[ویکی فقه] اَبوحَمْزه خُراسانی (د ۲۹۰ق/ ۹۰۳م)، از مشایخ صوفیه خراسان است.
آنچه از زندگانی وی در دست است این که او از محله مُلقاباد نیشابور برخاسته است. وبه گفته خواجه عبدالله انصاری اصل او را گوزگان نیز دانسته اند. وی در نیشابور پرورش یافته، در همان دیار به کمال رسیده و احتمالا در همان جا درگذشته است.
شخصیت اجتماعی
وی در ورع و پارسایی سرآمد بود، تا آن جا که از خود وی حکایت کنند که سالهای متمادی تنها در میان گلیمی در احرام بوده و تنها سالی یکبار از احرام بیرون می آمده است. ابوحمزه از اقران جنید بود وبا ابوتراب نخشبی و ابوسعید خرّاز مصاحبت داشت. اطلاعات اندکی که درباره او در دست است، به سبب معاصر بودنش با صوفی دیگری که با وی کینه مشترک داشته، سخت مغشوش است (مانند داستان در چاه افتادن و یا همسفر بودن با ابوتراب نخشبی).گرچه در برخی از منابع به مصاحبت وی با مشایخ بغداد تصریح شده است، اما از آن جا که خطیب در تاریخ بغداد اشاراتی به احوال او ندارد، به نظر نمی رسد که مدت مدیدی در بغداد اقامت گزیده باشد.
تفکرات
وی صاحب وجد بود و سماع را جایز می شمرد. در شدت وجد بدان حد بود که با شنیدن بیتی خویشتن داری از دست می داد و بیهوش می شد. وی معتقد بود که چون وجد غالب شود، از اظهار آن ممانعت نمی توان کرد داستان در چاه افتادن ابوحمزه که در غالب کتابهای طبقات صوفیه نقل شده و به عنوان کرامتی از وی درمیان مردم رواج یافته، حکایت از شدت توکل او دارد.
آثار
...
آنچه از زندگانی وی در دست است این که او از محله مُلقاباد نیشابور برخاسته است. وبه گفته خواجه عبدالله انصاری اصل او را گوزگان نیز دانسته اند. وی در نیشابور پرورش یافته، در همان دیار به کمال رسیده و احتمالا در همان جا درگذشته است.
شخصیت اجتماعی
وی در ورع و پارسایی سرآمد بود، تا آن جا که از خود وی حکایت کنند که سالهای متمادی تنها در میان گلیمی در احرام بوده و تنها سالی یکبار از احرام بیرون می آمده است. ابوحمزه از اقران جنید بود وبا ابوتراب نخشبی و ابوسعید خرّاز مصاحبت داشت. اطلاعات اندکی که درباره او در دست است، به سبب معاصر بودنش با صوفی دیگری که با وی کینه مشترک داشته، سخت مغشوش است (مانند داستان در چاه افتادن و یا همسفر بودن با ابوتراب نخشبی).گرچه در برخی از منابع به مصاحبت وی با مشایخ بغداد تصریح شده است، اما از آن جا که خطیب در تاریخ بغداد اشاراتی به احوال او ندارد، به نظر نمی رسد که مدت مدیدی در بغداد اقامت گزیده باشد.
تفکرات
وی صاحب وجد بود و سماع را جایز می شمرد. در شدت وجد بدان حد بود که با شنیدن بیتی خویشتن داری از دست می داد و بیهوش می شد. وی معتقد بود که چون وجد غالب شود، از اظهار آن ممانعت نمی توان کرد داستان در چاه افتادن ابوحمزه که در غالب کتابهای طبقات صوفیه نقل شده و به عنوان کرامتی از وی درمیان مردم رواج یافته، حکایت از شدت توکل او دارد.
آثار
...
wikifeqh: ابوحمزه_خراسانی