قرمز
/qermez/
مترادف قرمز: آل، سرخ، شیله، وشی
برابر پارسی: سرخ، سُرخ
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - حشره ایست ریز دارای قطعاتی خاردار نرینه آن ریزتر از مادینه و دارای پر است و در کیسه ای نرم زندگی می کند . نمونه کامل آن قرمز ملون است . رنگ آن بغایت سرخ و باندازه نخودی مستدیر است . بویی بد و زننده دارد و در برگهای درختان زندگی می کند . چون بحد طیران برسد تخمی کوچکتر از خود می گذارد که برای رنگ کردن ابریشم و پشم بنسبت یک رده بکار می رود دود الصباغین قرمز دانه یا قرمز شراب کش . قرمز دانه ای که در شراب جوشیده کشته شده باشد . یا قرمز گچ کش . قرمز دانه ای که بوسیله گرد گچ کشته شده باشد . ۲ - ماده ای سرخ رنگ که از کرم مذبور یا از اشیائ دیگر تهیه شود و بدان چیزها رنگ کنند . توضیح یکی از رنگهای سه گانه اصلی است . از نوع لاکی آن در قالی های ایران بیش از همه رنگها استفاده می شود و برای تهیه آن از قرمز دانه و قرمز و نوعی کرم که شبیه خاکشیر است و در کناره دریاهای گرمسیر زندگی می کنند و بزرگی آن باندازه یک نخود است استفاده می کنند . یا قرمز معدنی . سنگی معدنی که اصل آتشفشانی دارد و ترکیب آن عبارتست از اکسی سولفور معدنی آنتیموان و آن به صورت سوزنهای قرمز رنگی متبلور می شود وزن مخصوصش بین ۴ /۵ تا ۶ /۵ متغیر است . و سختیش نیز بین ۱ تا ۵ متغیر است . در رنگرزی و نقاشی به کار می رود .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) = قرمزدانه
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
قرمز (باند). رد ( به شکل R3D یا RED ) یک گروه راک مسیحی آمریکایی از نشویل، تنسی است که در سال ۲۰۰۲ توسط برادران گیتاریست آنتونی آرمسترانگ و نوازنده بیس رندی آرمسترانگ، مایکل بارنز به عنوان خواننده اصلی تشکیل شد.
گروه رد سبک های موسیقی راک مسیحی، آلترناتیو راک، [ ۱] متال آلترناتیو، کریستین متال، [ ۲] نو متال، [ ۳] [ ۴] پست گرانج[ ۵] و سنگ سخت را اجرا می کند.
• پایان سکوت ( ۲۰۰۶ )
• معصومیت و غریزه ( ۲۰۰۹ )
• تا زمانی که چهره داریم ( ۲۰۱۱ )
• رها کردن وحشت ( ۲۰۱۳ )
• زیبایی و خشم ( ۲۰۱۵ )
• رفته ( ۲۰۱۷ )
• اعلامیه ( ۲۰۲۰ )
• دارای رتبه R ( 2023 )
گروه رد سبک های موسیقی راک مسیحی، آلترناتیو راک، [ ۱] متال آلترناتیو، کریستین متال، [ ۲] نو متال، [ ۳] [ ۴] پست گرانج[ ۵] و سنگ سخت را اجرا می کند.
• پایان سکوت ( ۲۰۰۶ )
• معصومیت و غریزه ( ۲۰۰۹ )
• تا زمانی که چهره داریم ( ۲۰۱۱ )
• رها کردن وحشت ( ۲۰۱۳ )
• زیبایی و خشم ( ۲۰۱۵ )
• رفته ( ۲۰۱۷ )
• اعلامیه ( ۲۰۲۰ )
• دارای رتبه R ( 2023 )
wiki: قرمز (باند)
قرمز (نمایش نامه). قرمز نمایش نامه ایست نوشتهٔ جان لوگان، فیلم نامه نویس و نمایش نامه نویس آمریکایی که اولین بار در ۸ دسامبر ۲۰۰۹ به کارگردانی مایکل گرندیچ در لندن به اجرا درآمد. شخصیت اصلی نمایش نامه مارک روتکو نقاش سبک اکسپرسیونیسم انتزاعیست. در اجرای اصلی نقش او را آلفرد مولینا بازی کرد و ادی ردمین در نقش کِن، دستیار جوان نقاش، ظاهر شد. این نمایش، از ۱۱ مارس ۲۰۱۰ تا ۲۷ ژوئن ۲۰۱۰، در سالن تئاتر جان گلدن در برادوی روی صحنه رفت. [ ۱]
قرمز در سال ۲۰۱۰ برنده شش جایزه تونی از جمله جایزهٔ بهترین نمایش و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. [ ۲]
«دوست من، در زندگی فقط از یک چیز می ترسم. . . روزی سیاه قرمز را خواهد بلعید. »
سال ۱۹۵۸/۵۹ است. مارک روتکو در آتلیه خود در نیویورک مشغول کار روی یک مجموعه نقاشی دیواری ست که از رستوران گران قیمت فورسیزنز در منهتن سفارش گرفته است. دستیارش، کن، رنگ ها را ترکیب می کند، قاب ها را می سازد، و بوم را آماده می کند. کن، در همان حال که مشغول اجرای اوامر روتکوست، او را به خاطر پذیرفتن این سفارش شماتت می کند و دیدگاه او دربارهٔ هنر را زیر سؤال می برد. روتکو از هنر پاپ بیزار است.
در نهایت، روتکو پروژه را متوقف می کند و تصمیم می گیرد پول رستوران را پس بدهد. او به کن می گوید رستوران فورسیزنز جای مناسبی برای دیدن نقاشی های او نیست.
