایش می کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده ، و انسان را به رعایت شیوه ای متعادل در بخشش فراخوانده است و این یکی از نمونه های روشن در اصلاح نظام اخلاقی است .تبیین اخلاق اسلامی در ضمن آیات قرآنی و سنت نبوی به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) صورت پذیرفت ، اما به ویژه در میان اعراب بدوی ، برخی از ویژگیهای اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقی ِ قبیله ای از اخلاق اگرچه در بُعد جنگها و غارتها درصدر اسلام زدوده شد، اما برخی از ویژگیهای اخلاقی که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمی ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمی کرد، تا دیر زمانی دوام یافت .
حکمت و حکیمان عرب پیش از اسلام
حکمت به مفهوم اندرزهای کاربردی که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است ، از دیر زمان در آموزشهای اخلاقی مردم مشرق زمین ، از جمله اقوام سامی جایگاهی ویژه داشته ، و در نظام اخلاقی عرب پیش از اسلام نیز اندرزهای حکیمان ، محور اصلی تعالیم اخلاقی را تشکیل می داده است . شماری از حکیمان کهن ، در شکل دادن به نظام اخلاقی جامعه عرب ، در واقع یا در اسطوره نقش مهمی ایفا نموده اند.لقمان که غالباً فردی از قوم باستانی عاد شناخته شده است ، در فرهنگ عربی پیش از اسلام نقشی انکارناپذیر داشته ، و حکمت او ضرب المثل بوده است . از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمی برجسته نام می برد و نمونه هایی از مواعظ او را یادآور می شود. نام لقمان را به عنوان نماد حکمت عربی در بازمانده های ادب عربی پیش از اسلام به تکرار می توان یافت از روایات چنین برمی آید که مجموعه ای مدون از حکمتهای لقمان تا روزگار پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) رواج داشته ، و نسخه ای از این مجموعه که از آن به مجله لقمان تعبیر می شده ، در اختیار سوید بن صامت از رجال عصر پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) بوده است پس از ظهور اسلام نیز تأیید قرآن کریم بر جایگاه لقمان در حکمت آموزی ، بهترین انگیزه بود تا عالمان اسلامی نیز بر حفظ و ترویج حکمت لقمانی اهتمام ورزند. علاوه بر نسخه های مستقل با عنوان حکمه لقمان یا عناوین نزدیک بدان ، نمونه هایی از گفته ها و اندرزهای لقمان در آثار اخلاقی و دیگر آثار اسلامی جای داده شده است . ستایش قرآن کریم از شخصیت لقمان از یک سو، و نقل افسانه هایی گوناگون از لقمان که اعمالی ناپسند از دیدگاه اخلاق اسلامی ، چون قتل فرزند به خشم و زیاده روی در اکل را به این حکیم نسبت داده اند، موجب گشته است که برخی نویسندگان اسلامی برای رفع این مشکل ، لقمان ِ قرآن را شخصی جز لقمان عادی بینگارند. در شمار حکیمان عرب به روزگاری نه چندان دور از بعثت ، اکثم بن صیفی نامبردار است . که حکمتهای او تا قرنها پس از ظهور اسلام در میان عرب تداول داشته است . بسیاری از ضرب المثلهای مشهور عربی از کلمات قصار اکثم دانسته شده ، و گفتارهای بلند و کوتاه او در منابع گوناگون ادب گرد آمده است . سرانجام ، باید از قُس ّ بن ساعده ایادی نام برد که اواخر عمر او با کودکی پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) همزمان بوده ، و بر پایه روایاتی ، پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) حکمتهای او را ارج می نهاده است . تا سده ق م هنوز حکمتهای فراوانی به نثر و نظم از زبان قس بن ساعده تداول داشته است و نمونه هایی از اندرزهای او را می توان در آثار کهن اسلامی بازیافت .
اخلاق در قرآن
...
wikifeqh: اخلاق_دینی
[ویکی فقه] اخلاق دینی (ابهام زدایی). اصطلاح اخلاق دینی، ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اخلاق دینی (اسلام)، بررسی ارتباط تنگاتنگ بین نظام اخلاقی در جوامع مسلمان با دین اسلام• اخلاق دینی (کلام جدید)، بررسی ارتباط یا عدم ارتباط نظام اخلاقی در جوامع غربی با دین مسیحیت
...
