ابش
فرهنگ اسم ها
معنی: تازه روی و خندان، آنکه اطراف و پیشگاه خانه کسی را با خوردنی و نوشیدنی بیاراید
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم فارسی، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
ابش. [ اَ ] ( ع مص ) فراهم کردن. فراهم آوردن. جمع کردن. گرد کردن.
ابش. [ اَ ب َش ش ] ( ع ص ) تازه روی. خندان. || آنکه زینت دهد گرداگرد سرا و در خانه کسی را بطعام و شراب.
ابش. [ اَ ب ِ ] ( اِخ )نهمین از اتابکان سلغری فارس ( 662- 668 هَ.ق. ).
فرهنگ فارسی
نهمین از اتابکان سلغری فارس
دانشنامه عمومی
اِبِش ( به مجاری: Ebes ) یک منطقهٔ مسکونی در مجارستان است که در ناحیه هایدوسوبوسلو واقع شده است. [ ۲] ابش ۷۷٫۲۷ کیلومتر مربع مساحت و ۴٬۳۸۸ نفر جمعیت دارد.
شهر میان خواهرخواندهٔ ابش هست.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشهر میان خواهرخواندهٔ ابش هست.
wiki: ابش
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید