گیاه

/giyAh/

مترادف گیاه: رستنی، سبزه، علف، نامی، نبات، بوته

معنی انگلیسی:
vegetable, plant, herb, grass, vegetation

لغت نامه دهخدا

گیاه. ( اِ ) گیا. گیاغ. ( از برهان ) ( انجمن آرای ناصری ). حشیش و نبات. ( فرهنگ شعوری ج 2 ص 314 ). رستنی کوچک از علف و بوته در مقابل درخت. ( فرهنگ نظام ). علف سبز و سبزه و نبات و علف خشک. ( ناظم الاطباء ). رُستنی. روییدنی. نامی. نامیه :
سپاهی بیامد به درگاه شاه
که چندان نبد بر زمین بر گیاه.
فردوسی.
چو کاسموی گیاهان او برهنه ز برگ
چو شاخ رنگ درختان او تهی از بار.
فرخی.
آب حیوان از دو چشمش بدوید و بچکید
تا برست از دل و از دیده معشوق گیاه.
منوچهری.
باد سخت گیاه ضعیف را بیفکند. ( کلیله و دمنه ).
بر خود آن را که پادشاهی نیست
بر گیاهیش پادشامشمار.
سنایی.
دید امروز که در جنب تو هستند همه
رنگ حلوای سر کوی و گیاه لب بام.
انوری.
مرثیت های او مگر دل خاک
بر زبان گیاه میگوید.
خاقانی.
فتنه شدن بر گیاه خشک نه مردی است
خاصه به وقتی که تازه گل به برآید.
خاقانی.
پشّه آمد از حدیقه وز گیاه
وز سلیمان نبی شد دادخواه.
مولوی.
تا بریزد بر گیاه رسته ای
تا بشوید روی هر ناشسته ای.
مولوی.
سَرَب یا سَرِب ؛ گیاه. سَدیر؛ گیاه. تَنقُل ؛ گیاه خشک. دِمدِم ؛ گیاه خشک. دِندِم ؛ گیاه کهنه سیاه. ضَعَة. گیاه شور. عُشب. گیاه تر. عَم ؛ حشیش [ گیاه خشک ]. عَیشومَة؛ گیاه خشک. غَفر؛ گیاه ریزه. وَدیس ؛ گیاه خشک. وَراق ؛ گیاه. هَشیم ؛ هر گیاه خشک. یَعموم ؛ گیاه دراز. ( منتهی الارب ).
- مهرگیاه . رجوع به ذیل همین ترکیب شود.

فرهنگ فارسی

هررستنی که اززمین بروید، علف، نبات، گیاوگیاغ وکیاغ نیزگفته شده
( اسم ) نام عام آن دسته از موجودات زنده که ظاهرا حرکتی ندارند و در یک جا ثابت هستند و مواد معدنی را مستقمیا از محیط اطراف خود ( خاک یا آب ) جذب میکنند و بوسیل. عمل کربن گیری که بوسیل. ذرات کلروفیل در برابر خورشید انجام میشود مواد آلی قابل استفاده ای برای تغذی. سلولهای خود بوجود میاورند . باید دانست که در بین گیاهان فقط قارچها هستند که چون فاقد کلروفیل میباشند قادر بجذب کربن در برابر نور خورشید نیستند بدین جهت یا غالبا بر روی بقایای آلی سایر موجودات زنده میزیند و یا طفیلی موجودات زنده میشوند . در صورت اول آنها را گندروی و در حالت دوم انگل ( طفیلی ) نامند رستنی نبات گیا جمع : گیاهان گیاهها . یا گیاه تر انجبین . ( تر انگبین ) خارشتر . یا گیاه ترکی . وج . یا گیاه تورنسل . گیاهی است از تیر. فرفیون که از عصارئ آن تورنسل معمولی را که یک معرف شیمیایی است استخراج میکنند غبیرا نیل . توضیح تورنسل یا آفتاب گردان یک معرف شیمیایی است که محلولش در حالت خنثی بنفش رنگ است و در برابر باز ها آبی رنگ و در برابر اسید ها قرمز رنگ میشود . این ماده از گیاهان مختلف دیگر از جمله نوعی لیخن ( گلسنگ ) بنام روسلا تنکتوریا و گل آفتاب پرست نیز بدست میاید . یا گیاه حساس . درختچه ایست از تیر. پروانه واران و از دست. گل ابریشمها که در موقع لمس برگهایش روی یکدیگر میخوابند . گلهای این گیاه کوچک و گل آذینش سنبله و یا کلاپرک است . میوه اش بشکل غلاف ( شبیه باقلا ) میباشد . در حدود ۳٠٠ گونه از این گیاه شناخته شده که متعلق بنواحی گرم کر. زمین هستند حساسه مختشیه مستحیه . یا گیاه عقرب . گل آفتاب پرست . توضیح از این گیاه تورنسل که یک معرف شیمیایی است نیز بدست میاورند . یا گیاه مریم . علف مریم . یا گیاهان . ( جمع گیاه ) رستنیها نباتات گیاه . یا از آهن گیاه روییدن . عملی غیر ممکن اتفاق افتادن : نادر افتد اهل این ماخولیا منتظر که روید از آهن گیا . ( مثنوی )
گیاغ . حشیش و نبات