نقدهایی که بر اجرای لندن نوشته شد همسو نبود، اما بازی مولینا اغلب مثبت ارزیابی شد. مایکل بیلینگتون، منتقدگاردین، چهار ستاره از پنج ستاره به این نمایش داد و نوشت: «آلفرد مولینا با آن هیکل درشت و ابروهای کلفت، به عینه تب و تاب هنرمندی را تداعی می کند که نقاشی هایش در میانهٔ نبردی آپولونی و دیونیسی گرفتارند… و ادی ردمین، در نقش کن، به نرمی از قالب شاگرد عصبی بیرون می آید و به آنتاگونیستی ستیزه جو بدل می شود». [ ۳]
بن برنتلی، دربارهٔ اجرای براوی، در نیویورک تایمز نوشت: «این روزها کار دشواری ست نقش کسی را بازی کنی که با قطعیت دربارهٔ هنر و جاودانگی اظهار نظر می کند. ما عادت کرده ایم از این و آن نقل قول کنیم و حرف ها را در گیومه بزنیم و به این ترتیب حاشیهٔ امنی برای خود ایجاد کنیم، اما وقتی روتکو می گوید «در هر ضربهٔ قلم مو یک تراژدی نهفته است» ما باور می کنیم. نگاه ترسان و پردلهرهٔ نقاش، وقتی به تابلوهایش نگاه می کند، تابلوهایی که علی رغم ابعاد بزرگشان، بی دفاع و آسیب پذیرند، بر این مدعا گواهی می دهد. »[ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفقرمز در سال ۲۰۱۰ برنده شش جایزه تونی از جمله جایزهٔ بهترین نمایش و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. [ ۲]
«دوست من، در زندگی فقط از یک چیز می ترسم. . . روزی سیاه قرمز را خواهد بلعید. »
سال ۱۹۵۸/۵۹ است. مارک روتکو در آتلیه خود در نیویورک مشغول کار روی یک مجموعه نقاشی دیواری ست که از رستوران گران قیمت فورسیزنز در منهتن سفارش گرفته است. دستیارش، کن، رنگ ها را ترکیب می کند، قاب ها را می سازد، و بوم را آماده می کند. کن، در همان حال که مشغول اجرای اوامر روتکوست، او را به خاطر پذیرفتن این سفارش شماتت می کند و دیدگاه او دربارهٔ هنر را زیر سؤال می برد. روتکو از هنر پاپ بیزار است.
در نهایت، روتکو پروژه را متوقف می کند و تصمیم می گیرد پول رستوران را پس بدهد. او به کن می گوید رستوران فورسیزنز جای مناسبی برای دیدن نقاشی های او نیست.
نقدهایی که بر اجرای لندن نوشته شد همسو نبود، اما بازی مولینا اغلب مثبت ارزیابی شد. مایکل بیلینگتون، منتقدگاردین، چهار ستاره از پنج ستاره به این نمایش داد و نوشت: «آلفرد مولینا با آن هیکل درشت و ابروهای کلفت، به عینه تب و تاب هنرمندی را تداعی می کند که نقاشی هایش در میانهٔ نبردی آپولونی و دیونیسی گرفتارند… و ادی ردمین، در نقش کن، به نرمی از قالب شاگرد عصبی بیرون می آید و به آنتاگونیستی ستیزه جو بدل می شود». [ ۳]
بن برنتلی، دربارهٔ اجرای براوی، در نیویورک تایمز نوشت: «این روزها کار دشواری ست نقش کسی را بازی کنی که با قطعیت دربارهٔ هنر و جاودانگی اظهار نظر می کند. ما عادت کرده ایم از این و آن نقل قول کنیم و حرف ها را در گیومه بزنیم و به این ترتیب حاشیهٔ امنی برای خود ایجاد کنیم، اما وقتی روتکو می گوید «در هر ضربهٔ قلم مو یک تراژدی نهفته است» ما باور می کنیم. نگاه ترسان و پردلهرهٔ نقاش، وقتی به تابلوهایش نگاه می کند، تابلوهایی که علی رغم ابعاد بزرگشان، بی دفاع و آسیب پذیرند، بر این مدعا گواهی می دهد. »[ ۴]
wiki: قرمز (نمایش نامه)
جدول کلمات
مترادف ها
قرمز، رنگ سرخ اتشی، رنگ گل شقایق
قرمز
قرمز
برافروخته، قرمز، سرخ و ورم کرده، خو نگرفته
امیدوار، خونین، خون اشام، قرمز، خونی، دموی
امیدوار، خونین، قرمز، خونی، خون مانند، دموی
انگوری، قرمز، شرابی، بادهای، شرابی رنگ
خونین، برنگ خون، قرمز، خون الود، خونی، خون مانند
برنگ خون، قرمز، سرخ، قزل، انقلابی
قرمز
قرمز، مرجانی رنگ، مرجان مانند
قرمز
قرمز، سرخ
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
قرمز واژه ای تُرکی است. در اشعار فارسی دری هیچ شاعری بجز نظامی و چند شاعر که آذربایجانی بودند کلمه ی قرمز را نمیشناسند و بجای قرمز از کلمه ی سرخ استفاده کرده اند. کلا در زبان فارسی که میشه همون دری تا
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
سالهای پیش حرف ق وجود نداشت و هرچه که درونش ق باشد وارداتی میباشد. حال یکی به پهلوی ربط میدهد یکی به سغدی یکی به اوستایی . . . دوستان یک کتاب به این زبانها میشه معرفی کنید یا یک شاعر یا یک اثر ؟ من کل اسناد را بررسی کردم چنین چیزی نبوده و نیست
رنگ قرمز با سرخ یکی نیست، در واقع سرخ یکی از گونه های قرمز است.
واژه قرمز برگرفته از واژه کرمست در پارسی میانه است، پس این واژه بیگانه نیست.
واژه قرمز برگرفته از واژه کرمست در پارسی میانه است، پس این واژه بیگانه نیست.
معادل در زبان لکی: سور یا سِیور می باشد
🔵 ریشه شناسی رنگ � سرخ � در زبان های ایرانی
واژه � سرخ � به معنای رنگ قرمز red در زبان های ایرانی برگرفته از suxr ( سوخر ) در زبان های ایرانی میانه است. این واژه از ریشه باستانی - sauk به معنای � سوختن، روشن شدن، درخشیدن � آمده است
... [مشاهده متن کامل]
♦️ درواقع تلفظ درست این واژه � سوخر / سوهر � است و در گذر زمان دچار تحول خوانش شده و جای r و x جابجا شده است. در پهلوی ساسانی suxr / اوستایی suxra , �𐬯𐬎𐬑𐬭𐬀 / پارسی باستان 𐎰𐎧𐎼�, θuxra / پهلوی اشکانی 𐫘𐫇𐫟𐫡�, suxr / سکایی suraa / و . . .
