هوا
( ~.) [ ع . هوی ] (اِ.) میل نفس ، آرزو.
(هَ) [ ع . هواء ] (اِ.) ۱ - گازی است بی رنگ و بو و بی طعم و نامریی که تمام کرة زمین را فرا گرفته است . ۲ - جو، فضا. ، ~ی گرگ و میش آغاز روشن شدن هوا در صبح .
( ~.) (اِ.) (عا.) اوضاع ، احوال ، شرایط . ، ~ پس بودن کنایه از: نامناسب و معمولاً خطرناک بودن اوضاع .
( ~. گِ رِ تَ) (مص ل .) ۱ - بالا رفتن ، اوج گرفتن . ۲ - پیشرفت کردن ، ترقی کردن .
(بُ هَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) مجموع آثار جوّی اعم از سرماو گرما در یک شهر یا ناحیه .
(دَ. هَ)(ص مر.)۱ - بی اصل ، بی اساس . ۲ - معلق ، بلاتکلیف .
(گُ گَ. بِ. هَ) (اِمر.) (عا.) نوعی از بازی های کودکان .
(یِ یا یَ. هَ) ۱ - (ص مر.) جایی که هوای آن تغییر نکند. ۲ - (ق مر.) (عا.) مقدار اندک ، اندازة کوچک تر: فلانی یک هوا از شما بلندتر است .