96 1572 100 1 گیاه/giyAh/مترادف گیاه: رستنی، سبزه، علف، نامی، نبات، بوته معنی گیاه در لغت نامه دهخدا گیاه. (اِ) گیا. گیاغ. (از برهان ) (انجمن آرای ناصری ). حشیش و نبات. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت. (فرهنگ نظام ). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک. (ناظم الاطباء). رُستنی. روییدنی. نامی. نامیه : سپاهی بیامد به درگاه شاه که چندان نبد بر زمین بر گیاه.فردوسی.چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ چو شاخ رنگ درختان او تهی از بار.فرخی.آب حیوان از دو چشمش بدوید و بچکیدتا برست از دل و از دیده ٔ معشوق گیاه.منوچهری.باد سخت گیاه ضعیف را بیفکند. (کلیله و دمنه ).بر خود آن را که پادشاهی نیست بر گیاهیش پادشامشمار.سنایی.دید امروز که در جنب تو هستند همه رنگ حلوای سر کوی و گیاه لب بام.انوری.مرثیت های او مگر دل خاک بر زبان گیاه میگوید.خاقانی.فتنه شدن بر گیاه خشک نه مردی است خاصه به وقتی که تازه گل به برآید.خاقانی.پشّه آمد از حدیقه وز گیاه وز سلیمان نبی شد دادخواه.مولوی.تا بریزد بر گیاه رسته ای تا بشوید روی هر ناشسته ای.مولوی.سَرَب یا سَرِب ؛ گیاه. سَدیر؛ گیاه. تَنقُل ؛ گیاه خشک. دِمدِم ؛ گیاه خشک. دِندِم ؛ گیاه کهنه ٔ سیاه. ضَعَة. گیاه شور. عُشب. گیاه تر. عَم ؛ حشیش [ گیاه خشک ]. عَیشومَة؛ گیاه خشک. غَفر؛ گیاه ریزه. وَدیس ؛ گیاه خشک. وَراق ؛ گیاه. هَشیم ؛ هر گیاه خشک. یَعموم ؛ گیاه دراز. (منتهی الارب ).- مهرگیاه . رجوع به ذیل همین ترکیب شود.گیاه بر را بخوانید. معنی گیاه به فارسی گیاههررستنی که اززمین بروید، علف، نبات، گیاوگیاغ وکیاغ نیزگفته شده( اسم ) نام عام آن دسته از موجودات زنده که ظاهرا حرکتی ندارند و در یک جا ثابت هستند و مواد معدنی را مستقمیا از محیط اطراف خود ( خاک یا آب ) جذب میکنند و بوسیل. عمل کربن گیری که بوسیل. ذرات کلروفیل در برابر خورشید انجام میشود مواد آلی قابل استفاده ای برای تغذی. سلولهای خود بوجود میاورند . باید دانست که در بین گیاهان فقط قارچها هستند که چون فاقد کلروفیل میباشند قادر بجذب کربن در برابر نور خورشید نیستند بدین جهت یا غالبا بر روی بقایای آلی سایر موجودات زنده میزیند و یا طفیلی موجودات زنده میشوند . در صورت اول آنها را گندروی و در حالت دوم انگل ( طفیلی ) نامند رستنی نبات گیا جمع : گیاهان گیاهها . یا گیاه تر انجبین . ( تر انگبین ) خارشتر . یا گیاه ترکی . وج . یا گیاه تورنسل . گیاهی است از تیر. فرفیون که از عصارئ آن تورنسل معمولی را که یک معرف شیمیایی است استخراج میکنند غبیرا نیل . توضیح تورنسل یا آفتاب گردان یک معرف شیمیایی است که محلولش در حالت خنثی بنفش رنگ است و در برابر باز ها آبی رنگ و در برابر اسید ها قرمز رنگ میشود . این ماده از گیاهان مختلف دیگر از جمله نوعی لیخن ( گلسنگ ) بنام روسلا تنکتوریا و گل آفتاب پرست نیز بدست میاید . یا گیاه حساس . درختچه ایست از تیر. پروانه واران و از دست. گل ابریشمها که در موقع لمس برگهایش روی یکدیگر میخوابند . گلهای این گیاه کوچک و گل آذینش سنبله و یا کلاپرک است . میوه اش بشکل غلاف ( شبیه باقلا ) میباشد . در حدود ۳٠٠ گونه از این گیاه شناخته شده که متعلق بنواحی گرم کر. زمین هستند حساسه مختشیه مستحیه . یا گیاه عقرب . گل آفتاب پرست . توضیح از این گیاه تورنسل که یک