♦️ البته خوانش درست واژه � سرخ � بصورت � سور، سُر، سُهر � هم امروزه در بسیاری از زبان ها و گویش های ایرانی رواج دارد و هم در تاریخ و ادبیات ایران بارها استفاده شده است : سهراب، چهارشنبه سوری، سهروردی، گل سوری، باده سوری و سوخرا که نام چندین شخصیت مهم در در تاریخ ایران بوده است.
🔥 نکته جالب توجه : در زبان کهن سومری نیز برای اشاره به رنگ قرمز از واژه � su � استفاده می کردند
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.
واژه � سرخ � به معنای رنگ قرمز red در زبان های ایرانی برگرفته از suxr ( سوخر ) در زبان های ایرانی میانه است. این واژه از ریشه باستانی - sauk به معنای � سوختن، روشن شدن، درخشیدن � آمده است
... [مشاهده متن کامل]
♦️ درواقع تلفظ درست این واژه � سوخر / سوهر � است و در گذر زمان دچار تحول خوانش شده و جای r و x جابجا شده است. در پهلوی ساسانی suxr / اوستایی suxra , �𐬯𐬎𐬑𐬭𐬀 / پارسی باستان 𐎰𐎧𐎼�, θuxra / پهلوی اشکانی 𐫘𐫇𐫟𐫡�, suxr / سکایی suraa / و . . .
♦️ البته خوانش درست واژه � سرخ � بصورت � سور، سُر، سُهر � هم امروزه در بسیاری از زبان ها و گویش های ایرانی رواج دارد و هم در تاریخ و ادبیات ایران بارها استفاده شده است : سهراب، چهارشنبه سوری، سهروردی، گل سوری، باده سوری و سوخرا که نام چندین شخصیت مهم در در تاریخ ایران بوده است.
🔥 نکته جالب توجه : در زبان کهن سومری نیز برای اشاره به رنگ قرمز از واژه � su � استفاده می کردند
.
🔴 واژه #قرمز از کجا آمده ؟ چه ریشه ای دارد ؟
همانگونه که پیش تر هم گفتیم، بسیاری از واژگان ق دار در زبان پارسی، نه عربی هستند و نه ترکی ؛ بلکه معرب اند و � گ، ک، خ � آنها تبدیل به #ق شده است. نمونه بارز این واژگان � 🔺قرمز � است، که در اصل � کرمئر، کرمیر، کرمز، کرمست، کرمج، کرمگ � بوده و از واژه � کـِرْم � ریشه گرفته است
... [مشاهده متن کامل]
🔹 طبق منابع تاریخی همچون منتهی الارب، مخزن الادویه، فرهنگ آنندراج، مثمر و . . . در گذشته از نوعی � کرم درختی � که رنگی سرخ تیره داشته در رنگ رزی، نقاشی، کتابت و . . . استفاده میکردند. بنابراین واژه امروزی قرمز که در فارسی و ترکی بسیار مورد استفاده است برآمده از این کرم سرخ درختی است !
این واژه پارسی با سانسکریت ( هندی باستان ) kṛ́mija در همین معنی، هم ریشه است و در زبان های عربی و ترکی نیز رواج یافته و از آنجا به بسیاری از زبان های اروپایی رفته ؛ واژه انگلیسی crimson نیز از همین قرمز پارسی ریشه گرفته است
خود واژه کرم از ریشه پیشا ایرانی kŕ̥miš آمده ؛ در اوستایی 𐬐𐬆𐬭𐬆𐬨𐬁 � ( kərəmā ) و با زبان های اروپایی هم ریشه است ؛ در ایرلندی cruimh در آلبانیایی krimb و . . .
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.
همانگونه که پیش تر هم گفتیم، بسیاری از واژگان ق دار در زبان پارسی، نه عربی هستند و نه ترکی ؛ بلکه معرب اند و � گ، ک، خ � آنها تبدیل به #ق شده است. نمونه بارز این واژگان � 🔺قرمز � است، که در اصل � کرمئر، کرمیر، کرمز، کرمست، کرمج، کرمگ � بوده و از واژه � کـِرْم � ریشه گرفته است
... [مشاهده متن کامل]
🔹 طبق منابع تاریخی همچون منتهی الارب، مخزن الادویه، فرهنگ آنندراج، مثمر و . . . در گذشته از نوعی � کرم درختی � که رنگی سرخ تیره داشته در رنگ رزی، نقاشی، کتابت و . . . استفاده میکردند. بنابراین واژه امروزی قرمز که در فارسی و ترکی بسیار مورد استفاده است برآمده از این کرم سرخ درختی است !
این واژه پارسی با سانسکریت ( هندی باستان ) kṛ́mija در همین معنی، هم ریشه است و در زبان های عربی و ترکی نیز رواج یافته و از آنجا به بسیاری از زبان های اروپایی رفته ؛ واژه انگلیسی crimson نیز از همین قرمز پارسی ریشه گرفته است
خود واژه کرم از ریشه پیشا ایرانی kŕ̥miš آمده ؛ در اوستایی 𐬐𐬆𐬭𐬆𐬨𐬁 � ( kərəmā ) و با زبان های اروپایی هم ریشه است ؛ در ایرلندی cruimh در آلبانیایی krimb و . . .
.
لری بختیاری
سُر، بور، چیگا، هین گُچ، کَژلَو:قرمز
شَه، شایه، مُوژیل، چُماسی:سیاه
اِسپِهد، اِسپی، اسپید، اسپه:سفید
کِئوو، کاو اوو، چُوام:آبی
کال:قهوه ای
سَوز، مَوَژ:سبز
بِنُوش، شَو چی نَّی:بنفش
هُل هُلی:خاکستری
سُر، بور، چیگا، هین گُچ، کَژلَو:قرمز
شَه، شایه، مُوژیل، چُماسی:سیاه
اِسپِهد، اِسپی، اسپید، اسپه:سفید
کِئوو، کاو اوو، چُوام:آبی
کال:قهوه ای
سَوز، مَوَژ:سبز
بِنُوش، شَو چی نَّی:بنفش
هُل هُلی:خاکستری
قرمز: این واژه در سغدی: karmir، kermir ( به رنگ کرم ) و در پهلوی karmir و kermist با همان معنی سغدی بوده است.
سور : در زبان سنگسری به معنی سرخ و قرمز است
قرمز عربی نیست چون عربی میشه احمر پارسی هم نیست چون قاف داره احتمالا ترکی می باشد پارسیش میشه سرخ
قرمز=کرمز=کرمی=کرمریزی. .
