ناصرالدین شاه
لغت نامه دهخدا
تاجگذاری. به سال 1264 هَ. ق. که محمدشاه قاجار به علت نقرس درگذشت ، ناصرالدین میرزا فرزند و ولی عهد وی در تبریز بود و بیش از هفده سال نداشت ، مقارن مرگ محمدشاه در اکثر بلاد ایران فتنه ها برخاسته بود. مردم کرمانشاه بر محبعلی خان حکمران خود شوریدند و اهالی شیراز بر نظام الدوله یاغی شدند. در بروجرد اوضاع آرام نبود و حسین خان سالار در خراسان کوس یاغیگری می نواخت و سیف الملوک میرزاپسر ظل السلطان نیز در تهران به دعوی سلطنت برخاسته بود، در همچو اوضاع آشفته ای مهد علیا مادر ولیعهد بامساعدت علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه و میرزا آقاخان وزیر لشکر زمام حکومت را در دست گرفت و به انتظار ورود پادشاه جدید به پایتخت ، نشست . ناصرالدین میرزا با شنیدن خبر مرگ پدر از تبریز حرکت کرد و با راهنمائی ها و مساعدتهای میرزا تقی خان وزیر نظام به تهران وارد شد و روز بعد تاج شاهی بر سر نهاد [ 23 ذیقعده 1264 ] و میرزا تقی خان وزیرنظام را قبل از ورود به تهران به امیرنظام ملقب کردو سپس که به تهران وارد شد و بر تخت شاهی جلوس کرد او را اتابک اعظم خواند و مقام صدارت عظمی بدو محول داشت ، اتابک اعظم که بعداً به نام امیرکبیر معروف شد یکی از وزیران پراثر نامدار ایران است و به دوران کوتاه مدت صدارت خویش در فرونشاندن آشوبها و استوار کردن پایه های تخت سلطنت ناصرالدین شاه کوشش ها کرد و آشوب خراسان را به سال 1266به دست سلطان مراد میرزا حسام السلطنه با کشتن حسن خان سالار و فرزندش و برادرش فرونشاند. از وقایع دوران سلطنت ناصرالدین شاه گذشته از فتنه سالار در خراسان ،یکی هم بسط دعوت سیدعلی محمدباب و پیدایش مذهب بابی است که مقداری از نیروی دولت و فکر شاه متوجه فرونشاندن آشوبهائی که بابیان در نقاط مختلف کشور برپا می کردند شد . از اتفاقات نامطلوب عهد این پادشاه قتل امیرکبیر است که به اجماع مورخان بدترین اعمال ناصرالدین شاه و اشتباهی غیرقابل جبران بود، میرزاتقی خان امیرکبیر در مدت سه سال و دو ماه و کسری صدارت در شؤون مختلف کشور شروع به اصلاحاتی کرد اما ساعیان و حسودان شاه را نسبت بدو بدبین واز قدرت روزافزونش هراسان کردند تا سرانجام در روز بیست و پنجم محرم سال 1268 فرمان عزل او را صادر و به جای وی میرزا آقاخان اعتمادالدوله نوری را به صدارت انتخاب و امیرکبیر را به فین کاشان تبعید کرد و سرانجام فرمان به قتل او داد و یکماه و بیست و سه روز بعد از عزل وی به تاریخ هیجدهم ربیعالاول سال 1268 به فرمان شاه به حیات وی پایان داده شد .بیشتر بخوانید ...
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] "ناصرالدین شاه"، در ششم صفر ۱۲۴۷ ه.ق در نزدیکی آذربایجان به دنیا آمد. پدرش "محمدشاه" و مادرش "جهان خانم" معروف به "مهد علیا" می باشد. ناصرالدین شاه خود با مسافرت های متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهی یافتن از شیوه مملکت داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی در صدد اصلاحاتی چند برآمد.
