ابتهاج
/~ebtehAj/
مترادف ابتهاج: خوشحالی، خوشی، سرور، شادمانی، شادی، فرح، مسرت
برابر پارسی: شادمانی
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: شادمانی، شادی، خوش و خرم، شادن شدن، خوشی
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) شاد شدن شادی نمودن شادمان گردیدن . ۲ - ( اسم ) شادی شادمانی مسرت سرور .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
اِبتهاج
(در لغت به معنی شادشدن) اصطلاحی در کلام و فلسفه. مراد از آن لذت «عقلی» حق تعالی از تعقل ذات خویش است. در پاسخ بدین پرسش که آیا می توان گفت خداوند لذّت می برد، دو گونه پاسخ داده اند: ۱. پاسخ منفی که پاسخ بیشتر متکلمان است؛ زیرا معتقدند چون در شرع، لذّت به خداوند نسبت داده نشده، حق تعالی از هرگونه لذّت مبرّاست؛ ۲. پاسخ مثبت که پاسخ شماری از متکلمان و نیز پاسخ حکیمان الهی است. بنابراین پاسخ، خداوند در پرتو تعقل ذات کامل خویش، دارای کامل ترین لذت عقلی است که باید از آن به اِبتهاج تعبیر کرد و خداوند را مبتهج بالذات دانست.
(در لغت به معنی شادشدن) اصطلاحی در کلام و فلسفه. مراد از آن لذت «عقلی» حق تعالی از تعقل ذات خویش است. در پاسخ بدین پرسش که آیا می توان گفت خداوند لذّت می برد، دو گونه پاسخ داده اند: ۱. پاسخ منفی که پاسخ بیشتر متکلمان است؛ زیرا معتقدند چون در شرع، لذّت به خداوند نسبت داده نشده، حق تعالی از هرگونه لذّت مبرّاست؛ ۲. پاسخ مثبت که پاسخ شماری از متکلمان و نیز پاسخ حکیمان الهی است. بنابراین پاسخ، خداوند در پرتو تعقل ذات کامل خویش، دارای کامل ترین لذت عقلی است که باید از آن به اِبتهاج تعبیر کرد و خداوند را مبتهج بالذات دانست.
wikijoo: ابتهاج
پیشنهاد کاربران
شاد ولذت ذاتی
هوشنگ ابتهاج یکی ازشاعران معاصر
هوشنگ ابتهاج یکی ازشاعران معاصر