مصرف
جای صرف وخرج کردن، محل خرج، مصارف جمع
( اسم ) جای خرج کردن و بکار بردن محل خرج جمع : مصارف . توضیح مصرف بمعنی جای صرف کردن که معمولا بفتح رائ تلفظ کنند در اصل بکسر رائ است زیرا عین مضارع آن مکسور است . یا به مصرف رساندن . بکار بردن خرج کردن : اگر ملک اسلام بفرماید تا آن خیرات و اوقاف بعمارت وصلاح آورند .. و به امینی عالم متدین مشفق سپارند تا بمصرف برساند . ثواب آن جمله در دیوان ملک باشد . یا به مصرف رسیدن . بکار رفتن خرج شدن : ... چون خوان سالار است خوانها نهادهو سماطها کشیده اطعم. گوناگون از حد چند و چون بیرون بمصرف انمانطعمکم لوجه الله رسید ...
جای بازگشتن یا خرج و صرف
[experimental drug use] [اعتیاد] مصرفی معمولاً از روی کنجکاوی و تمایل به تجربه کردن اثرات مواد
[instrumental substance use] [اعتیاد] مرحله ای که در آن فرد برای ایجاد احساسات مثبت مانند آرامش یا رهایی از احساسات منفی، مانند اضطراب، به مصرف مواد می پردازد
[compulsive drug use] [اعتیاد] مصرف مهارناپذیر فرد که در آن فرد علی رغم مواجه شدن با مشکلات، به مصرف ادامه می دهد و غالباً برای پیشگیری از وقوع علائم قطع مصرف است
[sniff/ sniffing, insufflations, nasal insufflation] [اعتیاد] مصرف مادۀ اعتیادآور از راه بالا کشیدن آن از بینی و تماس مستقیم با مخاط بینی
متـ . مصرف مشامی
[harmful use] [اعتیاد] نوعی الگوی مصرف مواد اعتیادآور که به صدمات جسمی و روانی منجر می شود
[injection drug use, IDU] [اعتیاد] مصرف مواد با تزریق وریدی یا عضلانی یا زیرپوستی برای ایجاد سرخوشی
...