معرف شیمیایی است نیز بدست میاورند . یا گیاه مریم . علف مریم . یا گیاهان . ( جمع گیاه ) رستنیها نباتات گیاه . یا از آهن گیاه روییدن . عملی غیر ممکن اتفاق افتادن : نادر افتد اهل این ماخولیا منتظر که روید از آهن گیا . ( مثنوی )گیاغ . حشیش و نبات گیاه آبگینهگیاهی است که بدان شیشه را جلا دهند . گیاه آوار[ph ... گیاه برتر را بخوانید. معنی گیاه در فرهنگ معین گیاه [ په . ] (اِ.) هر رستنی که از زمین بروید. گیاه شناسی (ش ) (اِ.) علمی که موضوع آن تحقیق دربارة گیاهان و رستنی هاست . معنی گیاه در فرهنگ فارسی عمید گیاههر رستنی که از زمین بروید، علف، نبات. گیاه انگلگیاهی که انگل گیاه دیگر شود و از شیرۀ آن تغذیه کند. گیاه چر= گیاچر گیاه خوارهر جانوری که انرژی مورد نیاز خود را با مصرف گیاهان به دست آورد، خورندۀ گیاه، علف خوار. گیاه زارجایی که گیاه بسیار دارد، علفزار، مرغزار. گیاه شناسمتخصصی که انواع، ظاهر و ویژگی های گیاهان را بشناسد. گیاه شناسیعلمی که دربارۀ چگونگی گیاهان مختلف بحث می کند، شناختن انواع گیاهان، بتانیک، معرفة النبات. گیاه شیر= گیاشیر گیاه فشگیاه مانند، مانند گیاه. گیاه قیصر= اکلیل الملک گیاه کارزارع، برزگر. نوش گیاه۱. (زیست شناسی) مخلصه، تریاق کوهی.۲. نوعی پادزهر. گیاه در دانشنامه ویکی پدیا گیاهجلبک سبزسبزتبارانسنگ خزه تبارانرویان داران (embryophytes)†Nematophytesگیاهان گروه بزرگی از گونه های زنده شامل موجوداتی مانند درختان، علف، سرخس ها و خزه گیان است.گیاه آب دارگیاه آب دار یا گیاه گوشتی یا گیاه ساکولنت (نام علمی: Succulent plant)، گیاهانی هستند که با ذخیره آب در برگ های گوشتی، ساقه و ریشه، خود را با شرایط زیستی مناطق گرم و خشک تطبیق داده اند و به همین دلیل توانایی تحمل گرما و کم آبی های طولانی را دارند.. گیاهان آب دار را نباید با کاکتوس اشتباه گرفت؛ کاکتوس ها گیاه آب دار هستند اما همه گیاهان آب دار، کاکتوس نیستند. تفاوت اصلی کاکتوس ها با سایر گیاهان آب دار، وجود آرئول است. سایر گیاهان آب دار با وجود داشتن خار (در برخی گونه ها) فاقد آرئول هستند.SucculentCity.orgDrought Smart PlantsCacti & Succulent Picture GalleryCactus and Succulent Field Number DatabaseDefinition of a SucculentCactus and Succulent website with plenty of informationگیاه آبزیگیاه آبزی گیاهی است که با زیست در آب (آب شور یا آب شیرین) سازگار شده است. این گیاهان اندام های سازگار ویژه ای برای زیست در زیر آب یا سطح آب دارند. معمول ترین اندام سازگار شده آئرانشیم نام دارد، ولی برگ های غوطه ور بر روی آب نیز از جمله دیگر اندام سازگار معمول هستند. گیاهان آبزی فقط می توانند در آب یا در خاکی که همیشه از آب اشباع شده است زندگی کنند و برای همین این گیاه بخشی از زیست بوم سرزمین های مرطوب است.گیاه اشکگیاه افزاییگیاه افزایی یا ازدیاد نباتات روند و فرایند ایجاد گی ... فهرست گیاه چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد => [گزارش] گیاه در دانشنامه آزاد پارسی گیاه (plant)موجود زندۀ ظاهراً غیر متحرک، دارای توانایی فتوسنتز، دیوارۀ یاخته ای سلولزی، و یاخته های پیچیده. برخی از گیاهان انگل توانایی فتوسنتز را از دست داده اند، ولی هنوز گیاه محسوب می شوند. گیاهان خود خوراک ساز (اتوتروف)اند، به این معنی که با استفاده از