...
wikifeqh: اخلاق_دینی
[ویکی فقه] اخلاق دینی (اسلام). اَخْلاق دینی، عنوان شاخه ای از علوم انسانى است.
نظامهای اخلاقی ِ جوامع بشری را نمی توان به گونه ای بریده از دیگر نهادهای اجتماعی بررسی کرد، زیرا این نظامها غالباً در زمینه های اساسی خود به ویژه با دین پیوستگی مستحکمی داشته اند.نظامهای اخلاقی برای فراگیر شدن در سطح جامعه ، در مسائلی اساسی چون ارائه تعریفی ملموس از نیک بختی و نیک فرجامی ، و نهادن ضمانت اجرای احکام خود بر آن پایه ، در طول تاریخ بیشتر بر دین تکیه داشته اند. در نظام اخلاقی ِ جوامع اسلامی این پیوستگی به گونه ای است که به دشواری می توان از اخلاق ، به صورتی مجرد از دین ، تصویری به دست داد؛ اما هنگامی که سخن از آغاز شکل گیری ِ این نظام در میان است ، باید توجه داشت که نقش ِ دین در پی ریزی این نظام اخلاقی ، نقشی اصلاح گرانه نسبت به ساختار نظام پیشین ، و نه ویران کننده و از نوسازنده بوده است ؛ چه ، با مقایسه ای میان نظام اخلاقی ارائه شده در قرآن کریم و سنت نبوی با نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام ، آشکار می گردد که دستورهای اخلاقی اسلام در بسیاری از موارد، تأیید همان دستورهای پسندیده پیش از اسلام بوده است و تنها در مواردی که لازم می نموده ، عناصری تازه جای گزین عناصری از نظام پیشین شده ، یا برخی از عناصر پیشین اصلاح پذیرفته است . نظیر این دیدگاه را فقیهان درباره بسیاری از احکام فقهی ، به خصوص در مسائل اجتماعی و غیرعبادی مطرح ساخته ، و احکام ِ ابقا شده را در برابر احکام تأسیسی ، احکام امضایی نام نهاده اند. در یک تحلیل کلی باید گفت که اساسی ترین کاستی در نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام برخوردار نبودن از ضمانت اجرای مطمئن در اثر ضعف ریشه های دینی از یک سو، و محدود بودن بسیاری از دستورهای اخلاقی به دایره قبیله از دگرسو بود و بنیادی ترین تحولی که با ظهور اسلام در نظام اخلاقی ِ جزیرة العرب حاصل شد، ارائه ضامنی استوار برای اجرا، و مخاطب ساختن مردم بدون مرزهای قبیله ای بود.
نگرشی بر اخلاق عرب پیش از اسلام
در هرگونه مطالعه درباره فرهنگ عرب پیش از اسلام ، یک مشکل عمومی وجود دارد و آن محدود بودن منابع تاریخی است . در واقع بیشتر اخباری که از اوضاع فرهنگی و اجتماعی عرب پیش از اسلام به ما رسیده است ، یادداشتهایی جسته و گریخته اند که در لابه لای آثار اسلامی پراکنده شده اند. در این مقاله الگوهای اخلاقی مشترک میان جوامع بدوی برپایه منابع مردم شناسی ِ فرهنگی به عنوان ابزاری معین در تلفیق ، نقد و تحلیل اخبار پراکنده استفاده شده ، و از آوردن این تحلیلها در متن پرهیز شده است . از نظر منابع اطلاعات ، قرآن کریم به عنوان مستندترین متن در این باره مورد توجه بوده ، و در کنار آن ، از برخی گزارشهای قابل قبول در منابع دینی ، تاریخی و ادبی نیز استفاده شده است . پیش از پرداختن به تفصیل ِ بحث ، یادآوری این نکته ضروری می نماید که اخلاق در میان عربهای شهرنشین شکلی متکامل تر نسبت به اعراب بادیه نشین داشته است و به طبع در مطالعه اخلاق اعراب پیش از اسلام می باید تفاوتهای میان این دو فرهنگ ملحوظ گردد.چنانکه اشاره شد، مهم ترین وجه امتیاز دستورهای اخلاقی ِ پیش از اسلام نسبت به دوره اسلامی ، فراگیر نبودن آنهاست . نظام قبیله ای در میان عرب پیش از اسلام بنیادی ترین نظام اجتماعی بود و در میان اعراب شبه جزیره ، به سان دیگر جوامع آغازین ، بسیاری از دستورهای اخلاقی در قالب قبیله تفسیر می شد. آنگاه که دستوری اخلاقی به حقوق انسانی ، مانند حق زیستن و حق مالکیت مربوط می شد، دایره اجرای آن با قبیله بسته می شد و کشتن افرادی از دیگر قبایل ، به بردگی گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان امری غیراخلاقی تلقی نمی گشت . تعرض به جان ، آزادی و مال مردمان دیگر قبایل در میان اعراب پیش از اسلام امری کاملاً عادی به شمار می آمد و در جای جای آثار بازمانده از آن دوره ، بازتاب این شیوه زندگی دیده می شود.