رنگ قرمزی که از تخم ریزی کرم درخت بلوط روی برگهای درخت بدست آمده است. .
این رنگ در گذشته به واسطه تمدن بزرگ ایران. . . بیرون از مرزهای ایران صادر میگشته است. . .
... [مشاهده متن کامل]
blood که در تلفظ شبیه کلمه ( بلوط ) است از همین معنای قرمز گرفته شده است.
سوالماق ترکی - - �سو اولماق یااولماک. . . به معنای اب شدن و پژمردن است.
رنگ قرمزی که از تخم ریزی کرم درخت بلوط روی برگهای درخت بدست آمده است. .
این رنگ در گذشته به واسطه تمدن بزرگ ایران. . . بیرون از مرزهای ایران صادر میگشته است. . .
... [مشاهده متن کامل]
blood که در تلفظ شبیه کلمه ( بلوط ) است از همین معنای قرمز گرفته شده است.
سوالماق ترکی - - �سو اولماق یااولماک. . . به معنای اب شدن و پژمردن است.
قرمز فیلمی است به نویسندگی و کارگردانی فریدون جیرانی و تهیه کنندگی سید غلامرضا موسوی و حبیب اسماعیلی محصول سال ۱۳۷۷ است. ترانه این فیلم با نام «عاشقم من» توسط بابک امینی اجرا شده است.
هستی، زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوانی متمول به نام ناصر ملک ازدواج کرده است. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک می زند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم می گیرد از شغل مورد علاقه اش ( پرستاری ) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمی شود. ناصر حتی تحمل نمی کند که هستی را در حال صحبت با تلفن، یا در خیابان در حال خرید ببیند و به ضرب و شتم او می پردازد. هستی که دیگر طاقت تحمل ندارد، از دادگاه درخواست طلاق می کند و قاضی به رغم اظهار عشق ناصر از او می خواهد به پزشکی قانونی برود تا وضعیت روانی اش مورد بررسی قرار گیرد. هستی بار دیگر سر کار خود برمی گردد، اما در می یابد ناصر، طلا دختر هستی را برداشته و به خانه پدری خود برده است و اکنون از او می خواهد برای صرف شام به آنجا برود. هستی به همراه یک زوج خبرنگار که در رفت و آمدهایش به دادگاه با آنها آشنا شده بود به محل خانه پدری همسرش می رود. غافل از اینکه ناصر و خواهرش در کمین او نشسته اند. . .
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان فیلم نقش اول فیلم در اول به ابوالفضل پورعرب پیشنهاد داده شد و او ابوالفضل پورعرب را برای نقش اول انتخاب کرده بود که پورعرب پس از خواندن فیلمنامه این نقش را نپذیرفت و باعث دلخوری فریدون جیرانی از ابوالفضل پورعرب شده بود.
• نامزد جایزه بالن طلایی بهترین فیلم جشنواره سه قاره - ۱۹۹۹
• نامزد جایزه بهترین فیلم جشنواره بین المللی فیلم فورت لودردیل - ۱۹۹۹
• برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای محمدرضا فروتن در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۷۷
• برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای هدیه تهرانی در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۷۷
• لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم زن برای کمند امیرسلیمانی در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۷۷
• برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول برای محمدرضا فروتن در سومین دوره جشن خانه سینما - ۱۳۷۸
• برنده تندیس بهترین تدوین برای روح الله امامی در سومین دوره جشن خانه سینما - ۱۳۷۸
• نهمین فیلم سال، دوره چهاردهم انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران - ۱۳۷۸
هستی، زنی است که از همسر درگذشته خود دختری به نام طلا دارد، و با جوانی متمول به نام ناصر ملک ازدواج کرده است. همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک می زند. هستی پس از مراجعه به عمویش، به درخواست قاضی دادگاه و به منظور ایجاد آرامش در محیط خانه، تصمیم می گیرد از شغل مورد علاقه اش ( پرستاری ) دست بکشد. اما باز هم مشکلات آنها حل نمی شود. ناصر حتی تحمل نمی کند که هستی را در حال صحبت با تلفن، یا در خیابان در حال خرید ببیند و به ضرب و شتم او می پردازد. هستی که دیگر طاقت تحمل ندارد، از دادگاه درخواست طلاق می کند و قاضی به رغم اظهار عشق ناصر از او می خواهد به پزشکی قانونی برود تا وضعیت روانی اش مورد بررسی قرار گیرد. هستی بار دیگر سر کار خود برمی گردد، اما در می یابد ناصر، طلا دختر هستی را برداشته و به خانه پدری خود برده است و اکنون از او می خواهد برای صرف شام به آنجا برود. هستی به همراه یک زوج خبرنگار که در رفت و آمدهایش به دادگاه با آنها آشنا شده بود به محل خانه پدری همسرش می رود. غافل از اینکه ناصر و خواهرش در کمین او نشسته اند. . .
... [مشاهده متن کامل]
طبق گفته فریدون جیرانی نویسنده و کارگردان فیلم نقش اول فیلم در اول به ابوالفضل پورعرب پیشنهاد داده شد و او ابوالفضل پورعرب را برای نقش اول انتخاب کرده بود که پورعرب پس از خواندن فیلمنامه این نقش را نپذیرفت و باعث دلخوری فریدون جیرانی از ابوالفضل پورعرب شده بود.
• نامزد جایزه بالن طلایی بهترین فیلم جشنواره سه قاره - ۱۹۹۹
• نامزد جایزه بهترین فیلم جشنواره بین المللی فیلم فورت لودردیل - ۱۹۹۹
• برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد برای محمدرضا فروتن در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۷۷
• برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برای هدیه تهرانی در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۷۷
• لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم زن برای کمند امیرسلیمانی در هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر - ۱۳۷۷
• برنده تندیس بهترین بازیگر نقش اول برای محمدرضا فروتن در سومین دوره جشن خانه سینما - ۱۳۷۸
• برنده تندیس بهترین تدوین برای روح الله امامی در سومین دوره جشن خانه سینما - ۱۳۷۸
• نهمین فیلم سال، دوره چهاردهم انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران - ۱۳۷۸
رنگ زرد در مغولی میشود shar که لینک ترنسلیت در بخش منابع قرار میگیرد. ساری کلمه ترکی است. سولماق هم که گفتن به معنای پژمرده شدن هست درسته ولی در ترکی سارالماق و سولماق مترادف هستند و حتی گاهی در اشعار و ترانه ها سارالیب سولماق به معنی زرد شدن و پژمردن به کار میرود.