ناصرالدین شاه را برای آموزش و تربیت اولیه، نزد "میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی" و فرزندش "ابوالقاسم" فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به "میرزا تقی خان امیرکبیر" واگذار کردند. ناصرالدین میرزا فرزند کوچک محمدشاه بود. وی به استناد به تاریخ و عملکرد کسانی همچون "چنگیزخان" و "شاه عباس صفوی" که فرزندان کوچکترشان را به عنوان ولیعهد معرفی کردند، "ناصرالدین میرزا" را در ۵ سالگی به عنوان ولیعهد معرفی کرد.البته قدرت و نفوذ مهد علیا در این امر، نکته ای است که نباید از آن غافل شد. اولین ماموریت خارجی ولیعهد در سال ۱۲۵۳ ه.ق در ۷ سالگی به "ایروان" انجام شد. ناصرالدین میرزا سفر رسمی و ملاقات صمیمانه ای با امپراطوری روس، "نیکلای اول" داشت. ناصرالدین میرزا در ۱۴ سالگی، با "گلین خانم، " دختر شاهزاده "احمد علی"، یکی از نوادگان فتحعلیشاه، طی مراسم با شکوهی ازدواج کرد. البته او به همین ازدواج بسنده نکرد چنانچه حرمسرای ناصری و نفوذ و تاثیر زنان حرمسرای وی، در امور مملکتی، در تاریخ ایران مشهور است.
پادشاهی ناصرالدین شاه
"محمدشاه" در اواخر تابستان ۱۲۶۴ ه.ق، در تهران درگذشت و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره می شد.در مدت چند روز بحران و کشمکش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی که ار حکمرانان ظالم به تنگ آمده بودند.سفارتخانه های انگلیس و روس با هماهنگی هم سلطنت شاه ۱۶ ساله را تضمین کردند، سرانجام پادشاه جوان، با کفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیرکبیر"، وارد تهران شد. امیر که بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده کل قشون را دریافت کرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت.ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشکل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورش ها و فتنه های مدعیان سلطنت، شورش های محلی و قومی، که بخشی از این مشکلات بودند. ناصرالدین شاه که از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فکر افتاد که کسی را از میان مردم که به حزونت خلق و خشونت خلق و کیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب کند، و از آن میان "میرزا تقی خان امیرنظام" را متحد و مناسب تر از دیگران دید. ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خیر و صلاح او و مملکت اطلاع داشت. حتی می توان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندی دانست. مشکلات پیش روی امیرکبیر در ابتدای کار بسیار بود. اختلاف و درگیری بزرگان و شاهزادگان، نابسامانی اوضاع معیشتی مردم موضع گیری "آغاسی" و مخالفت او با امیرکبیر، نیز شورش های "آصف الدوله" در خراسان و "آقاخان محلاتی" در کرمان که حکایت مشقات امیر در خواباندن این دو شورش و تدبیر مجال جداگانه ای می خواهد.از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، ۶ صدراعظم روی کار آمدند که همگی به یکی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیرکبیر که با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود می کرد. صدراعظم بعدی "میرزا آقاخان نوری" بود. او یکی از کسانی است که نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لایق خود تغییر داد حتی یکی از شروطش برای وزارت، قتل امیرکبیر بود. بالاخره نیز با بدگوئی ها و دسیسه چینی های او و مهد علیا "قادرشاه" و دیگر درباریان که بعلت فساد و بی لیاقتی توسط امیر برکنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجیده ترین تصمیم تاریخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نیز حکم به قتل وی بدهد.
