پوره
( اسم ) فضول افیون پس از سوختن آن برای کشیدنو آن غیر از شیره و سوخت. تریاک است .
نام آلتی مطبخی پوره کردن سبزیها و امثال آنرا
[mushy] [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی بافت مادۀ غذایی با قوامی شبیه پوره
در تداول قزوینیان تعلل و دست دست کردن
[mushiness] [علوم و فنّاوری غذا] خاصیت حسی مواد غذایی با قوامی شبیه به پوره
( صفت ) پاره پاره
از اتباع است پاره پاره
[ گویش مازنی ] /pele poore/ تاول
اطاق خدمتگاران .
برادر زن
سنبوسه که درون آن از قند و مغز بادم نیم کوفته بود .