معمر ابوعبیده ، ایام العرب ، ص۹، به کوشش عادل بیاتى ، بیروت ، ۴۰۷ق .
حکمت به مفهوم اندرزهای کاربردی که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است ، از دیر زمان در آموزشهای اخلاقی مردم مشرق زمین ، از جمله اقوام سامی جایگاهی ویژه داشته ، و در نظام اخلاقی عرب پیش از اسلام نیز اندرزهای حکیمان ، محور اصلی تعالیم اخلاقی را تشکیل می داده است . شماری از حکیمان کهن ، در شکل دادن به نظام اخلاقی جامعه عرب ، در واقع یا در اسطوره نقش مهمی ایفا نموده اند.لقمان که غالباً فردی از قوم باستانی عاد شناخته شده است ، در فرهنگ عربی پیش از اسلام نقشی انکارناپذیر داشته ، و حکمت او ضرب المثل بوده است . از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمی برجسته نام می برد و نمونه هایی از مواعظ او را یادآور می شود.
لقمان /سوره۳۱، آیه۲-۹.
...
نظامهای اخلاقی ِ جوامع بشری را نمی توان به گونه ای بریده از دیگر نهادهای اجتماعی بررسی کرد، زیرا این نظامها غالباً در زمینه های اساسی خود به ویژه با دین پیوستگی مستحکمی داشته اند.نظامهای اخلاقی برای فراگیر شدن در سطح جامعه ، در مسائلی اساسی چون ارائه تعریفی ملموس از نیک بختی و نیک فرجامی ، و نهادن ضمانت اجرای احکام خود بر آن پایه ، در طول تاریخ بیشتر بر دین تکیه داشته اند. در نظام اخلاقی ِ جوامع اسلامی این پیوستگی به گونه ای است که به دشواری می توان از اخلاق ، به صورتی مجرد از دین ، تصویری به دست داد؛ اما هنگامی که سخن از آغاز شکل گیری ِ این نظام در میان است ، باید توجه داشت که نقش ِ دین در پی ریزی این نظام اخلاقی ، نقشی اصلاح گرانه نسبت به ساختار نظام پیشین ، و نه ویران کننده و از نوسازنده بوده است ؛ چه ، با مقایسه ای میان نظام اخلاقی ارائه شده در قرآن کریم و سنت نبوی با نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام ، آشکار می گردد که دستورهای اخلاقی اسلام در بسیاری از موارد، تأیید همان دستورهای پسندیده پیش از اسلام بوده است و تنها در مواردی که لازم می نموده ، عناصری تازه جای گزین عناصری از نظام پیشین شده ، یا برخی از عناصر پیشین اصلاح پذیرفته است . نظیر این دیدگاه را فقیهان درباره بسیاری از احکام فقهی ، به خصوص در مسائل اجتماعی و غیرعبادی مطرح ساخته ، و احکام ِ ابقا شده را در برابر احکام تأسیسی ، احکام امضایی نام نهاده اند. در یک تحلیل کلی باید گفت که اساسی ترین کاستی در نظام اخلاقی ِ عرب پیش از اسلام برخوردار نبودن از ضمانت اجرای مطمئن در اثر ضعف ریشه های دینی از یک سو، و محدود بودن بسیاری از دستورهای اخلاقی به دایره قبیله از دگرسو بود و بنیادی ترین تحولی که با ظهور اسلام در نظام اخلاقی ِ جزیرة العرب حاصل شد، ارائه ضامنی استوار برای اجرا، و مخاطب ساختن مردم بدون مرزهای قبیله ای بود.