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) هر رستنی که از زمین بروید.

فرهنگ عمید

هر رستنی که از زمین بروید، علف، نبات.

دانشنامه عمومی

گیاهان ( به انگلیسی: Plants ) گروه بزرگی از جانداران مانند درختان، علف ها، سرخس ها خزه ها، کاکتوس و ساکولنت ها هستند. گیاهان، جاندارانی چندسلولی از یوکاریوت ها بوده و عموماً قادر به فتوسنتز هستند. در تعاریف قدیمی، قارچ ها و تمامی جلبک ها در گروه گیاهان طبقه بندی می شدند اما بر اساس تعریف جدید، قارچ ها، جلبک های قرمز، جلبک های قهوه ای و پروکاریوت ها از جمله باکتری ها و آرکی ها، گیاه نیستند. ( دلیل اینکه قارچ جزو گیاهان نیست زیرا ریشه ساقه و برگ ندارد ساقه دارد ولی یک گیاه حتماً برگ و ریشه دارد ) طبق یک تعریف جدید، گیاهان به طور کلی شامل گیاهان گلدار، مخروطیان، بازدانگان، سرخس ها، شاخ واش ها، جگرواشان، خزه ها و جلبک های سبز هستند. [ ۲]
گیاهان سبز، بیشتر انرژی مورد نیاز خود را از طریق انجام فتوسنتز در کلروپلاست خود به دست می آورند. این گیاهان دارای کلروفیل A و B هستند. این گیاهان، بخش مهمی از اکسیژن مولکولی موجود در اتمسفر را تولید می کنند. [ ۲] بعضی گیاهان، نمی توانند انرژی مورد نیاز خود را به طور کامل، از فتوسنتز به دست آورند و نوعی انگل هستند. گیاهان انگل همچنان دارای میوه، دانه و گل هستند اما ریشه های آن ها تغییر شکل پیدا کرده و روی سایر گیاهان، به صورت انگل زندگی می کنند. گیاهان، دارای تولید مثل جنسی و تناوب نسل هستند و تولید مثل غیرجنسی نیز در آن ها معمول است. [ ۳]
تعداد مجموع گونه های گیاهی، حدود ۴۲۰۰۰۰ گونه تخمین زده می شود که اکثر آن ها از پیدازادان هستند و طی چرخه زندگی خود، تولید دانه می کنند. گیاهان عموماً فاقد اندام های حسی یا حرکت ارادی هستند. [ ۴] گیاهان از مهم ترین ارکان حیات روی کره زمین هستند. انسان از بخش های مختلف گیاهان جهت تغذیه، تولید داروهای گیاهی و تولید مواد مختلف مانند کاغذ و مصالح ساختمانی استفاده می کند. علم مطالعه گیاهان، گیاه شناسی نام دارد. [ ۵]
ممکن است گیاهان بر مبنای الگوهای رشد فصلی شان مرتب شوند. البته گیاهان ساده مثل جلبک ها دوران زندگی کوتاهی دارند و اصطلاحات زیر در مورد آن ها به کار نمی رود اما جمعیت جلبک ها عموماً فصلی هستند.
سالانه: زندگی و تولید مثل در یک فصل رشد و نمو.
دوسالانه: زندگی در دو فصل رشد و نمو که تولیدمثل معمولاً در سال دوم اتفاق می افتد.
چند ساله: زندگی در سال های رشد و نمو طولانی؛ ادامه به تولید مثل در یک مرحله، گیاهان آوندی یا ( غیر چوبی ) هستند ویا چوبی. گیاه چوبی ممکن است درختانی باشند با یک یا چند تنه و شاخه که روی زمین به وجود می آیند ویا درختچه هایی باشند بدون تنه، با شاخه هایی که نزدیک سطح زمین قرار دارند.
عکس گیاهعکس گیاهعکس گیاهعکس گیاهعکس گیاهعکس گیاه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

