قیچی
ماخوذازترکی، مقراض، آلتی که با آن کاغذوپارچه یاچیزدیگربریده شود
( اسم ) آلتی که به وسیله آن پارچه کاغذ و اشیائ دیگر را برند مقراض : حکیم سوزنی آن تیز قیچی فطرت که بوده ابره هزلش همیشه آسترم ... توضیح بعضی اصل این کلمه را قی چین ( آلتی که قی شمع را می چینند ) پنداشته اند ولی این کلمه ترکی - مغولی است ( قیچا ) یا دم قیچی . خرده پارچه هایی که خیاط پس از برش لباس از پارچه جدا می کند و آنها قابل استفاده نیستند .
[shears] [مهندسی مواد و متالورژی] نوعی وسیلۀ برش بزرگ که گاه شبیه به قیچی معمولی است و برای بریدن ورق های بزرگ فلزی یا ریخته پیرایی قطعات ریختگی به کار می رود
نوعی قیچی برای گرفتن سرهای شاخه های درخت .
دهی از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد .
( مصدر ) با قیچی بریدن برش دادن .
[pruning shear] [کشاورزی- علوم باغبانی] ابزاری قیچی مانند با
تیغه ای کوتاه برای برش های مختلف در باغبانی
( مصدر ) قیچی زدن .
( اسم ) کج و معوج .