احتراق

/~ehterAq/

مترادف احتراق: آتش گرفتن، اشتعال، سوختن، سوزانیدن

برابر پارسی: آتش سوزی، آتش گرفتن، سوختن

معنی انگلیسی:
combustion, ignition, burning, explosion, oxidation, exptosion

لغت نامه دهخدا

احتراق. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سوختن. سوخته شدن. ( منتهی الارب ). آتش گرفتن :
تو درون خانه از بغض و نفاق
می نبینی حال من در احتراق.
مولوی.
|| احتراق فرس در عَدو؛ سرعت کردن اسب در تک و دویدن. || ( اصطلاح نجوم ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد که : احتراق نزد منجمان اجتماع آفتاب است با یکی از خمسه متحیره در یک درجه ای از فلک البروج. و آن ازانواع نظر باشد چنانکه بیان آن بیاید - انتهی. نهان شدن یکی از پنج ستاره سیاره سوای قمر در زیر شعاع خورشید بسبب با هم شدن در برج واحد. ( غیاث از منتخب ). مقارنه شمس است با یکی از خمسه متحیره یعنی زحل و مشتری و مریخ و زهره و عطارد. در فلک معنی احتراق آن است که کوکب مقارن آفتاب باشد و میان آن دو بیش از دقایق تصمیم. ( مفاتیح العلوم ) :
گویمش این احتراق نه از قران خیزدی
که نیست با آفتاب رای تو کرده قران.
مسعودسعد.
دلم همچو زهره ست در احتراق
تنم همچو خورشید اندر سفر.
مسعودسعد.
حامی تیر ار شود کلکت ، نترسد ز احتراق
بگذرد از قرص خور چون از هدف پیکان تیر.
سوزنی.
- احتراق پذیر ؛ سوختنی. قابل سوختن.
- احتراق ناپذیر ؛ ناسوختنی.

فرهنگ فارسی

سوختن، سوخته شدن، آتش گرفتن
( مصدر ) ۱ - سوختن سوخته شدن آتش گرفتن . ۲ - جمع شدن آفتاب است با یکی از پنج ستار. زحل و مشتری و مریخ و زهره و عطارد در یک درجه و دقیقه ( بلکه در یک نقطه ) از فلک البروج نهان شدن یکی از پنج اختر با در زیر شعاع خورشید بسبب باهم شدن در یک برج . یا احتراق کواکب . سوختن ستاره قرار گرفتن ستاره ( یکی از پنج ستار. زحل مشتری مریخ زهره و عطارد ) با خورشید در یک برج .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - سوختن ، آتش گرفتن . ۲ - محو شدن یکی از پنج سیارة «زحل ، مشتری ، مریخ ، زهره ، عطارد» در زیر شعاع خورشید، یا مقارنة خورشید با یکی از آن ها.

فرهنگ عمید

۱. آتش گرفتن، سوختن.
۲. (نجوم ) [قدیمی] نهان شدن یکی از سیارات زحل، مشتری، مریخ، زهره، و عطارد در زیر شعاع خورشید یا مقارنۀ خورشید با یکی از آن پنج سیاره.

فرهنگستان زبان و ادب

[شیمی] ← سوختن
{combustion} [قطعات و مجموعه های خودرو] سوختن سریع مخلوط سوخت و هوا در محفظۀ احتراق برای تولید توان