گیاه (plant)
موجود زندۀ ظاهراً غیر متحرک، دارای توانایی فتوسنتز، دیوارۀ یاخته ای سلولزی، و یاخته های پیچیده. برخی از گیاهان انگل توانایی فتوسنتز را از دست داده اند، ولی هنوز گیاه محسوب می شوند. گیاهان خود خوراک ساز (اتوتروف)اند، به این معنی که با استفاده از آب و دی اکسید کربن کربوهیدرات می سازند و در همۀ زنجیره های غذایی اولین تولیدکننده اند. بنابراین، همۀ شکل های حیات به آن ها وابسته اند. گیاه در چرخۀ کربن نقش حیاتی دارد و دی اکسید کربن اتمسفر را مصرف و اکسیژن آزاد می کند. گیاه شناسی علم بررسی گیاهان است. ساده ترین گیاهان یک پیکر با نام ریسه (تالوس) دارند که روی آن اندام های تولیدمثلی تشکیل می شود. ساده ترینِ همۀ آن ها جلبک های رشته ای، مانند اسپیروژیرند که از زنجیری از یاخته ها تشکیل شده است. جلبک ها، خزه ها، و جگرواشان حالت های پیشرفته تری دارند، بدین معنی که پیکره های سادۀ پریاخته ای با مناطق تغییریافتۀ ویژه دارند که اندام های تولیدمثلی روی آن ها پدپد می آیند. سرخس ها، پنجه گرگیان، و دم اسبیان (سرخس گیاهان) از لحاظ ریخت شناسی در رتبۀ بالاتر قرار دارند. سرخس برگ یا فروندهای برگ مانند ایجاد می کند که در سطح زیرین آن ها هاگدان های حاوی هاگ پدید می آید. هاگ ها پس از رها شدن و جوانه زنی، پیکرهای کوچک مستقلی ایجاد می کنند که حامل اندام های جنسی اند؛ بنابراین، سرخس مانند سایر نهان زادان آوندی و برخی جلبک ها در چرخۀ زندگی خود دارای دو نسل کاملاً متفاوت است (← تناوب نسل ها). نهان زادان آوندی دارای بافت های اختصاصی هدایت کنندۀ آب اند که باعث می شود در زمرۀ گیاهان آوندی گنجانده شوند. گیاهان آوندی شامل همۀ گیاهان دانه دار، یعنی بازدانگان (مخروطیان، سرخدارها، سیکادها و ژینکو) و نهان دانگان (گیاهان گلدار)، می شود. گیاهان دانه دار بزرگ ترین گروه و از نظر ساختاری پیچیده ترین گیاهان اند. هر گیاه معمولاً سه قسمت دارد: ریشه، ساقه، و برگ. ساقه به سمت بالا و گاهی زیر زمین رشد می کند. ساختار یاخته ای ساقه به نحوی طراحی شده است که در آن آب و املاح از ریشه به برگ ها در درون آوند آبکشی، و قندها از برگ ها به ریشه درون آوند آبکشی حرکت می کند. برگ با فتوسنتز برای گیاه غذا تولید می کند. محل این فرآیند کلروپلاستها در یاخته های برگی است. گل و مخروط برگ های تغییرشکل یافته ای اند که به حالت گروهی آرایش یافته اند و اندام های تولیدمثلی ایجادکنندۀ میوه و دانه را فرا می گیرند. اتحادیۀ حفاظت جهانی در ۱۹۹۸ فهرستی از گیاهان در معرض تهدید جهان را منتشر کرد. این فهرست شامل ۳۳,۷۹۸ گونه از گیاهان آوندی (گیاهان گل دار، سرخس ها، سیکادها و مخروطیان) است. به عبارت دیگر، یک هشتم از ۲۷۰هزار گونه گیاهان آوندی زمین در حال حاضر در معرض تهدیدند. سنگواره های گیاهی قدیمی ترین سنگوارۀ گیاهان خشکی مربوط به هاگ ها و شبیه هاگ های برخی از گیاهان پست است. پژوهشگران امریکایی در مارس سال ۲۰۰۰، کشف قدیمی ترین سنگواره شناخته شده تا آن زمان را اعلام کردند. قدمت هاگ های گیاهی بین ۵۰۰میلیون و ۵۱۰میلیون سال است که در گراند کنیون آریزونا کشف شده اند. Cooksonia pertoni، گیاه سنگوارۀ کوچکی به اندازۀ چند سانتی متر و متعلق به ۴۰۰میلیون سال پیش است که جد همۀ گیاهان عالی (آوندی) به شمار می آید. شاهد سنگواره ای کشف شده در شراپشر بسیاری از ویژگی های ضروری گیاهان عالی را دارد که برجسته ترین این ویژگی ها، برخورداری از لوله های مستحکمی است که باعث می شود گیاهان روی پای خود بایستند، به سمت بالا رشد کنند، و آب را به یاخته های موجود در رأس شاخه ها برسانند. اولین گیاهی که توالی ژنوم آن در سال ۲۰۰۰ تعیین شد، رَشادی اروپایی بود. این گیاه دارای ۲۶هزار ژن است که تا امروز فقط ۳هزار ژن آن به صورت دقیق مطالعه شده است.