نگرشی بر اخلاق عرب پیش از اسلام
در هرگونه مطالعه درباره فرهنگ عرب پیش از اسلام ، یک مشکل عمومی وجود دارد و آن محدود بودن منابع تاریخی است . در واقع بیشتر اخباری که از اوضاع فرهنگی و اجتماعی عرب پیش از اسلام به ما رسیده است ، یادداشتهایی جسته و گریخته اند که در لابه لای آثار اسلامی پراکنده شده اند. در این مقاله الگوهای اخلاقی مشترک میان جوامع بدوی برپایه منابع مردم شناسی ِ فرهنگی به عنوان ابزاری معین در تلفیق ، نقد و تحلیل اخبار پراکنده استفاده شده ، و از آوردن این تحلیلها در متن پرهیز شده است . از نظر منابع اطلاعات ، قرآن کریم به عنوان مستندترین متن در این باره مورد توجه بوده ، و در کنار آن ، از برخی گزارشهای قابل قبول در منابع دینی ، تاریخی و ادبی نیز استفاده شده است . پیش از پرداختن به تفصیل ِ بحث ، یادآوری این نکته ضروری می نماید که اخلاق در میان عربهای شهرنشین شکلی متکامل تر نسبت به اعراب بادیه نشین داشته است و به طبع در مطالعه اخلاق اعراب پیش از اسلام می باید تفاوتهای میان این دو فرهنگ ملحوظ گردد.چنانکه اشاره شد، مهم ترین وجه امتیاز دستورهای اخلاقی ِ پیش از اسلام نسبت به دوره اسلامی ، فراگیر نبودن آنهاست . نظام قبیله ای در میان عرب پیش از اسلام بنیادی ترین نظام اجتماعی بود و در میان اعراب شبه جزیره ، به سان دیگر جوامع آغازین ، بسیاری از دستورهای اخلاقی در قالب قبیله تفسیر می شد. آنگاه که دستوری اخلاقی به حقوق انسانی ، مانند حق زیستن و حق مالکیت مربوط می شد، دایره اجرای آن با قبیله بسته می شد و کشتن افرادی از دیگر قبایل ، به بردگی گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان امری غیراخلاقی تلقی نمی گشت . تعرض به جان ، آزادی و مال مردمان دیگر قبایل در میان اعراب پیش از اسلام امری کاملاً عادی به شمار می آمد و در جای جای آثار بازمانده از آن دوره ، بازتاب این شیوه زندگی دیده می شود.
معمر ابوعبیده ، ایام العرب ، ص۹، به کوشش عادل بیاتى ، بیروت ، ۴۰۷ق .
حکمت به مفهوم اندرزهای کاربردی که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است ، از دیر زمان در آموزشهای اخلاقی مردم مشرق زمین ، از جمله اقوام سامی جایگاهی ویژه داشته ، و در نظام اخلاقی عرب پیش از اسلام نیز اندرزهای حکیمان ، محور اصلی تعالیم اخلاقی را تشکیل می داده است . شماری از حکیمان کهن ، در شکل دادن به نظام اخلاقی جامعه عرب ، در واقع یا در اسطوره نقش مهمی ایفا نموده اند.لقمان که غالباً فردی از قوم باستانی عاد شناخته شده است ، در فرهنگ عربی پیش از اسلام نقشی انکارناپذیر داشته ، و حکمت او ضرب المثل بوده است . از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمی برجسته نام می برد و نمونه هایی از مواعظ او را یادآور می شود.
لقمان /سوره۳۱، آیه۲-۹.