اصلاحات دوره ناصری
در دوران قاجار خاصه دوره ناصری، با تلف شدن فرصت ها برای پیشرفت کشور، شیوع رشوه و بی برنامگی، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالایق بر پست های حساس و کلیدی، اوضاع وخیم اقتصادی، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگی ایران را به سراشیب سقوط کشانده بود. اما با پشتکار و عشق و علاقه خاص امیرکبیر به ایران و اقدامات دلسوزانه او، اقدامات اصلاحی با روندی پرشتاب و موثر پی گرفته شد.از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباریان و کوتاه کردن دست آنها از امور مملکتی، نظام مند کردن سازمان های حکومتی، اجرای قانون، نوسازی نیروی نظامی، اصلاح نیروی قضایی حمایت از اقتصاد و تولیدات داخلی با احداث کارخانه های مختلف، چاپ و نشر کتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمینه مناسب برای مترجمان و نویسندگان، مخالفت با نفوذ و حق کاپیتولاسیون روسیه و انگلیس می باشد که همگی به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و یکی از پرشکوه ترین دوره های تاریخ ایران رقم زد. ناصرالدین شاه خود نیز با مسافرت های متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهی یافتن از شیوه مملکت داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی در صدد اصلاحاتی چند برآمد. او در یافته بود که تمرکز قدرت در دست یک نفر به نام صدراعظم کار چندان اصولی نیست، بنابراین برای جلوگیری از قدرت یابی صدر اعظم و یا ادعای پادشاهی او به تقلید از اروپاییان در سال ۱۲۷۵ ه.ق کابینه ای متشکل از ۶ نفر تشکیل داد تا کارها بین آنان تقسیم شود.تشکیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود که خود «رئیس دولت» یا «کابینه» را که جمعاً ۱۱ نفر عضو داشت را به عهده داشت.اگر چه این اقدامات چندان نتیجه ای نداد و بار دیگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام کرد ولی علاقه به پیشرفت در ناصرالدین شاه دیده می شد، اما روحیه مستبدانه و خودپسندی و بیم از آگاهی مردم از یک سو، و نابسامانی اوضاع کشور و نفوذ روز افزون روس و انگلیس مانع جدی بر سر اصلاحات بود.
سفر به فرنگ
...
ناصرالدین شاه را برای آموزش و تربیت اولیه، نزد "میرزا عیسی، قائم مقام فراهانی" و فرزندش "ابوالقاسم" فرستادند و بعد از آن نیز تربیت او را به "میرزا تقی خان امیرکبیر" واگذار کردند. ناصرالدین میرزا فرزند کوچک محمدشاه بود. وی به استناد به تاریخ و عملکرد کسانی همچون "چنگیزخان" و "شاه عباس صفوی" که فرزندان کوچکترشان را به عنوان ولیعهد معرفی کردند، "ناصرالدین میرزا" را در ۵ سالگی به عنوان ولیعهد معرفی کرد.البته قدرت و نفوذ مهد علیا در این امر، نکته ای است که نباید از آن غافل شد. اولین ماموریت خارجی ولیعهد در سال ۱۲۵۳ ه.ق در ۷ سالگی به "ایروان" انجام شد. ناصرالدین میرزا سفر رسمی و ملاقات صمیمانه ای با امپراطوری روس، "نیکلای اول" داشت. ناصرالدین میرزا در ۱۴ سالگی، با "گلین خانم، " دختر شاهزاده "احمد علی"، یکی از نوادگان فتحعلیشاه، طی مراسم با شکوهی ازدواج کرد. البته او به همین ازدواج بسنده نکرد چنانچه حرمسرای ناصری و نفوذ و تاثیر زنان حرمسرای وی، در امور مملکتی، در تاریخ ایران مشهور است.