جدول کلمات

نبات

مترادف ها

herb (اسم)
بوته، علف، گیاه، شاخ و برگ گیاهان، رستنی

herbage (اسم)
شاخ و برگ، علف، گیاه، رستنی

vegetable (اسم)
نبات، سبزی، گیاه، رستنی

plant (اسم)
دستگاه، ماشین، نبات، کارخانه، گیاه، رستنی، نهال، ماشینالات کارخانه

فارسی به عربی

خضار , عشبة , نبات

پیشنهاد کاربران

دوست عزیز، برای سنجش خویشاوندی زبان ها و ریشهٔ واژه ها نمی توان به شباهت ظاهری صداها اکتفا کرد؛ زبان شناسی تاریخی بر مقایسهٔ منظمِ آواها، ساختارها و مستندات کهن استوار است. اگر همین روش را روی فارسی و ترکی به کار ببریم، نتیجه روشن است:
...
[مشاهده متن کامل]

۱. جایگاهِ دو زبان در خانواده های زبانی
زبان خانواده کهن ترین متنِ بی  واسطهفارسی ( شاخهٔ ایرانیِ هندواروپایی ) هندواروپایی ← هندوارانی ← ایرانیکتیبهٔ بیستونِ داریوش بزرگ، ۵۲۲ – ۴۸۶ پ. م. ترکی ( شاخهٔ اغوز / اوغوزِ خانوادهٔ تُرکی ) خانوادهٔ تُرکیسنگ نوشته های اورخون، ۷۳۲ – ۷۳۵ م.
فاصلهٔ زمانیِ میان این دو نخستین گواه، بیش از ۱۲۰۰ سال است؛ پس نمی توان فارسیِ باستان را مشتقِ ترکی دانست. افزون بر این، منابع مرجعِ زبان شناسی فارسی را به صراحت در شاخهٔ ایرانیِ خانوادهٔ هندواروپایی جای می دهند.
۲. چند واژهٔ بحث برانگیز
واژهریشهٔ مستند در منابع زبان شناسیتوضیح کوتاهگیاه پهلوی gyāh ← احتمالاً هم ریشه با اوستایی 𐬔𐬀𐬊𐬛𐬁𐬌𐬌𐬎 ‎ ( gaodāiiu �علف؛ خوراک گاو� ) هیچ پیوند صوتی - قانون مند با آذری g�y ( = آسمان/آبی ) ندارد. سبزپهلوی spz/sbz �تازه، سبز�؛ خاستگاه ایرانی، با قیاس های در زبان های خاوری ( پشتو sābə́ �سبزی� ) دوباره، نه از g�y مشتق می شود و نه از yaşıl ( سبزِ ترکی ) . گوجه ( در �گوجه سبز�، �گوجه فرنگی� ) تصغیرِ گوی �توپ، کره� پسوند ـچه ( گو - چه → گوجه ) ؛ همانندِ �کوزه� از �کوز� ـه. شباهت به آذری g�yəm تصادفی است. گیـ ـ ( پسوندِ فارسیِ ـگی ) ادامهٔ پسوند پهلوی - īg برای اسمِ مصدر و صفتِ حالت ( �تازگی، بندگی، زند گی� ) . خاستگاه ایرانی دارد، نه ترکی.
