احمد احسائی

لغت نامه دهخدا

احمد احسائی. [ اَ م َ دِ اَ ] ( اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله. داغربن رمضان و جمله پدران او را منزل وسامان چون بادیه نشینان دیگر در کوه و بیابان بود و معرفتی چندان بمذاهب و ادیان نداشتند و چون از اهل تتبع و از معاشرین شیعه نبودند بر طریق اهل سنت و جماعت میرفتند اما از تعصب خالی بودند و همچنان سیره آباء و اسلاف را پیروی می کردند. وقتی مابین داغر و پدرش رمضان بن راشد نزاعی شد که مِن بعد از مجاورت ایشان مانع گشت داغر ناچار ترک پدر گفت و عیال خویش را بمطیرفی از قرای احساء انتقال داد، زمانی نگذشت که از مذهب اجدادی برگشت و قبول تشیع نمود. شیخ احمد احسائی نواده سوم داغر در ماه رجب 1166 هَ.ق. در این محل متولد شده است. شیخ احمد چون سنش بپنج رسید از خواندن قرآن فارغ گردید از این پس همیشه اوقات متفکر ومتذکر بود و میگفت که هنگام معاشرت با کودکان تنها تنم در میان بلهو و لعب مشغول بود و در هر امری که محتاج بنظر و تدبر بود بر همه مقدم بودم و بر همه سبقت می جستم و چون تنها میشدم در عمارات ویرانه و اوضاع زمانه نظر میکردم و عبرت میگرفتم و با خود میگفتم چه شدند ساکنان اینها و کجایند آبادکنندگان آنها و بیاد ایشان می افتادم و میگریستم و مرا با این خردسالی عادت بر این جاری بود و نیز میگفت که قریه ای که مسکن ما آنجا قرار داشت اهلش را بملاهی و معاصی حرصی تمام بود و در میان ایشان احدی نبود که امر بمعروف و نهی از منکر نماید و مردم آنجا چیزی از احکام نمیدانستند و چنان بلهو و لعب مشغول و حریص بودند که آلات لهو خویش را بر در خانه ها می آویختند و بدانها بر یکدیگر تفاخر مینمودند و ایشان را انجمن های خاص بود که همگی آنجا جمع شده مشغول بانواع ملاهی و اقسام مناهی میشدند و از طبل و مزمار و رباب و عود و تار و انواع سرود هیچیک را فروگذار نمی نمودند و من چون بر مجالس ایشان میگذشتم در گوشه ای با اطفال مینشستم تنم در میان تنها بود و روحم متعلق بعالم بالا چون تنها میشدم خلوتی گزیده و بفکرت فرومی رفتم و بحال خویش میگریستم و نفس خود را بر معاشرت و مجاورت ایشان ملامت میکردم و گاه میشد که میخواستم خود را هلاک نمایم نمیدانستم که اعمال حرام است یا حلال ، پیوسته تفکر مینمودم که خداوند این خلق را عبث و لغو و محض لهو و لعب نیافریده و بعقل خویش میفهمیدم که باید از خلقت اراده ای فرموده باشد لیکن هرچه تفکر میکردم غایت ایجاد و علت این بنیاد را نمی فهمیدم ، سینه ام تنگ میشد و همواره در اوضاع دنیا فکر میکردم و عبرت میگرفتم و از معاشرت جهال با وصف خردسالی نفرت داشتم و خلوتی گزیده بحال خویش مشغول میگشتم تا آنکه روزی تنی از خویشاوندان که بکارهای نادانان مبتلی بود نزد من آمد و گفت : یابن عم چنان در نظر دارم که شعری چند بنظم آورم و از تو اعانت میخواهم ، با آنکه کودک بودم قبول کردم اوراقی چند از بغل درآورده نظر میکرد از وی گرفتم و گشودم ابیاتی ملاحظه نمودم منسوب بشیخ علی بن حماد بحرینی در مدح ائمه اطهار سلام اﷲعلیهم اجمعین که مطلعش این است :بیشتر بخوانید ...

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] شیخ اَحْمَد بْن زَیْنُ الدّین بْن اِبْراهیم (رجب ۱۱۶۶-ذیقعده ۱۲۴۱ق/مه ۱۷۵۳-ژوئن ۱۸۲۶) معروف به احمد احسائی عالم، حکیم و فقیه معروف امامی که جماعت شیخیه به او منسوبند و اساس تعالیم خود را از او گرفته‎‎اند. مشرب و وقایع زندگی احسائی، دامنۀ تأثیر او را به پس از حیاتش رسانده و تحولاتی را در تاریخ امامیه به بار آورده است.
زادگاه احسایی روستای مُطَیرفی است واقع در منطقۀ احساء در شرق عربستان. به گفته خود او، سابقۀ تشیع در نیاکانش به جد چهارم او داغِر باز می گردد. داغر نخستین کس از خاندان او بود که بادیه نشینی را رها کرد و در مطیرفی اقامت گزید. وی پس از این مهاجرت به تشیع گرایید و نسل او نیز همگی بر این مذهب بودند.
احسایی تا ۲۰ سالگی در احساء علوم دینی را فراگرفت. در ۱۱۸۶ ق به کربلا و نجف مهاجرت کرد. وی در ۱۲۰۸ در پی شیوع بیماری طاعون در عراق به احسا بازگشت و پس از اقامتی ۴ ساله رهسپار عتبات شد. در بازگشت بعد از مدتی اقامت در بصره به ذورق در نزدیکی بصره رفت و تا ۱۲۱۶ق در آنجا ماندپس از آن به اقامت های موقت در بصره و روستاهای اطراف آن گذراند.