آب و دی اکسید کربن کربوهیدرات می سازند و در همۀ زنجیره های غذایی اولین تولیدکننده اند. بنابراین، همۀ شکل های حیات به آن ها وابسته اند. گیاه در چرخۀ کربن نقش حیاتی دارد و دی اکسید کربن اتمسفر را مصرف و اکسیژن آزاد می کند. گیاه شناسی علم بررسی گیاهان است. ساده ترین گیاهان یک پیکر با نام ریسه (تالوس) دارند که روی آن اندام های تولیدمثلی تشکیل می شود. ساده ترینِ همۀ آن ها جلبک های رشته ای، مانند اسپیروژیرند که از زنجیری از یاخته ها تشکیل شده است. جلبک ها، خزه ها، و جگرواشان حالت های پیشرفته تری دارند، بدین معنی که پیکره های سادۀ پریاخته ای با مناطق تغییریافتۀ ویژه دارند که اندام های تولیدمثلی روی آن ها پدپد می آیند. سرخس ها، پنجه گرگیان، و دم اسبیان (سرخس گیاهان) از لحاظ ریخت شناسی در رتبۀ بالاتر قرار دارند. سرخس برگ یا فروندهای برگ مانند ایجاد می کند که در سطح زیرین آن ها هاگدان های حاوی هاگ پدید می آید. هاگ ها پس از رها شدن و جوانه زنی، پیکرهای کوچک مستقلی ایجاد می کنند که حامل اندام های جنسی اند؛ بنابراین، سرخس مانند سایر نهان زادان آوندی و برخی جلبک ها در چرخۀ زندگی خود دارای دو نسل کاملاً متفاوت است (← تناوب نسل ها). نهان زادان آوندی دارای بافت های اختصاصی هدایت کنندۀ آب اند که باعث می شود در زمرۀ گیاهان آوندی گنجانده شوند. گیاهان آوندی شامل همۀ گیاهان دانه دار، یعنی بازدانگان (مخروطیان، سرخدارها، سیکادها و ژینکو) و نهان دانگان (گیاهان گلدار)، می شود. گیاهان دانه دار بزرگ ترین گروه و از نظر ساختاری پیچیده ترین گیاهان اند. هر گیاه معمولاً سه قسمت دارد: ریشه، ساقه، و برگ. ساقه به سمت بالا و گاهی زیر زمین رشد می کند. ساختار یاخته ای ساقه به نحوی طراحی شده است که در آن آب و املاح از ریشه به برگ ها در درون آوند آبکشی، و قندها از برگ ها به ریشه درون آوند آبکشی حرکت می کند. برگ با فتوسنتز برای گیاه غذا تولید می کند. محل این فرآیند کلروپلاستها در یاخته های برگی است. گل و مخروط برگ های تغییرشکل یافته ... گیاه در جدول کلمات گیاهنبات گیاه برگ زینتیاکلونما گیاه بوته ای از نوع خیاردستنبو گیاه بیابانی با خارهای سه پهلوخارخسک گیاه پر شاخ و برگ کم ارتفاعبوته گیاه پروتئینیسویا گیاه پنیرکورتاج گیاه پیچندهرازک گیاه پیچکلبلاب گیاه تاجریزیلما دنباله معنی گیاه در جدول معنی گیاه به انگلیسی herb (اسم)بوته ، علف ، گیاه ، شاخ و برگ گیاهان ، رستنیherbage (اسم)شاخ و برگ ، علف ، گیاه ، رستنیvegetable (اسم)نبات ، سبزی ، گیاه ، رستنیplant (اسم)دستگاه ، ماشین ، نبات ، کارخانه ، گیاه ، رستنی ، نهال ، ماشینالات کارخانه معنی کلمه گیاه به عربی گیاهخضار , عشبة , نبات گیاه بومیساکن اصلي گیاه پرطاقتزوج گیاه پیوندیفساد , هجين گیاه خشک کردهغش گیاه خوارنباتي گیاه خوشبوعطري گیاه شناسعالم النبات گیاه شناسیعلم النبات گیاه قارچیفطر گیاه نامهعشبي گیاه نیلوفری یا بالا رومتسلق گیاه وعلق قصیلمرعي برامدگی یا گره گیاهمفصل پینه استخوانی گیاهنسيج پیوند گیاهفساد ساقه توخالی گیاهانبوب لزوجت گیاهصمغ مزد گیاهقنب گیاه را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران اسرا نبات ندازمانی ورمه فریبرز باغشمالی گياه (Plant): مترادف آن در زبان فارسی ’رستنی‘ است. بطور کلی دارای خصوصیات زیر می باشند:1. موجودی زنده و از جانداران هو هسته ای (یوکاریوت) می باشد. 2. دارای ریشه، ساقه، و برگ می باشند. فقط گیاهان آوندی دارای قسمت های نام برده شده می باشند.3. فاقد اندام حسی و حرکتی ارادی هستند.4. غذای خود را از طریق فرآیند شیمیایی فتوسنتز با استفاده از مواد آلی نور خورشید آب، تولید می کند. ایام خوش گیاه گادما یا گادمه به فارسی چه میشود لطفا واژه فارسی اش رابرام بفرمایید.