... [مشاهده متن کامل]
آسمان به ریسمان بافتی تا بگی قرمز ترکی نیست ولی درست نیست دوست گرامی قرمز ترکی است.
قئزیل که فرمودید در برخی لهجه های ترکی مثل ایغور و . . . کاربرد دارد کسی در آذربایجان یا ترکیه از قئزیل برای قرمز استفاده نمیکند قزل آلا هم به معنی قرمز نیست قزل در اینجا به معنی طلا هست.
... [مشاهده متن کامل]
آسمان به ریسمان بافتی تا بگی قرمز ترکی نیست ولی درست نیست دوست گرامی قرمز ترکی است.
قئزیل که فرمودید در برخی لهجه های ترکی مثل ایغور و . . . کاربرد دارد کسی در آذربایجان یا ترکیه از قئزیل برای قرمز استفاده نمیکند قزل آلا هم به معنی قرمز نیست قزل در اینجا به معنی طلا هست.
در پاسخ به جناب صابر :
1 - اگر ریشه واژه قیزیل را بخواهید از �قیزیغ� گرفته شده که در کتیبه اورخون ( کهن ترین نوشته به زبان ترکی که در مقایسه با سایر زبانها بسیار نوین می باشد ) به همان شکل آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
2 - در زبان ترکی �قیزیل� به معنای قرمز است نه خود قرمز ( هر چند نرود میخ آهنی در سنگ )
برای نمونه :قیزیل دنیز ( دریای سرخ ) - قیزیل دری ( سرخپوست ) - قیزیلجیک ( ذغال اخته که رنگ قرمز دارد ) - قزل آلا ( نوعی ماهی با خالهای قرمز )
3 - ساری ترکی نبوده بلکه واژه ای مغولی است همچنین به پژمرده شدن در ترکی سولماک می گویند .
1 - اگر ریشه واژه قیزیل را بخواهید از �قیزیغ� گرفته شده که در کتیبه اورخون ( کهن ترین نوشته به زبان ترکی که در مقایسه با سایر زبانها بسیار نوین می باشد ) به همان شکل آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
2 - در زبان ترکی �قیزیل� به معنای قرمز است نه خود قرمز ( هر چند نرود میخ آهنی در سنگ )
برای نمونه :قیزیل دنیز ( دریای سرخ ) - قیزیل دری ( سرخپوست ) - قیزیلجیک ( ذغال اخته که رنگ قرمز دارد ) - قزل آلا ( نوعی ماهی با خالهای قرمز )
3 - ساری ترکی نبوده بلکه واژه ای مغولی است همچنین به پژمرده شدن در ترکی سولماک می گویند .
واژه قرمز در پارسی امروزی نام دیگر این رنگ، �قرمز� است. واژه قرمز خود معرب شده واژه های �کرمست� و �کرمیر� ( سرخ، زرشکی ) است که در زبان پارسی میانه ( ساسانی ) و دیگر زبان های ایرانی مانند سغدی رایج بوده اند.
... [مشاهده متن کامل]
در تاریخ ایران از این رنگ بعنوان لباس محمدشاه در زمان قاجار استفاده نمودند.
منابع ها. فرهنگ نامه معین
https://books. google. com/books?id=tRegBAAAQBAJ&printsec=frontcover&dq=mackenzie pahlavi&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwiL1Jzp1c_hAhUvsKQKHc23B8EQ6AEIJzAA#v=onepage&q=karmir&f=false
https://www. parsi. wiki/fa/wiki/345624/قرمز
دوست می تواند منابع ها رو بررسی کنند بدش ببیند پارسی است یا مال زبان دیگر است.
... [مشاهده متن کامل]
در تاریخ ایران از این رنگ بعنوان لباس محمدشاه در زمان قاجار استفاده نمودند.
منابع ها. فرهنگ نامه معین
https://books. google. com/books?id=tRegBAAAQBAJ&printsec=frontcover&dq=mackenzie pahlavi&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwiL1Jzp1c_hAhUvsKQKHc23B8EQ6AEIJzAA#v=onepage&q=karmir&f=false
https://www. parsi. wiki/fa/wiki/345624/قرمز
دوست می تواند منابع ها رو بررسی کنند بدش ببیند پارسی است یا مال زبان دیگر است.
سلام به نظر میرسد دوستان که تحلیل میکنند به زبان ترکی آشناییت ندارن و صرفا چیزی شنیدند. در ترکی کلمه ای مشابه قیزیغ وجود ندارد. کلمه ی دختر در ترکی هم میشود قئز نه قیز ! تلفظ قیز با قئز بسیار متفاوت است. قئز مشابه کلمه ی ghez تلفظ میشود و شما نوشتار آن را دیدید که ب صورت قیز نوشته اند ولی صحیح نیست.
... [مشاهده متن کامل]
اما قاعده ی ترکی ساده است برای تمام حالت هایی که از یک رنگ بوجود می آید فعلی مناسب وجود دارد مثلا تغییر حالت یک گل و گیاه ناشی از پژمرده شدن با فعلی بیان میشود که از رنگ زرد درست شده است:
فعل : سارالماق ( پژمرده شده یا به زردی نزدیک شدن ) و کلمه ی ساری به معنی زرد
فعل : قیزارماق ( سرخ شدن که ممکنه به چهره ی انسان هم گفته بشه ) و کلمه ی قیرمیز به معنی سرخ
فعل : گوئرماق ( کبود شدن ) و کلمه ی گوئرتی به معنی رنگ کبود
فعل : آغارماق ( سفید شدن ) و کلمه ی آق به معنی رنگ سفید
فعل : قارالماق ( سیاه شدن ) و کلمه ی قارا به معنی سیاه
و همینطور . . . .
نسبت دادن کیسیغ یا قیزیغ به کلمه ی قئز ( دختر ) اشتباهه و هیچ کجایی ثبت نشده است . هر زبانی قواعدی دارد که برای درک آن باید به قواعد آن اشنا بود.