۳. دربارهٔ �گیارمک� و �g�yərmək�
در آذری امروزی فعل g�yərmək یعنی �جوانه زدن/سبز شدن� ( از g�y �آبی/سبز� ) . این فعل هرگز در متون پهلوی یا فارسی با صورت گیارمک ثبت نشده و قواعد واجی آن با فارسی همخوانی ندارد؛ بنابراین نمی تواند سرچشمهٔ واژه های فارسی باشد.
۴. پسوند های فارسی و ترکی
• پسوند پهلوی - īg > فارسی - گی برای انتزاع یا خاصیت ( تیرگی، شوخ گی ) .
• در ترکی، پسوندهای هم ظاهر ( مانند - lik / - lık ) کارکرد جداگانه دارند؛ صرفِ شکلِ مشابه، دلیلِ وام گیری نیست.
۵. وام گیریِ متقابل واقعاً چگونه است؟
طی سده های میانه، واژگان بسیاری از ترکی ( به ویژه اصطلاحات ایلیاتی و نظامی ) وارد فارسی شد و برعکس صدها واژهٔ فارسی– از کتاب تا اقتصاد – در ترکی ( استانبولی، آذری و … ) زندگی می کنند؛ فهرست بزرگی از این وام واژها را حتی در خود ویکی واژهٔ آذری می بینیم.
وام گیری امری طبیعی میان زبان های همسایه است، اما وام گیری هرگز شاخهٔ تبارشناختیِ یک زبان را تغییر نمی دهد.
جمع بندی
• شواهد باستان شناختی و کتیبه ای نشان می دهد فارسی هزار سال پیش از هر متنِ ترکی به طور مستقل وجود داشته است.
• مقایسهٔ نظام مندِ آواها تأیید می کند واژه های �گیاه�، �سبز�، �گوجه�، پسوند �ـگی� و … ریشهٔ ایرانی دارند، نه تُرکی.
• شباهتِ سطحی یا هم آوایی ( مثل giy�h ~ g�y ) بدون انطباق قوانین واجی و تحول تاریخی، از نظر علمی اعتباری ندارد.
• در بررسی ریشهٔ فارسی باید به زبان های ایرانیِ کهن ( اوستایی، فارسی باستان، پهلوی ) مراجعه کرد؛ بدون آنها هر �اتیمولوژی� صرفاً حدس است.