پادشاهی ناصرالدین شاه
"محمدشاه" در اواخر تابستان ۱۲۶۴ ه.ق، در تهران درگذشت و ناصرالدین میرزا، ولیعهد محمدشاه در این زمان در تبریز بود. و تا رسیدن او امور پایتخت توسط مهد علیا مادر وی اداره می شد.در مدت چند روز بحران و کشمکش میان مدعیان سلطنت و نارضایتی مردمی که ار حکمرانان ظالم به تنگ آمده بودند.سفارتخانه های انگلیس و روس با هماهنگی هم سلطنت شاه ۱۶ ساله را تضمین کردند، سرانجام پادشاه جوان، با کفایت و لیاقت "میرزا تقی خان امیرکبیر"، وارد تهران شد. امیر که بلافاصله، لقب "امیرنظام" یا فرمانده کل قشون را دریافت کرده بود جای "میرزا آغاسی"، صدر اعظم منفور محمدشاه را گرفت.ناصرالدین شاه هنگام جلوس بر تخت شاهی با چند مشکل اساسی روبرو بود. خالی بودن خزانه دولت، شورش ها و فتنه های مدعیان سلطنت، شورش های محلی و قومی، که بخشی از این مشکلات بودند. ناصرالدین شاه که از اوضاع نابسامان معیشتی مردم و نارضایتی آنها بیم داشت به این فکر افتاد که کسی را از میان مردم که به حزونت خلق و خشونت خلق و کیاست طبع و فراست خاطر برجسته باشد را انتخاب کند، و از آن میان "میرزا تقی خان امیرنظام" را متحد و مناسب تر از دیگران دید. ناصرالدین شاه از احترام و رابطه خالصانه و قصد صدر اعظمش در خیر و صلاح او و مملکت اطلاع داشت. حتی می توان رابطه آنها را، رابطه پدر و فرزندی دانست. مشکلات پیش روی امیرکبیر در ابتدای کار بسیار بود. اختلاف و درگیری بزرگان و شاهزادگان، نابسامانی اوضاع معیشتی مردم موضع گیری "آغاسی" و مخالفت او با امیرکبیر، نیز شورش های "آصف الدوله" در خراسان و "آقاخان محلاتی" در کرمان که حکایت مشقات امیر در خواباندن این دو شورش و تدبیر مجال جداگانه ای می خواهد.از آغاز سلطنت تا مرگ شاه قاجار، ۶ صدراعظم روی کار آمدند که همگی به یکی از دول بیگانه، وابسته بودند. جز امیرکبیر که با سیاست موازنه راه نفوذ آنها را مسدود می کرد. صدراعظم بعدی "میرزا آقاخان نوری" بود. او یکی از کسانی است که نگرش شاه را نسبت به صدراعظم لایق خود تغییر داد حتی یکی از شروطش برای وزارت، قتل امیرکبیر بود. بالاخره نیز با بدگوئی ها و دسیسه چینی های او و مهد علیا "قادرشاه" و دیگر درباریان که بعلت فساد و بی لیاقتی توسط امیر برکنار شده و راه نفوذ و منافعشان مسدود گشته بود، شاه را مجبور کردند تا نسنجیده ترین تصمیم تاریخ را بگیرد و اول وی را عزل نموده و سرانجام نیز حکم به قتل وی بدهد.
اصلاحات دوره ناصری
در دوران قاجار خاصه دوره ناصری، با تلف شدن فرصت ها برای پیشرفت کشور، شیوع رشوه و بی برنامگی، ضعف در اداره امور و گماشتن افراد نالایق بر پست های حساس و کلیدی، اوضاع وخیم اقتصادی، نفوذ شوم استعمار و استبداد و بها ندادن به دانش و صنعت، همگی ایران را به سراشیب سقوط کشانده بود. اما با پشتکار و عشق و علاقه خاص امیرکبیر به ایران و اقدامات دلسوزانه او، اقدامات اصلاحی با روندی پرشتاب و موثر پی گرفته شد.از جمله این اقدامات مبارزه با فساد درباریان و کوتاه کردن دست آنها از امور مملکتی، نظام مند کردن سازمان های حکومتی، اجرای قانون، نوسازی نیروی نظامی، اصلاح نیروی قضایی حمایت از اقتصاد و تولیدات داخلی با احداث کارخانه های مختلف، چاپ و نشر کتاب و روزنامه، فراهم آوردن زمینه مناسب برای مترجمان و نویسندگان، مخالفت با نفوذ و حق کاپیتولاسیون روسیه و انگلیس می باشد که همگی به دست توانمند امیرکبیر در این دوره آغاز شد، و یکی از پرشکوه ترین دوره های تاریخ ایران رقم زد. ناصرالدین شاه خود نیز با مسافرت های متعدد به فرنگ (اروپا) و آگاهی یافتن از شیوه مملکت داری و حاکم بودن قوانین در کشورهای غربی در صدد اصلاحاتی چند برآمد. او در یافته بود که تمرکز قدرت در دست یک نفر به نام صدراعظم کار چندان اصولی نیست، بنابراین برای جلوگیری از قدرت یابی صدر اعظم و یا ادعای پادشاهی او به تقلید از اروپاییان در سال ۱۲۷۵ ه.ق کابینه ای متشکل از ۶ نفر تشکیل داد تا کارها بین آنان تقسیم شود.تشکیل «مجلس شورای دولتی» با چهار عضو از اقدامات دیگر وی بود که خود «رئیس دولت» یا «کابینه» را که جمعاً ۱۱ نفر عضو داشت را به عهده داشت.اگر چه این اقدامات چندان نتیجه ای نداد و بار دیگر همچون گذشته به انتصاب صدراعظم اقدام کرد ولی علاقه به پیشرفت در ناصرالدین شاه دیده می شد، اما روحیه مستبدانه و خودپسندی و بیم از آگاهی مردم از یک سو، و نابسامانی اوضاع کشور و نفوذ روز افزون روس و انگلیس مانع جدی بر سر اصلاحات بود.