... [مشاهده متن کامل]
اما قاعده ی ترکی ساده است برای تمام حالت هایی که از یک رنگ بوجود می آید فعلی مناسب وجود دارد مثلا تغییر حالت یک گل و گیاه ناشی از پژمرده شدن با فعلی بیان میشود که از رنگ زرد درست شده است:
فعل : سارالماق ( پژمرده شده یا به زردی نزدیک شدن ) و کلمه ی ساری به معنی زرد
فعل : قیزارماق ( سرخ شدن که ممکنه به چهره ی انسان هم گفته بشه ) و کلمه ی قیرمیز به معنی سرخ
فعل : گوئرماق ( کبود شدن ) و کلمه ی گوئرتی به معنی رنگ کبود
فعل : آغارماق ( سفید شدن ) و کلمه ی آق به معنی رنگ سفید
فعل : قارالماق ( سیاه شدن ) و کلمه ی قارا به معنی سیاه
و همینطور . . . .
نسبت دادن کیسیغ یا قیزیغ به کلمه ی قئز ( دختر ) اشتباهه و هیچ کجایی ثبت نشده است . هر زبانی قواعدی دارد که برای درک آن باید به قواعد آن اشنا بود.
در پاسخ به جناب شاه اسماعیل ختایی:
1 - قیزارتماق ریشه نیست بلکه فعل است .
2 - قیز چه شباهتی به قرمز دارد؟؟؟
3 - واژه مورد نظر شما از ریشه �قیزیغ� می باشد .
4 - قیزیل به معنای قرمز یا سرخ و از ریشه قیزیغ می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
5 - پس به عقیده شما دختر در ترکی که می شود �قیز� یعنی قرمز در حالیکه برای دانستن شما باید بگویم حتی این �قیز� ترکی به معنای دختر از ریشه قیزیغ نیست بلکه از ریشه �کیسیغ� می باشد که به معنای نابارور است و در ترکی بدلیل اینکه دختر هنوز بارور نشده از این واژه استفاده می نمایند.
1 - قیزارتماق ریشه نیست بلکه فعل است .
2 - قیز چه شباهتی به قرمز دارد؟؟؟
3 - واژه مورد نظر شما از ریشه �قیزیغ� می باشد .
4 - قیزیل به معنای قرمز یا سرخ و از ریشه قیزیغ می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
5 - پس به عقیده شما دختر در ترکی که می شود �قیز� یعنی قرمز در حالیکه برای دانستن شما باید بگویم حتی این �قیز� ترکی به معنای دختر از ریشه قیزیغ نیست بلکه از ریشه �کیسیغ� می باشد که به معنای نابارور است و در ترکی بدلیل اینکه دختر هنوز بارور نشده از این واژه استفاده می نمایند.
در فارسی امروزی نام دیگر این رنگ، �قرمز� است. [۱] واژه قرمز خود معرب شده واژه های �کرمست� و �کرمیر� ( سرخ، زرشکی ) است که در زبان پارسی میانه ( ساسانی ) و دیگر زبان های ایرانی مانند سغدی رایج بوده اند
قرمز از ریشه ی فعل قیزاتماق ( سرخ کردن ) میاد. مثلا
سیب زمینی سرخ کردن = یرآلما قیزاتماق
قیزارتی = سرخ کردنی
قیزاردیم = سرخ شدم
قیزدی = گرم شد
قیزیشما = گرما
قرمز نماد گرمی و سرخ شدن در ترکی اصل و یک کلمه ی اصیل و ریشه دار میباشد کرمیست و پرمیست هم داستان پردازی هست هیچ ارتباطی به قرمز ندارد که هزار نوع فعل و کلمه از آن با زبان ترکی وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
قرمز در هیچ شعر فارسی نبوده بجاش سرخ استفاده شده است.
سیب زمینی سرخ کردن = یرآلما قیزاتماق
قیزارتی = سرخ کردنی
قیزاردیم = سرخ شدم
قیزدی = گرم شد
قیزیشما = گرما
قرمز نماد گرمی و سرخ شدن در ترکی اصل و یک کلمه ی اصیل و ریشه دار میباشد کرمیست و پرمیست هم داستان پردازی هست هیچ ارتباطی به قرمز ندارد که هزار نوع فعل و کلمه از آن با زبان ترکی وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
قرمز در هیچ شعر فارسی نبوده بجاش سرخ استفاده شده است.
قرمز معرب واژه فارسی �کرمیست� می باشد و با زبان سانسکریت هم ریشه می باشد و واژه crimson انگلیسی از آن گرفته شده است
در پاسخ به پانترکها باید بگویم :
1 - زبان ترکی واژه ای معادل �رنگ� ندارد چرا که مغولها در صحرای بی آب و علف رنگی نداشته اند که برایش واژه ای برگزینند
... [مشاهده متن کامل]
2 - حال بپردازیم به رنگها در زبان ترکی :بیاض ( عربی =سفید ) - سیاه ( فارسی ) - پمبه ( فارسی =صورتی ) - ساری ( مغولی ) - ماوی ( عربی ) - تورونجو ( فارسی از نارنجی ) - فیروزه ( فارسی ) - لاجورت ( فارسی =لاجورد ) - مور ( سانسکریت =بنفش ) - کهربار رنگی ( فارسی =کهربایی ) - بژ ( فرانسوی ) - بوردو ( فرانسوی=زرشکی ) - کرم ( فرانسوی ) - گری ( فرانسوی =خاکستری ) - فوشیا ( لاتین =سرخابی ) - خردل ( فارسی ) - یاقوت ( فارسی ) - افلاطون ( یونانی =بنفش کبود )
در پاسخ به پانترکها باید بگویم :
1 - زبان ترکی واژه ای معادل �رنگ� ندارد چرا که مغولها در صحرای بی آب و علف رنگی نداشته اند که برایش واژه ای برگزینند
... [مشاهده متن کامل]
2 - حال بپردازیم به رنگها در زبان ترکی :بیاض ( عربی =سفید ) - سیاه ( فارسی ) - پمبه ( فارسی =صورتی ) - ساری ( مغولی ) - ماوی ( عربی ) - تورونجو ( فارسی از نارنجی ) - فیروزه ( فارسی ) - لاجورت ( فارسی =لاجورد ) - مور ( سانسکریت =بنفش ) - کهربار رنگی ( فارسی =کهربایی ) - بژ ( فرانسوی ) - بوردو ( فرانسوی=زرشکی ) - کرم ( فرانسوی ) - گری ( فرانسوی =خاکستری ) - فوشیا ( لاتین =سرخابی ) - خردل ( فارسی ) - یاقوت ( فارسی ) - افلاطون ( یونانی =بنفش کبود )
قیزارمیش : سرخ شده
قیزیل
قیرمیز
از مصدر قیزارماک
قیزیل
قیرمیز
از مصدر قیزارماک
ز عنبر گرد رخسارت ترازیست
که صنع ایزدی هستش مطرز
دلم از عشق تو چون چشم سوزن
تنم در هجر تو چون تار قرمز
مرا کشتی ، نگارا در غم هجر
بلاجرم و هذا غیر جائز
وطواط
بهشتی صفت هر چه درخواستند
... [مشاهده متن کامل]
بران مائده خوان برآراستند
چو خوردند هرگونه ای خوردها
نمودند بر باده ناوردها
نشاط می قرمزی ساختند
بساطی هم از قرمز انداختند
نشسته به رامش ز هر کشوری
غریب اوستادی و رامشگری
نظامی
ای طمع کرده ز نادانی به عمر هرگزی
با فزونی و کمی مر هرگزی را کی سزی؟
در میان آتشی و اندر میانت آتش است
آب را چندین همی از بیم آتش چون مزی؟
گر همی خواهی که جاویدان بمانی، ای پسر،
در میان این دو آتش خویشتن را چون پزی؟
در میان خز و بز مر خاک را پنهان که کرد
جز تو؟ از خاکی سرشته و خفته بر خز و بزی
از کجا اندر خزیده ستی بدین بی در حصار؟
همچنان یک روز از اینجا ناگهان بیرون خزی
نیک بر رس تا برون زین دز چه باید مر تو را
آن به دست آور کنون کاندر میان این دزی
همچنین دانم نخواهد ماند برگشت زمان
موی جعدت عنبری و روی خوبت قرمزی
ناصر خسرو
که صنع ایزدی هستش مطرز
دلم از عشق تو چون چشم سوزن
تنم در هجر تو چون تار قرمز
مرا کشتی ، نگارا در غم هجر
بلاجرم و هذا غیر جائز
وطواط
بهشتی صفت هر چه درخواستند
... [مشاهده متن کامل]
بران مائده خوان برآراستند
چو خوردند هرگونه ای خوردها
نمودند بر باده ناوردها
نشاط می قرمزی ساختند
بساطی هم از قرمز انداختند
نشسته به رامش ز هر کشوری
غریب اوستادی و رامشگری
نظامی
ای طمع کرده ز نادانی به عمر هرگزی
با فزونی و کمی مر هرگزی را کی سزی؟
در میان آتشی و اندر میانت آتش است
آب را چندین همی از بیم آتش چون مزی؟
گر همی خواهی که جاویدان بمانی، ای پسر،
در میان این دو آتش خویشتن را چون پزی؟
در میان خز و بز مر خاک را پنهان که کرد
جز تو؟ از خاکی سرشته و خفته بر خز و بزی
از کجا اندر خزیده ستی بدین بی در حصار؟
همچنان یک روز از اینجا ناگهان بیرون خزی
نیک بر رس تا برون زین دز چه باید مر تو را
آن به دست آور کنون کاندر میان این دزی
همچنین دانم نخواهد ماند برگشت زمان
موی جعدت عنبری و روی خوبت قرمزی
ناصر خسرو
قرمیزی نوعی رنگدانه قرمز که از کرمهای قرمز روی درخت بلوط بدست می آید
واژه کرومایی یا کرمی که از نام کرم تخم ریز هم بدست آمده است
همچنین این رنگدانه ها در گذشته به خارج از مرزهایایران صادر میشدو به رنگ بلوطی معروف بود
... [مشاهده متن کامل]
که کلمه انگلیسی blood به معنای خون که از قرمزی می آید از کلمه بلوط گرفته شده است
واژه کرومایی یا کرمی که از نام کرم تخم ریز هم بدست آمده است
همچنین این رنگدانه ها در گذشته به خارج از مرزهایایران صادر میشدو به رنگ بلوطی معروف بود
... [مشاهده متن کامل]
که کلمه انگلیسی blood به معنای خون که از قرمزی می آید از کلمه بلوط گرفته شده است
در گذشته و یا شاید اکنون در بعضی جاها رنگ قرمز از نوعی کرم ( wormکه معمولا روی درختان بلوط رشد میکردند ساخته میشد
در ابتدا به این نوع رنگ از ( کرمریزی ) یعنی تخمکگذاری کرمها و رشد و نمو آنها بدست می آمد تقریبا همبن واژه کرمریزی اطلاق میشد
... [مشاهده متن کامل]
که به مرور زمان با تغییر و تحولات واژه ( قرمیز ) هم از آن بیرون آمد
در ابتدا به این نوع رنگ از ( کرمریزی ) یعنی تخمکگذاری کرمها و رشد و نمو آنها بدست می آمد تقریبا همبن واژه کرمریزی اطلاق میشد
... [مشاهده متن کامل]
که به مرور زمان با تغییر و تحولات واژه ( قرمیز ) هم از آن بیرون آمد
در فارسی امروزی نام دیگر این رنگ، �قرمز� است. واژه قرمز خود معرب شده واژه های �کرمست� و �کرمیر� ( سرخ، زرشکی ) است که در زبان پارسی میانه ( ساسانی ) و دیگر زبان های ایرانی مانند سغدی رایج بوده اند.