گی در زندگی یک پسوند هست اصلا معنی ندارد. پس اینجوری باشه بردگی یعنی زندگی کردن برده. گشنگی یعنی چی. این گی پسوند ترکی هست. اکثر پسوندهای فارسی ترکی هستند، اینا معنی ساز هستند خودشون معنی ندارد گی و گا
...
[مشاهده متن کامل]
و گو سه تا پسوند ترکی هستند، ینگی یعنی نو در ترکی، حتی میتونند بعد از اون هم پسوند دیگری باشه و در میان قرار بگیرند مثل یانگین، یعنی یانگی به علاوه نه، ورگی بعنی مالیات. قرارگا که ه ندارد و ه ان اید هست چون قرار به معنای تصمیم کلمه ای ترکی هست در فارسی قرارگاه محل تصمیم هست حال گاه در فارسی زمان هست مثل گاهی نه محل و هیچ ربطی به هم ندارند. چرا اینقد بدون منطق هر چیزی رو میگید

بله معنی زنده بودن رشد کردن در گی از اینجا میاد ولی ربطی به زندگی انسانی نداره ربطی به جان نداره بلکه برای نباتات هست
واژه گیاه از گوی ترکی هست یعنی اسمان، گیاه یعنی به سوی اسمان، گی در ترکی یعنی سبزی و هر چیزی که رشد میکند. گیارمک یعنی رشد کردن نباتات یعنی حرکت به سوی بالا و اسمان و ابنجوریه. اغاج چون گیارمیش یعنی درخت
...
[مشاهده متن کامل]
خیلی رشد کرده، خیلی به سمت اسمان بالا رفته و دکتر کزازی بسیار ضایع شده اند متاسفانه با نظرات بسیار ابکی

دکتر کزازی از خودش چجوری به این نتایج خارج العاده میرسه هرکسی که دو زبان ترکی و عربی رو مسلط نباشه هیچ دانشی در مورد زبان فارسی نمیتونه داشته باشه چون یهو یک کلمه تابلو ترکی رو میگه فارسی، تازه بگم وقتی
...
[مشاهده متن کامل]
به گیاه میگی رستنی نمیدونی که خود رسیدن ترکی هست و رستنی از رسیدن مشتق شده و ارسیدی ترکی از ریشه ارمک یعنی متمایل شدن و رسیدن به جایی هست که با حذف الف به شکل رسیدی وارد فارسی شده. در فارسی کلماتی که تازه فکر میکنید ناب هستند خودشون ترکی هستند

بوته هم ترکی هست از بیتکی که با توجه به گرد لبی بودن ی در اینجا به صورت بوت و بیت امده است یعنی بوته و بیتکی، اینا همه نشان دهنده اینه پهلوی چیزی جز ترکی نیست. در ترکی به رشد گیاهان و درختها گیارمک میگویند
...
[مشاهده متن کامل]
که گی یعنی اسمان و ارمک یعنی رسیدن و رفتن هست همین کلمه ارمک هم در فارسی وارد شده و ارسیدی به معنی اگر می رسید با خذف الف به رسیدی تبدیل شده هست در کل فارسی مشتقی از ترکی هست نه زبانهای هند اروپایی، اوبایا ارسیدی یعنی اگر به خانه میرسید

ترکی می باشد از گیارمک به معنای رشد کننده ریشه کلمه گوی هست یعنی اسمان، کلمه گوی هم به معنای گوی و گردی در فارسی وارد شده است. گیاه یعنی چیزی که به سمت اسمان رشد و حرکت میکند از همین کلمه هم رنگ سبز در
...
[مشاهده متن کامل]
ترکی مشتق شده است مثل کلمه گویجه که گوجه شده است. همچنین گوی به معنی رنگ ابی نیز می باشد که درست رنگ ابی هست زیرا رنگ سبز در ترکی عامیانه از گی و گیاه ساخته شده و اصیل نیست و صحیح ان یاشیل هست بمعنی سبز