...
wikifeqh: اخلاق_دینی_(اسلام)
[ویکی فقه] اخلاق دینی (کلام جدید). رابطه بین اخلاق و دین از جمله مهمترین موضوعات مطرح در حوزه مسائل کلام جدید می باشد. در مقابل دیدگاه سنّتی و رایج که اخلاق را برآمده از دین و دین را مهمترین پشتوانه اخلاق معرفی می کند، در مغرب زمین، نظریاتی مبنی بر جدایی دین از اخلاق و مبتنی نبودن اخلاق بر آموزه های دینی مطرح گشته است.اتخاذ رویکرد سکولار به اخلاق که از دوره رنسانس مطرح شده بود، از اوائل قرن بیستم نمود بیشتری یافت. روند سکولاره کردن اخلاق در ابتدا حامی این دیدگاه بود که اخلاق بدون پشتوانه دین هم می تواند تنظیم کننده رفتار انسانی و تعامل وی با دیگران باشد، امّا در روند تاریخی این دیدگاه گفته شد که اساساً دین برای اخلاق مضر است و نباید اخلاق را بر دین استوار کرد.تمایز اساسی بین تقریر فلاسفه اخلاق غرب از اخلاق دینی با بیان فیلسوفان اخلاق مسلمان این است که به جای بهره بردن از وحی و کتاب مقدس از تجارب دینی استفاده می شود؛ انسانها بدون واسطه کلیسا و حتی پیامبران می توانند با تجارب شخصی و عرفانی خود با خدا ارتباط یابند و ایمان به جای استوار شدن بر پایه های عقلانی بر نوعی شورمندی، خطر کردن و تصمیم گیری بدون تعقل مبتنی شده است.
تا قبل از قرن چهارم میلادی، مسیحیت بر تمام تمدن غربی سیطره یافت. این گستردگی فرهنگی نیاز به مجموعه ای معقول از اخلاق و متافیزیک را ضروری ساخت. آگوستین در آثار خود از جمله «شهر خدا» و «اعترافات» ترکیبی از اخلاق رواقی، فلسفه نوافلاطونی و اصول عقاید مسیحی و یهودی را ارائه نمود و دستورات مسیحی پایه های نظام اخلاقی غرب را تشکیل داد.بیشتر نظریات ارزشی و اخلاقی از تعالیم کتاب مقدس اخذ شده بود. در قرون وسطی غلبه تعالیم مسیحی، استحاله ارزش های مکاتب دنیوی و وارستگی از لذات و تعلقات دنیوی مهم ترین شاخصه های مکاتب اخلاقی بود.
صانع پور، مریم، فلسفه اخلاق و دین، ص۱۷-۲۵.
در اخلاق دینی اعتقاد بر این است که عقل و فطرت انسان گرچه توان فهم کلیات و اصول اخلاقی را دارد اما برای تعیین مصادیق و جزییات آن نیازمند راهنمایی دین و وحی است که بر نیازهای فرد و جامعه اشراف داشته و از آنچه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم می کند آگاه است. عقل تمام انسانها به خوبی عدالت حکم می کند اما در اینکه مصادیق این عدالت در جوامع و شرایط مختلف چیست اختلاف نظر بسیار است و این خود دلیلی بر ناتوانی عقل در تعیین مصادیق است.عقل عملی یا وجدان گرچه منبع الهی برای فهم خوبی ها و بدی هاست اما در عقل عملی نیز مانند عقل نظری خطا رخ می دهد. وجدان انسان بسیاری مواقع فریب خورده و قضاوت صحیحی نمی کند. با تکرار بدی ها و زشتی ها رنگ باخته و حساسیت اولیه خود را از دست می دهد و حتی در اثر استمرار زشتی ارزش ها را ضد ارزش تلقی می کند.
رضایی، حسن رضا، اخلاق قرآنی با اخلاق سکولار چه تفاوتی دارد؟، مجله صباح، سال سوم، شماره ۱۱-۱۲، ص۱۳۸.
ممکن است اشکال شود اخلاق دینی در بوته عمل تجربه مفیدی از خود نشان نداده و در بسیاری از جوامع دینی نیز شاهد رفتارهای ضداخلاقی و ناشایست هستیم. اما باید به چند نکته توجه داشت: اولا: تنها جوامع دینی که اخلاق دینی در آنها حاکم است چنین مشکلاتی ندارند، بسیاری از جوامع سکولار نیز از بی بندوباری و رفتارهای ضداخلاقی رنج می برند. ثانیا: عدم التزام به اخلاق در جوامع دینی تنها معلول حاکمیت اخلاق دینی و دال بر ناکارآمدی آن نیست. بلکه مجموعه عواملی در آن تاثیر دارند از جمله:فقدان شان اجتماعی و حقوقی برای اخلاق، نگاه تک بعدی به دین، نگاه تکریم آمیز نداشتن به علم اخلاق، حاکمیت علم سکولار و تاثیرات آن در بسیاری از محافل دانشگاهی، بحران سنت و مدرنیته در کشورها و به دنبال آن بحران هویت در جوامع سنتی که بی توجهی به مبانی اخلاق دینی را درپی دارد.