سفر به فرنگ
...
wikifeqh: ناصرالدین_شاه_قاجار
دانشنامه عمومی
ناصرالدین شاه ( ۲۵ تیر ۱۲۱۰ – ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵ / ۱۶ ژوئیه ۱۸۳۱–۱ می ۱۸۹۶ ) که پیش از دوران پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده می شد، معروف به «قبلهٔ عالم»، «سلطان صاحبقران» و بعد از کشته شدن توسط میرزا رضا کرمانی «شاهِ شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. او با نزدیک به ۵۰ سال پادشاهی، پس از شاپور دوم ساسانی و تهماسب اول صفوی طولانی ترین دورهٔ پادشاهی در میان تمامی شاه های تاریخ ایران را داراست. او به افتخار نیم قرن سلطنت بر ایران، خود را صاحبقران نامید. او همچنین نخستین پادشاه ایرانی بود که خاطرات خود را نوشت. دوران حکومت ناصرالدین شاه آخرین حکومت در ایران با شیوه پادشاهی مطلقه بود. او نخستین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه عازم اروپای نوین شد. سید علی محمد باب، مؤسس آئین بابی به دستور او تیرباران شد. ناصرالدین شاه نخستین صدراعظم خود امیرکبیر را که اصلاحات اداری، مالی و فرهنگی مهمی انجام داده بود، به قتل رساند. ناصرالدین شاه در سال ۱۲۷۵ خورشیدی و در آستانهٔ مراسم پنجاهمین سال پادشاهی اش به ضرب گلوله در سن ۶۵ سالگی توسط میرزا رضا کرمانی که یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی بود، ترور شد. او را در حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری در جنوب شهر تهران به خاک سپردند. در اوایل دههٔ هفتاد زمانی که موزه گلستان در کاخ گلستان بازگشایی شد مقبرهٔ او توسط صادق خلخالی از حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری در این موزه به نمایش عمومی درآمد. اولین فراماسونری در ایران در سال ۱۲۳۹ خورشیدی و در زمان ناصر الدین شاه قاجار وارد ایران شد.
در دوره حکومت ناصرالدین شاه خیلی از اختراعات، ابداعات، مفاهیم، خدمات و ادارات و سازمان های دنیای غرب برای اولین بار وارد ایران شد که می توان به دوربین عکاسی، تلگراف، ضرب سکه، چاپ اسکناس و تمبر، انتشار روزنامه، چراغ گازی، راه آهن، سازهای موسیقی غربی مثل پیانو، ثبت اسناد رسمی، بانک، پلیس، نیروی دریایی، سالن تئاتر، مدرسه ( دخترانه و پسرانه ) و دانشگاه ( دارالفنون ) اشاره کرد. به درخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری ( ۱۲۵۷ خورشیدی ) ، نیروی نظامی بریگاد قزاق سازماندهی شد. این نیرو که توسط افسران روسی رهبری می شد، عامل مهم گسترش سریع نفوذ روسیه در سال های بعد گردید.