اشه ( گیاه و همچنین مرهمی که بر استخوان در رفته بندند )
رُستنی
نبات
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
گیاهگیاهگیاهگیاه
مرغزار
واژه گیاه
معادل ابجد 36
تعداد حروف 4
تلفظ giyāh
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gayāh] ‹گیه، گیا، گیاغ، کیاغ› ( زیست شناسی )
مختصات ( اِ. )
آواشناسی giyAh
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
نه رجب طیبه.
در ترکی bitki
منبع باستانیتون همین کزازیه؟ 🤔
گیاه و گیان و جان و زی و گی در زندگی همگی همریشه و به معنی زنده و زندگی معادل با حی و حیات عربی
گیاه آنگونه که در گیاه شناسی Botanic نوشته شده به چیزی می گویند که از ریشه, ساقه و برگ ساخته شده و با کمک تابش خورشیده از مایه های an - organic مایه های اورگانیک می سازد به این ویر ویاد گیاهان را فتو آتوتروپ Photoautotroph می گویند و آن اورگانیسمی است که با تابش خورشید و دی اکسید کربن CO2 و آب انرژی برای ادامه زیست خود را می سازد. این واکنش آنقدر گسترده و پیچیده است که خود دانشی به نام بیوشیمی گیاهی را پدید آورده است. آنگونه که اسدی توسی در گرشاسپنامه و فردوسی* نوشته اند:
...
[مشاهده متن کامل]

میاسای از اندیشه گونه گون// که دانش ز اندیشه گردد فزون|| *چو خواهی که دانسته اید به بر// به گفتار بگشای بند از گهر
در اروپا به گیاهانی بر می خوریم که خانه آغازین آنها در جای دیگری بوده و پیش از آنکه نمونه در این باره بنویسم بایسته است که واژه هایی را بکار ببرم. یکی Neobiota است و آن به گونه هایی از گیاهان می گویند که با دست داشتن آدمی در یک جایی از کره خاکی جا گرفته و در آنجا خانه تازه پیدا کرده و ماندگار شده و از پیش در آنجا نبوده اند. این گیاهان را Neophyten می گویند و جانورانی که بنا بر گفته بالا در جایی زیستگاه تازه پیدا کرده اند Neozoen می نامند. واژه دیگر به انگلیسی Cosmopolitan است که آلمانی آن می شود Kosmopolit و آن به جانداری گفته می شود که زیستگاه یا Biotop در سراسر جهان یا بخشی از آن را که در گزینش او گذاشته اند گسترش پیدا کرده است. گیاهی که می خواهم نام ببرم و در آغاز در سرزمین ما ایران زمین خانه داشته به لاتین Polygonum persicaria است. این گیاه را در آلمان, سوئد, هلند و فرانسه دیده ام. تابستان که به سوئد می رویم به اندازه بسیار زیاد در جنگل کنار جایی که آب هست دیده می شود.

Plant
رستنی، سبزه، علف، نامی، نبات، بوته
گیاه: دکتر کزازی واژه ی گیاه را با واژه ی جان هم ریشه می داند و در مورد واژه ی جان می نویسد : ( ( جان در پهلوی گیان gyān بوده است . این ریخت هنوز در کردی به کار برده می شود . ریشه ی اوستایی واژه ی گیه gaya به معنی زندگی است و ستاگی است که در ریخت زی در زیستن مانده است . ) ) بنابراین به نظر می رسد که واژه ی گیاه تغییر یافته ی "گیه " که همان جان می باشد و در کل گیاه معنی موجود زنده معنی می دهد .
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 168 )

گیاه گادما یا گادمه به فارسی چه میشود لطفا واژه فارسی اش رابرام بفرمایید. تشکر
گیاه ( Plant ) : مترادف آن در زبان فارسی ’رستنی‘ است. بطور کلی دارای خصوصیات زیر می باشند:
1. موجودی زنده و از جانداران هو هسته ای ( یوکاریوت ) می باشد.
2. دارای ریشه، ساقه، و برگ می باشند. فقط گیاهان آوندی دارای قسمت های نام برده شده می باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

3. فاقد اندام حسی و حرکتی ارادی هستند.
4. غذای خود را از طریق فرآیند شیمیایی فتوسنتز با استفاده از مواد آلی نور خورشید آب، تولید می کند.

ورمه
نبات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)