تشکر علی باقری گیاه: دکتر کزازی واژه ی گیاه را با واژه ی جان هم ریشه می داند و در مورد واژه ی جان می نویسد :(( جان در پهلوی گیان gyān بوده است . این ریخت هنوز در کردی به کار برده می شود . ریشه ی اوستایی واژه ی گیه gaya به معنی زندگی است و ستاگی است که در ریخت زی در زیستن مانده است .)) بنابراین به نظر می رسد که واژه ی گیاه تغییر یافته ی "گیه " که همان جان می باشد و در کل گیاه معنی موجود زنده معنی می دهد . (نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 168 ) حمیدرضا دادگر_فریمان رستنی، سبزه، علف، نامی، نبات، بوته اسلامی Plant آرین گیاه آنگونه که در گیاه شناسی Botanic نوشته شده به چیزی می گویند که از ریشه, ساقه و برگ ساخته شده و با کمک تابش خورشیده از مایه های an-organic مایه های اورگانیک می سازد به این ویر ویاد گیاهان را فتو آتوتروپ Photoautotroph می گویند و آن اورگانیسمی است که با تابش خورشید و دی اکسید کربن CO2 و آب انرژی برای ادامه زیست خود را می سازد. این واکنش آنقدر گسترده و پیچیده است که خود دانشی به نام بیوشیمی گیاهی را پدید آورده است. آنگونه که اسدی توسی در گرشاسپنامه و فردوسی* نوشته اند: میاسای از اندیشه گونه گون// که دانش ز اندیشه گردد فزون|| *چو خواهی که دانسته اید به بر// به گفتار بگشای بند از گهردر اروپا به گیاهانی بر می خوریم که خانه آغازین آنها در جای دیگری بوده و پیش از آنکه نمونه در این باره بنویسم بایسته است که واژه هایی را بکار ببرم. یکی Neobiota است و آن به گونه هایی از گیاهان می گویند که با دست داشتن آدمی در یک جایی از کره خاکی جا گرفته و در آنجا خانه تازه پیدا کرده و ماندگار شده و از پیش در آنجا نبوده اند. این گیاهان را Neophyten می گویند و جانورانی که بنا بر گفته بالا در جایی زیستگاه تازه پیدا کرده اند Neozoen می نامند. واژه دیگر به انگلیسی Cosmopolitan است که آلمانی آن می شود Kosmopolit و آن به جانداری گفته می شود که زیستگاه یا Biotop در سراسر جهان یا بخشی از آن را که در گزینش او گذاشته اند گسترش پیدا کرده است. گیاهی که می خواهم نام ببرم و در آغاز در سرزمین ما ایران زمین خانه داشته به لاتین Polygonum persicaria است. این گیاه را در آلمان, سوئد, هلند و فرانسه دیده ام. تابستان که به سوئد می رویم به اندازه بسیار زیاد در جنگل کنار جایی که آب هست دیده می شود. معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها الیسا > مایه افتخار ... > Ovin الیسا > مایه افتخار کارلین > اندر جلیل جعفری > slangy شرارت > فیزیولوژی Hana > studio Mile > frantic نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodامین آریاFigureDark Light محمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعپارسا میریوسفی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست رب جلیل حی داور نگون اقبال بنده پروری Horrifying نام کره ای غلتید