ناصرالدین شاه نقش مهمی در گسترش و توسعهٔ رسوم شیعی همانند عزاداری و اجرای تعزیه داشت. او پشتیبان و ترویج کننده تعزیه بود، در سال ۱۲۴۷ خورشیدی فرمان بنای تکیه دولت را صادر کرد که از اصلی ترین اقدامات او در گسترش ترویج آئین شیعی به حساب می آید. او برای ترمیم، نوسازی و زیباسازی حرم های امامان و امامزادگان شیعه از جمله حرم حسین بن علی، حرم عسکریین و علی بن موسی الرضا اقداماتی انجام داد. همچنین روز غدیر خم، زادروز علی بن ابی طالب و حجت بن الحسن نیز در دورهٔ زمامداری او به شکلی رسمی در زمرهٔ جشن های ملی درآمد. ناصرالدین شاه یکی از اولین عکاسان ایرانی بود. او به شعر علاقه داشت و با تخلص ناصر از خود دیوان شعری بر جای گذاشته است.





گزارش تخلف یا اشتباه در معنیدر دوره حکومت ناصرالدین شاه خیلی از اختراعات، ابداعات، مفاهیم، خدمات و ادارات و سازمان های دنیای غرب برای اولین بار وارد ایران شد که می توان به دوربین عکاسی، تلگراف، ضرب سکه، چاپ اسکناس و تمبر، انتشار روزنامه، چراغ گازی، راه آهن، سازهای موسیقی غربی مثل پیانو، ثبت اسناد رسمی، بانک، پلیس، نیروی دریایی، سالن تئاتر، مدرسه ( دخترانه و پسرانه ) و دانشگاه ( دارالفنون ) اشاره کرد. به درخواست ناصرالدین شاه قاجار درپی قراردادی بین ایران و روسیه تزاری ( ۱۲۵۷ خورشیدی ) ، نیروی نظامی بریگاد قزاق سازماندهی شد. این نیرو که توسط افسران روسی رهبری می شد، عامل مهم گسترش سریع نفوذ روسیه در سال های بعد گردید.
ناصرالدین شاه نقش مهمی در گسترش و توسعهٔ رسوم شیعی همانند عزاداری و اجرای تعزیه داشت. او پشتیبان و ترویج کننده تعزیه بود، در سال ۱۲۴۷ خورشیدی فرمان بنای تکیه دولت را صادر کرد که از اصلی ترین اقدامات او در گسترش ترویج آئین شیعی به حساب می آید. او برای ترمیم، نوسازی و زیباسازی حرم های امامان و امامزادگان شیعه از جمله حرم حسین بن علی، حرم عسکریین و علی بن موسی الرضا اقداماتی انجام داد. همچنین روز غدیر خم، زادروز علی بن ابی طالب و حجت بن الحسن نیز در دورهٔ زمامداری او به شکلی رسمی در زمرهٔ جشن های ملی درآمد. ناصرالدین شاه یکی از اولین عکاسان ایرانی بود. او به شعر علاقه داشت و با تخلص ناصر از خود دیوان شعری بر جای گذاشته است.






wiki: ناصرالدین شاه
پیشنهاد کاربران
ازدیگر پادشاهان عیاش و بی عرضه قاجار ناصرالدین شاه بود که بزرگترین دزدی های آثار باستانی ایران در زمان وی و مظفر عیاش افتاد. در دوره ناصرالدین قاجار گاه و بیگاه خارجی ها می آمدند ایران برای کاوش های باستانی و ناصرالدین هم به این اکتشافات و البته طلا و جواهراتی که گاهی از زیر خاک بیرون می آمد، علاقه مند شد و همین علاقه، خسارتی به آثار باستانی ایران زد آن سرش ناپیدا!