حق مدار بودن اخلاق سکولار
...
تا قبل از قرن چهارم میلادی، مسیحیت بر تمام تمدن غربی سیطره یافت. این گستردگی فرهنگی نیاز به مجموعه ای معقول از اخلاق و متافیزیک را ضروری ساخت. آگوستین در آثار خود از جمله «شهر خدا» و «اعترافات» ترکیبی از اخلاق رواقی، فلسفه نوافلاطونی و اصول عقاید مسیحی و یهودی را ارائه نمود و دستورات مسیحی پایه های نظام اخلاقی غرب را تشکیل داد.بیشتر نظریات ارزشی و اخلاقی از تعالیم کتاب مقدس اخذ شده بود. در قرون وسطی غلبه تعالیم مسیحی، استحاله ارزش های مکاتب دنیوی و وارستگی از لذات و تعلقات دنیوی مهم ترین شاخصه های مکاتب اخلاقی بود.
صانع پور، مریم، فلسفه اخلاق و دین، ص۱۷-۲۵.
در اخلاق دینی اعتقاد بر این است که عقل و فطرت انسان گرچه توان فهم کلیات و اصول اخلاقی را دارد اما برای تعیین مصادیق و جزییات آن نیازمند راهنمایی دین و وحی است که بر نیازهای فرد و جامعه اشراف داشته و از آنچه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم می کند آگاه است. عقل تمام انسانها به خوبی عدالت حکم می کند اما در اینکه مصادیق این عدالت در جوامع و شرایط مختلف چیست اختلاف نظر بسیار است و این خود دلیلی بر ناتوانی عقل در تعیین مصادیق است.عقل عملی یا وجدان گرچه منبع الهی برای فهم خوبی ها و بدی هاست اما در عقل عملی نیز مانند عقل نظری خطا رخ می دهد. وجدان انسان بسیاری مواقع فریب خورده و قضاوت صحیحی نمی کند. با تکرار بدی ها و زشتی ها رنگ باخته و حساسیت اولیه خود را از دست می دهد و حتی در اثر استمرار زشتی ارزش ها را ضد ارزش تلقی می کند.
رضایی، حسن رضا، اخلاق قرآنی با اخلاق سکولار چه تفاوتی دارد؟، مجله صباح، سال سوم، شماره ۱۱-۱۲، ص۱۳۸.
ممکن است اشکال شود اخلاق دینی در بوته عمل تجربه مفیدی از خود نشان نداده و در بسیاری از جوامع دینی نیز شاهد رفتارهای ضداخلاقی و ناشایست هستیم. اما باید به چند نکته توجه داشت: اولا: تنها جوامع دینی که اخلاق دینی در آنها حاکم است چنین مشکلاتی ندارند، بسیاری از جوامع سکولار نیز از بی بندوباری و رفتارهای ضداخلاقی رنج می برند. ثانیا: عدم التزام به اخلاق در جوامع دینی تنها معلول حاکمیت اخلاق دینی و دال بر ناکارآمدی آن نیست. بلکه مجموعه عواملی در آن تاثیر دارند از جمله:فقدان شان اجتماعی و حقوقی برای اخلاق، نگاه تک بعدی به دین، نگاه تکریم آمیز نداشتن به علم اخلاق، حاکمیت علم سکولار و تاثیرات آن در بسیاری از محافل دانشگاهی، بحران سنت و مدرنیته در کشورها و به دنبال آن بحران هویت در جوامع سنتی که بی توجهی به مبانی اخلاق دینی را درپی دارد.
حق مدار بودن اخلاق سکولار
...
wikifeqh: اخلاق_دینی_(کلام_جدید)