دانشنامه اسلامی

دانشنامه عمومی

احتراق یا سوختن یا سوزش ( به انگلیسی: Combustion یا burning ) نتیجهٔ یک فرایند شیمیایی گرمازا میان یک مادهٔ سوختنی و عامل اکسیدکننده است که با تولید گرما و تغییر شیمیایی مواد اولیه همراه می شود. آزاد کردن گرما می تواند با تولید نور به صورت شعله یا درخشش باشد. مواد سوختنی پرکاربرد معمولاً از ترکیب های آلی ( به ویژه هیدروکربن ها ) به صورت گازی، مایع یا جامد درست شده اند. همان طور که گفته شد، سوختن یک نوع واکنش اکسایش است؛ اما به خاطر سرعت بالای واکنش که منجر به تولید گرمای زیاد در زمان اندک و بالا رفتن دمای محیط واکنش و ایجاد نور و شعله می شود - در دسته ای خاص قرار می گیرد.
سوختن واکنشی است که در آن ماده ای با سرعت زیاد با اکسیژن ترکیب شده و علاوه بر تولید ترکیب های اکسیژن دار، گرما و نور نیز تولید می کند.
در یک فرایند کامل سوختن، یک مادهٔ سوختنی با یک عامل اکسیدکننده مانند اکسیژن یا فلوئور وارد واکنش می شود. نتیجهٔ واکنش موادی است که از هر دو عامل مادهٔ سوختنی و اکسیدکننده تشکیل شده اند. برای نمونه:
ساده ترین نمونهٔ سوختن، واکنش میان هیدروژن و اکسیژن است. این واکنش در موتور راکت بسیار اتفاق می افتد:
نتیجهٔ این واکنش بخار آب است.
سوختن کامل تقریباً ممکن نیست. به طور مثال، در سوختن هیدروکربن ها، در واقعیت ترکیب هایی مانند کربن منوکسید و کربن خالص ( خاکستر یا دوده ) به جای می ماند. همچنین ممکن است میان عامل های نخستین سوختن و هوای محیط نیز واکنش صورت گیرد و چون ۷۸ درصد از جو را نیتروژن تشکیل داده، شاهد به وجود آمدن ترکیب هایی از نیتروژن اکسید باشیم.
واکنش شیمیایی استوکیومتری سوختن هیدروکربن در اکسیژن عبارت است از:
برای نمونه سوختن پروپان به قرار زیر است:
در حالت کلی تعادل شیمیایی استوکیومتری سوختن ناقص هیدروکربن ها در اکسیژن به صورت زیر است:
برای نمونه سوختن ناقص پروپان عبارت است از:
اگر بخواهیم واکنش سوختن را با بیان ساده نشان دهیم، چنین می شود:
گرما + کربن دی اکسید + آب → اکسیژن + مادهٔ سوختنی
اگر سوختن با استفاده از هوای موجود در محیط به عنوان منبع اکسیژن رخ دهد نیتروژن نیز می تواند در واکنش نوشته شود ولی به صورت گازی باقی می ماند و با مادهٔ سوختنی وارد واکنش نمی شود:
سوختن پروپان می شود:
بیان کیفی واکنش سوختن چنین بیان می شود:
عکس احتراق
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِحتراق (combustion)
سوختن. در شیمی، ترکیب شدنِ سریعِ ماده ای با اکسیژن، همراه با آزاد شدن گرما، و معمولاً نور. آرام سوختن شعلۀ شمع و انفجار مخلوطی از بخار بنزین و هوا دو مثال بسیار متفاوتِ احتراق اند. احتراق به سبب آزادکردن انرژی گرمایی، واکنشی گرمازاست.

مترادف ها

inflammation (اسم)
سوزش، التهاب، احتراق، اماس، سام، شعله ور سازی

combustion (اسم)
احتراق، اشتعال، سوخت

ignition (اسم)
هیجان، احتراق، اشتعال، سیستم جرقه، اتش گیری

lighting (اسم)
احتراق، اشتعال، روشنایی، سایه روشن، نور افکنی

فارسی به عربی

احتراق , اضاءة , التهاب , ایقاد

پیشنهاد کاربران

" درون سوخت ":احتراق داخلی.
" جُنبَک درون سوخت ":موتور احتراق داخلی.
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_combust به معنای مصرف شدن ( کردن ) یا نیست شدن با آتش؛ احتراق یافتن؛ مشتعل شدن؛ و جُزین
ا↙️
#هیداختن ( hid. ( d ) �xt. an )
یا:
#هیدازیدن ( hid. ( d ) �z. id. an ) 👈 هید ( ستاکِ برساخته از ریشه ی هندواروپاییِ - aidh به معنای سوختن و شعله ور شدن ) داز ( ستاکِ برساخته از ریشهٔ نیاایرانیِ tak به معنای ریختن، جاری شدن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
...
[مشاهده متن کامل]

( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ هیداختن می شود: هیداز . ( بسنجید با: گداختن —� گداز . )
▪️مثال:
۱ - نفتی که روی زمین پخش شده بود ناگهان بر اثرِ شعله ی شمع هیداخت ( شعله ور شد. )
۲ - وقتی سوخت های فسیلی می هیدازَند ( احتراق می یابند ) اکسیژن آمیزه های مواد در هواسپهر پخش می شوند.
🔺 توجه
🔹 #combustion
🔹 #هیدازش
یا: #هیداخت
▪️مثال:
هیدازشِ ( احتراقِ ) سوخت ها می تواند نیروی لازم برای به کارافتادنِ موتورها را تولید کند.
🔸 #combustor جایگاه یا محفظه ی احتراق در توربین ها یا موشک ها
🔸 #هیدازگر
▪️مثال:
در یک توربینِ گازسوز، سوختِ موردِنیاز برایِ هیدازِش ( احتراق ) با فشارِ هوا به هیدازش گر می رسد.
🔹 #combustive شعله ور، افروخته، فروزان
🔹 #هیدازنده
یا: #هیدازا
▪️مثال:
نقشِ او در فیلم به عنوانِ زنی با اشتیاقی هیدازا ( شعله ور، فروزان ) به زندگی ستودنی بود.
🔸 #combustible
🔸 #هیداختنی
یا: #هیدازشوا ( هیدازشَوا )
یا: #هیدازپذیر
▪️مثال:
۱ - گازوئیل یک ماده ی به شدت هیداختَنی ( محترق شدنی، قابلِ اشتعال ) است.
۲ - هرگز نباید موادِ هیداختنی ( قابلِ اشتعال ) همچون پشم، ذغال و نفت را نزدیکِ اجاق گاز گذاشت.
🔹 #combustibility
🔹 #هیدازشوایی
یا: #هیدازپذیری
▪️مثال:
او باور داشت که ترکیبی که او به دست آورده بود هیدازشَواییِ ( قابلیتِ احتراقِ ) بیشتری از ترکیبِ اولی داشت.
🔸 #incombustible
or: #noncombustible
🔸 #ناهیداختنی
یا: #هیدازنشوا ( یا هیدانَشَوا )
یا: #هیدازناپذیر
▪️مثال:
یک کفپوشِ زیبا و هیدازناپذیر ( غیرِقابلِ اشتعال ) در آشپزخانه فرش کرده بودند به رنگِ مسی.
🔹 #pre_combustion قبل از احتراق ، پیش احتراقی
🔹 #پیش هیدازش ( یا پیش هیداخت )
یا: #پیش هیدازشی ( یا پیش هیداختی )
▪️مثال:
با یک فناوری نوینِ پیش هیدازِشی ( پیش احتراقی، ) دی اکسیدِکربن را از سوخت های فسیلی جدا می کنند.
🔸 #combustibly
🔸 #هیدازشوایانه ( هیدازشَوایانه )
یا: #هیدازپذیرانه
☑️ هم ریشه های دیگرِ جزءِ نخستِ #هیدازیدن در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
ایرانی باستان 👈 هیزم ➖ - aizma
اوستایی 👈 هیزم ➖ aēsma
فارسی میانه 👈 هیزم ➖ hēsm
پارتی 👈 روشن کردن، افروختن 👈 - pdyn
سغدی 👈 هیزم ➖ zmy
خوارزمی 👈 هیزم ➖ zm'
فارسی 👈 هیزم ، هیمه
آسی 👈 پاک، روشن ➖ ird
یدغه 👈 هیزم ➖ izmā
کردی 👈 هیزم ➖ hazing
سانسکریت 👈 پاک ، روشن ➖ - vīdhr�
سانسکریت 👈 هیزم ➖ - idhm�
ایرلندی کهن 👈 آتش ➖ �ed
پورواهندواروپایی 👈 سوختن ، شعله ور شدن ➖ - aidh
✅ هم ریشه های جزءِ دومِ #هیدازیدن در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
اوستایی� 👈� جریان یافتن� ➖� - tac
فارسی میانه� 👈� نجات دادن ، برداشتن� ➖ - bd�c��
مانوی� 👈� نجات دادن، برداشتن� ➖� abdāz
پارتی� 👈� نجات دادن، برداشتن� ➖� - bd�c�
ختنی� 👈� جریان یافتن� ➖� - ttajs
خوارزمی� 👈� پیش رفتن� ➖� ham - ndxs
فارسی� 👈� تاختن ، پرداختن، گداختن، بوته ( ظرفِ گداختنِ طلا و . . . ) ، بُزاختن، انداختن، اندخسیدن
بلوچی� 👈� دویدن� ➖� tačit
تاتی� 👈� دوید�� ➖� bettajas
ابیانه ای� 👈� شاشیدن� ➖� - tāzn
فریزی� 👈� اجازه ی تاختن دادن به اسب� ➖� - t�ĵin -
گزی� 👈� راندن، دنبال کردن� ➖� - tāžn
آسی� 👈� جریان یافتن� ➖� tağd
واخی 👈� کشیدن ، حرکت کردن� ➖� - teč
پشتو� 👈� راندن، به حرکت واداشتن� ➖� - tej
شغنی� 👈� آبیاری� ➖� vidōĵ
ارموری� 👈� گریختن� ➖� tiš - ōk
سانسکریت� 👈� شتابیدن� ➖� tak
ایرلندی کهن� 👈� جریان یافتن� ➖� - tech
پورواهندواروپایی� 👈� شتابیدن، جریان یافتن� ➖� - tekⓦ
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

آتشسوخت، سوزش
احتراق در علوم به معنی سوختن است برای مثال در علوم نهم mg با اکسیژن واکنش احتراق انجام میدهد
سوزش

بپرس