98 1537 100 1 مستحب/mostahabb/مترادف مستحب: پسندیده، نیکو، روا، جایزمتضاد مستحب: واجب، حرام، مکروه، مباحبرابر پارسی: پسندیده، شایسته، نیکو معنی مستحب در لغت نامه دهخدا مستحب. [ م ُ ت َ ح ِب ب ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استحباب. دوست دارنده و مهربان ودارای محبت. (ناظم الاطباء). رجوع به استحباب شود.مستحب. [ م ُ ت َ ح َب ب ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحباب. دوست داشته شده. (آنندراج ) (اقرب الموارد). || پسندیده شده. (ناظم الاطباء). مستحسن. (اقرب الموارد). گزیده ٔ بر. مرجَّح. و رجوع به استحباب شود. || در اصطلاح فقهی ، آن فعل از عبادات که رسول (ص ) ثواب آن بیان فرموده یا گاهی خود کرده باشد. (از غیاث ) (آنندراج ). رسم مشروع افزون بر فرض و واجب ، و گویند مستحب آن است که شارع راتمایل بدان باشد ولی آن را واجب نکرده است. (از تعریفات جرجانی ). آنچه بر فعل آن ثواب است ، اما بر ترک آن عقاب نیست. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود. مقابل واجب. سنت. مسنون. مندوب. طاعت که نه فریضه بود. عملی است که فعلش راجح بود و از ترکش منع نباشد.مستحبات را بخوانید. معنی مستحب به فارسی مستحبدوست داشتنی، نیکووپسندیده ودوست داشته شده، عملی که بجا آوردنش ثواب داشته باشدوترک آن گناه وعقاب نداشته باشد(اسم) ۱- دوست داشته شده دوستی داشته ۲ ٠ - پسندیده نیکو . ۳ - قول یافعلی که ازگفتن و کردن آنهاثواب اخروی حاصل آید مقابل واجب حرام مکروه مباح .دوست دارنده و مهربان مستحث را بخوانید. معنی مستحب در فرهنگ معین مستحب (مُ تَ حَ بّ) [ ع - فا. ] (اِمف .) کاری که انجام دادن آن بهتر از ترک آن باشد. معنی مستحب در فرهنگ فارسی عمید مستحب۱. (فقه) عملی که به جا آوردنش ثواب داشته باشد و ترک آن گناه و عقاب نداشته باشد.۲. [قدیمی] دوست داشتنی، نیکو و پسندیده، دوست داشته شده. مستحب در دانشنامه اسلامی مستحبشیء مطلوب مولا، با عدم حرمت ترک آن است.مستحب، از اقسام محکوم به است؛ یعنی شارع مقدس مکلف را به انجام عملی تشویق و تحریص می کند، بی آن که در آن الزامی وجود داشته باشد؛ به بیان دیگر، مستحب، عملی است که فعل آن پسندیده است و ترکش حرام نیست؛ یعنی انجام دهنده آن سزاوار ستایش می باشد، ولی ترک کننده آن مستحق ذم نیست، مانند: نماز و روزه مستحبی. نکته اولدر میان اصولی ها در این که مندوب ، ماموربه است یا نه، اختلاف است؛ عده ای همانند « مالکیه » و « شافعیه » و « حنابله » مندوب را ماموربه می دانند، به دلیل این که فعل مندوب، اطاعت است؛ اما « حنفیه » به عدم ماموربه بودن مندوب معتقدند.نکته دومدر این که استحباب، مدلول لفظ است یا حکم عقل ، اختلاف وجود دارد؛ بیشتر متاخرین معتقدند در جایی که بعث به مطلوب از سوی مولا با اراده غیر اکید باشد، به گونه ای که اگر مکلف با آن مخالفت کند مورد سرزنش قرار نگیرد، عقل به استحباب آن عمل، حکم می کند.نکته سوم...مستحبمُستَحَب؛ به معنای چیزی که شخص با آن محبوب می شود، اصطلاحی فقهی است و به اعمالی گفته می شود که انجام آن ها ، بهتر از ترک آن ها است، هرچند انجام دادنش واجب نیست. نماز شب، نمازهای نافله روزانه، روزه های مستحبی، دعا به خصوص دعاهای مأثور، صلوات و بسیاری از اعمال دیگر را مستحب خوانده اند.در معنای لغوی، استحباب مصدر باب استفعال از ماده "ح ب ب" و به معنای دوست داشتن و پسندیدن چیزی است. کاربرد این لغت در قرآن کریم و احادیث معصومان به همان معنای لغوی است و در اصطلاح فقها، عملی است که حکم شرعی آن، استحباب است و انجام آن بهتر است و در عین حال ترک کردن آن اشکالی ندارد.عناوین ندب، نفل، سنّت و تطوّع نیز بیانگر معنای استحباب است.مستحب (اصول)شیء مطلوب مولا ، با عدم حرمت ترک آن است.مستحب، از اقسام محکوم به است؛ یعنی شارع مقدس مکلف را به انجام عملی تشویق و تحریص می کند، بی آن که در آن الزامی وجود داشته باشد؛ به بیان دیگر، مستحب، عملی است که فعل آن پسندیده است ... فهرست مستحبمستحب اصلی را بخوانید. مستحب در دانشنامه ویکی پدیا مستحبمستحب در لغت به معنای دوست داشته شده و پسندیده شده است و در اصطلاح فقه اسلام، عملی است که انجامش بر مکلَف مطلوب است و پاداش دارد ولی ترک آن عذاب ندارد. مانند: نماز شب. تعداد مستحبات بسیار زیاد است و قابل شمردن نیستدر مستحب مؤکد، تأکید بر انجام فعل است، تأکیدی بیش از تأکید موجود در استحباب، و کمتر از تأکید واجب. در این گونه خواسته ها مکلف به خاطر سرپیچی عقاب نمی شود، ولی شارع او را به خاطر نادیده گرفتن تأکید او برانجام فعل، سرزنش می کند.مستحصله را بخوانید. چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد => [گزارش] مستحب در جدول کلمات عملی مستحب در نمازقنوت دنباله معنی مستحب در جدول مستحب را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران MirAhmadi recommended شهریار آریابد در پارسی " روامند ، روادار" حمیدرضا دادگر_فریمان پسندیده، نیکو، روا، جایز،نافله معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها learner > boarding مهدی > whipping cream Dark Light > annihilate انیتا > چوخ mary > Island فاطمه عبدی > on the books Farhood > look up Farhood > run through نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعرهگذرپارسا حیدری Dark Light FarhoodA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمانsamir_8203 فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی binoculars ناپذیر رزمندگان تحسین آمیز shet همی دار نام کره ای