... [مشاهده متن کامل]
ماجرا از این قرار بود که فرانسوی ها زرنگی کردند و آمدند پیش ناصرالدین و ۱۰ هزار تومان دادند و در سال ۱۲۷۴ شمسی یک قرارداد با او امضاء کردند که نامش �امتیاز حفریات کل ایران� بود و از جمله مفادش اینکه قرار شد هر چه اشیاء نفیس از جنس طلا یا نقره یا جواهرات یافت شود، متعلق به دولت ایران باشد و اگر دولت فرانسه بخواهد، نصف آن را به قیمت عادلانه بخرد و برای خرید نصف دیگر هم حق تقدم داشته باشد. یعنی انگار که گنج یافته باشند و بخواهند بفروشند!
قسمت تلخ ماجرا هم اینکه: �از حجازی و مجسمه و خطوط هر چه یافت شود می تواند نقشه و قالب آن را بردارند و آنچه پیدا شود نصف آن مال دولت فرانسه خواهد بود�. کمی بعد ناصرالدین مُرد و مظفرالدین آمد و بلای بزرگ تر نازل شد!
... [مشاهده متن کامل]
ماجرا از این قرار بود که فرانسوی ها زرنگی کردند و آمدند پیش ناصرالدین و ۱۰ هزار تومان دادند و در سال ۱۲۷۴ شمسی یک قرارداد با او امضاء کردند که نامش �امتیاز حفریات کل ایران� بود و از جمله مفادش اینکه قرار شد هر چه اشیاء نفیس از جنس طلا یا نقره یا جواهرات یافت شود، متعلق به دولت ایران باشد و اگر دولت فرانسه بخواهد، نصف آن را به قیمت عادلانه بخرد و برای خرید نصف دیگر هم حق تقدم داشته باشد. یعنی انگار که گنج یافته باشند و بخواهند بفروشند!
قسمت تلخ ماجرا هم اینکه: �از حجازی و مجسمه و خطوط هر چه یافت شود می تواند نقشه و قالب آن را بردارند و آنچه پیدا شود نصف آن مال دولت فرانسه خواهد بود�. کمی بعد ناصرالدین مُرد و مظفرالدین آمد و بلای بزرگ تر نازل شد!
ناصر مخترع سرسره ناصری و عیاشی که بین عوام لقب شهید گرفت
ناصرالدین شاه قاجار ( ۲۵ تیر ۱۲۱۰ – ۱۲ اردیبهشت ۱۲۷۵ ) که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده می شد،
معروف به قبلهٔ عالم، سلطان صاحبقران و بعداز کشته شدنش به شاهِ شهید ملقب شد.
چهارمین شاه از دودمان قاجار ی است.
... [مشاهده متن کامل]
او طولانی ترین دورهٔ پادشاهی را در میان دودمان قاجار دارد. او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت. [۲] همچنین، ناصرالدین شاه قاجار اولین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه برای بازدید از تمدن و تکنولوژی غرب عازم اروپای نوین شد.
وی در بامداد روز یازدهم اردیبهشت 1275 شمسی جهت مراسم پنجاهمین سال پادشاهی خود در شرایطی که یک روز به شروع این جشن باقی مانده بود، زمانی که برای زیارت حضرت عبدالعظیم ( ع ) به حرم آن حضرت می رفت، توسط میرزا رضا کرمانی از یاران سید جمال الدین اسدآبادی، کشته شد
معروف به قبلهٔ عالم، سلطان صاحبقران و بعداز کشته شدنش به شاهِ شهید ملقب شد.
چهارمین شاه از دودمان قاجار ی است.
... [مشاهده متن کامل]
او طولانی ترین دورهٔ پادشاهی را در میان دودمان قاجار دارد. او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت. [۲] همچنین، ناصرالدین شاه قاجار اولین پادشاه ایرانی بود که در رأس هیئت حاکمه برای بازدید از تمدن و تکنولوژی غرب عازم اروپای نوین شد.
وی در بامداد روز یازدهم اردیبهشت 1275 شمسی جهت مراسم پنجاهمین سال پادشاهی خود در شرایطی که یک روز به شروع این جشن باقی مانده بود، زمانی که برای زیارت حضرت عبدالعظیم ( ع ) به حرم آن حضرت می رفت، توسط میرزا رضا کرمانی از یاران سید جمال الدین اسدآبادی، کشته شد