[ویکی حج] احمد بن زین الدین مشهور بهاحمد اَحسائی (۱۱۶۶-۱۲۶۲ق)، از علماء شیعه و پیشوای فرقه شیخیه. وی در اَحساء منطقه شیعه نشین عربستان به دنیا آمد، در نجف، بصره، یزد، کرمانشاه و اصفهان سکونت کرد و سرانجام در مدینه در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد. محمدباقر وحید بهبهانی، سیدمهدی بحر العلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء از مهم ترین استادان او بودند. احمد احسائی به روایات بیش از عقل بها می داد و ازاین رو با برخی از دیدگاه های فیلسوفان مسلمان چون میرداماد و ملاصدرا مخالف بود.او درباره معاد جسمانی، معراج پیامبر اسلام(ص)، نقش امام در آفرینش و زندگی امام زمان(ع) عقاید ویژه خود را داشت. برخی از علماء شیعه او را به جهت عقایدش تکفیر کرده اند. مهم ترین کتاب های اَحسایی عبارت اند از شرح الزیارة الجامعة الکبیره، شرح العرشیه، شرح المشاعر و کتاب جوامع الکلم.
احمد فرزند زین الدین بن ابراهیم بن صقر اَحسائی از قبیله بنی خالد، تیره ای از قریش، است. وی در رجب سال ۱۱۶۶ق. در روستای مُطَیرِف در منطقه شیعه نشین «الاَحساء» در شرق عربستان کنونی زاده شد. به گفته خود وی، پیشینه تشیع در نیاکانش به جدّ چهارمش داغِر بازمی گردد. داغر در پی ستیز با پدرش رمضان، به روستای مطیرف مهاجرت کرد و نخستین فرد این خاندان بود که بادیه نشینی را رها نمود و سپس به مذهب تشیع گروید که در آن ناحیه رونق یافته بود.

پیشنهاد کاربران

احمد بن زین الدین اَحسائی ( ۱۱۶۶–۱۲۴۲ ق ) ( ۱۸۲۶–۱۷۵۳م ) یک عالم شیعه بود که عقاید عرفانی و دینی پیچیده ای ارائه کرد که باعث درگیری هایی بین علمای شیعه شد و در اواخر عمر او به عنوان یک فرقه مجزای دینی - عرفانی بنام مکتب شیخیه شناخته شد. احمد مدعی بود در خواب از امامان شیعه به او وحی می شود و علوم دینی را از این طریق دریافت می کند و در مسائل کلیدی مربوط به آخرت شناسی عقاید جدیدی ارائه داد وی امامان شیعه را مسلط به امور می دانست و امام زمان را موجود و غیر غایب می دانست و هر روز ظهور منجی را بشارت می داد. این اختلافات، منجر به اتهام بدعت از جانب علمای شیعه شد و مواردی از آزار و اذیت او و پیروانش رخ داد. تعالیم او عرفانی و پیچیده بود، از این رو او اغلب به انجام تقیه می پرداخت و عقاید بحث برانگیز خود را از مخالفانش پنهان می کرد. پس از او سید کاظم رشتی جانشین وی در ریاست شیخیه شد.
...
[مشاهده متن کامل]

امروزه جمعیت شیخی در ایران و عراق اقلیتی است که عموماً بدون اطلاع از جزئیات کلامی از آن به عنوان یک گروه استفاده می کنند. پس از احمد، سید کاظم رشتی جانشین او شد و پس از مرگ سید کاظم بسیاری از شیخیان به بابیت و بهائیت گرویدند. این دو رهبر شیخی همچنان مورد توجه بابیان و بهائیان قرار می گیرند و به عنوان پیشگامان معنوی دین خود به آنان نگریسته می شود.
احمد بن زین الدین احسائی در منطقه احساء به دنیا آمد که از مراکز قدیمی شیعه بوده و امروز یکی از استان های شرق عربستان سعودی بر ساحل غربی خلیج فارس است.
پس از آموختن قرآن نزد پدرش ادبیات عرب و مقدمات علوم دینی را در احساء فرا گرفت. در سال ۱۱۸۶ به کربلا و نجف رفت و در درس آقا محمدباقر وحید بهبهانی، سید علی طباطبایی، میرزا مهدی شهرستانی، سید مهدی بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء حاضر شد. مدتی در بصره اقامت کرد و سپس دوباره به کربلا و نجف و از آن جا به قصد رفتن به بارگاه امام رضا به ایران رفت. در راه مشهد مدتی در یزد ماند.
پیش از سفر او به مشهد و زیارت علی بن موسی الرضا، فتحعلی شاه او را به تهران دعوت کرد اما او این درخواست را به قصد زیارت بارگاه علی بن موسی الرضا رد کرد ولی در بازگشت خویش از مشهد به نزد فتحعلی شاه رفت. شاه نیز او را بسیار مورد تجلیل و تکریم قرار داد. به دعوت شاهزاده محمدعلی میرزا دولتشاه حاکم کرمانشاه مجبور به ترک تهران شد و چندی در کرمانشاه ماند. سفرهایی به قصد حج و زیارت عتبات انجام داد. پس از مرگ دولتشاه، در سال ۱۲۳۷ ق. عازم مشهد شد و مدتی در قزوین توقف کرد.

احمد احسائی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/احمد_احسائی

بپرس