واژه قرمز
معادل ابجد 347
تعداد حروف 4
تلفظ qermez
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [سنسکریت]
مختصات ( قِ مِ ) [ سنس . ] ( ص . )
آواشناسی qermez
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد 347
تعداد حروف 4
تلفظ qermez
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [سنسکریت]
مختصات ( قِ مِ ) [ سنس . ] ( ص . )
آواشناسی qermez
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
دوستان اینکه منشا این اسم ترکی هست یا فارسی یا زبان دیگر باید بررسی بیشتر شود ولی قرمز معرب کرمست نیست کما اینکه اعراب اصلا این کلمه را استفاده نکرده اند که معرب شود بلکه این قرمز تلفظ ترکی کرمیست هست در ترکی قدیمی ک ابتدای کلمه به ق تبدیل میشود مثل قریم یا همان کریمه البته در ترکیه برعکس این اتفاق می افتد
... [مشاهده متن کامل]
ولی در کل می توان گفت کلمات پارسی صدای ı ندارند و بجایش از e استفاده می کنند و احتمالا ترکی بودن این کلمه بیشتر است ولی احتمال بیشتر زبان سومی در کار است
... [مشاهده متن کامل]
ولی در کل می توان گفت کلمات پارسی صدای ı ندارند و بجایش از e استفاده می کنند و احتمالا ترکی بودن این کلمه بیشتر است ولی احتمال بیشتر زبان سومی در کار است
واژه قرمز یک کاملا پارسی است چون ترکی کرمز می شود واژه قرمز یک واژه صد درصدر پارسی چون ریشه پارسی دارد واقعا چرا بعضی دنبال چه چیزی هستند بعضی دوستان این زد ایرانی هست هر حرف پارسی رو که ریشه پارسی فکر می کنند ترکی هیچ حرف ترکی پارسی نیست.
پارسی از آنجایی که زبان دیرینه ای میباشد ولی واژگانش در کنشِ آمیختگی فرهنگی از بین رفته ، در زمان گزشته برای هر هر هر هر هر واژه ای چندین برابر ( مترادف ) داشته
ترکیه قرمز میشه غزل مثل غزل باش ها ولی چون با پارسی آمیخته شده اینم بهش افزدون ( قرمز )
... [مشاهده متن کامل]
مانند نمونه:برای رنگ زرد واژه ( بور ) هم بهره برداری می شده ولی اکنون فقط برای رنگ زرد روشن بهره می برند
پارسیان برای آتش هم چندین برابر داشته اند مانند
آذر و آتر و آتش اگرچه همه آنها یک ریشه دارد ولی همش را نگهداشته اند در اوستا هم هیر مینامیدند
یا مانند کمتر با کاهش
واژه کمتر از کم و کاهش از کاهیدن هردوشون ریشه یکی دارند ولی از هردو بهره برداری میشه
نمونه های بسیاری هست مانند کال با آبراه
یا حتی. خورشید با مهر
سپهر با آسمان
( ( ( ( ( تا اینجای نوشته از یک واژه بیگانه هم بهره نبردم تازه از زبان آمیانه هم بهره بردم!!!!پالایش پارسی ) ) ) ) )
نتیجه میگیریم: وقتی یک زبان کلی مترادف داره دلیل نمیشه بگیم از جایی ریشه گرفته !!!؟ خیر فقط طزر استفاده قرمز با سرخ فرق دارد مگرنه هردوی آنان پارسی می باشند
. خدا نگهدار یا بدرود😉
ترکیه قرمز میشه غزل مثل غزل باش ها ولی چون با پارسی آمیخته شده اینم بهش افزدون ( قرمز )
... [مشاهده متن کامل]
مانند نمونه:برای رنگ زرد واژه ( بور ) هم بهره برداری می شده ولی اکنون فقط برای رنگ زرد روشن بهره می برند
پارسیان برای آتش هم چندین برابر داشته اند مانند
آذر و آتر و آتش اگرچه همه آنها یک ریشه دارد ولی همش را نگهداشته اند در اوستا هم هیر مینامیدند
یا مانند کمتر با کاهش
واژه کمتر از کم و کاهش از کاهیدن هردوشون ریشه یکی دارند ولی از هردو بهره برداری میشه
نمونه های بسیاری هست مانند کال با آبراه
یا حتی. خورشید با مهر
سپهر با آسمان
( ( ( ( ( تا اینجای نوشته از یک واژه بیگانه هم بهره نبردم تازه از زبان آمیانه هم بهره بردم!!!!پالایش پارسی ) ) ) ) )
نتیجه میگیریم: وقتی یک زبان کلی مترادف داره دلیل نمیشه بگیم از جایی ریشه گرفته !!!؟ خیر فقط طزر استفاده قرمز با سرخ فرق دارد مگرنه هردوی آنان پارسی می باشند
. خدا نگهدار یا بدرود😉
اخه بیرق ( که در تمام منباع ترکیه ) به معنی پرچم و علم چه ارتباطی با بیدق به معنی پیاده داره؟؟؟!!!! و قیزیل چه ارتباط با قرمز داره؟؟!!! قیزماق به معنی داغ شدن و قرمز شدن . منابع:
^ Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*bAd - rak / *bAd - ruk”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
... [مشاهده متن کامل]
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*Kɨ̄ŕ - ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
... [مشاهده متن کامل]
Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*Kɨ̄ŕ - ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
دوست عزیز قیزیل چه ربطی به قرمز داره؟
پسوند تار یا دار هم در ترکی جایی نداره و همه پسوند های ترکی مربوط به خود زبون هست.
در ترکی پسوندی که معنی دارا بودن رو میده لی یا لو هست که در نام خانوادگی های ایران لو دیده میشه.
... [مشاهده متن کامل]
مثلا در ترکی نام میشه آد و با پسوند لی میشه آدلی به معنی نامدار
یا مثلا داد به معنی مزه و طعم و با اضافه کردن پسوند لی میشه دادلی به معنی طعم دار
پرچم هم در عربی میشه علم و بیرق و هرچیزی که شما گفتی از ترکی به عربی رفته
در ترکی استانبولی از پسوند تار استفاده شده که در ترکی آذربایجانی میشه بایراقلی قیزیل آلما و درستش هم همینه.
با تشکر
پسوند تار یا دار هم در ترکی جایی نداره و همه پسوند های ترکی مربوط به خود زبون هست.
در ترکی پسوندی که معنی دارا بودن رو میده لی یا لو هست که در نام خانوادگی های ایران لو دیده میشه.
... [مشاهده متن کامل]
مثلا در ترکی نام میشه آد و با پسوند لی میشه آدلی به معنی نامدار
یا مثلا داد به معنی مزه و طعم و با اضافه کردن پسوند لی میشه دادلی به معنی طعم دار
پرچم هم در عربی میشه علم و بیرق و هرچیزی که شما گفتی از ترکی به عربی رفته
در ترکی استانبولی از پسوند تار استفاده شده که در ترکی آذربایجانی میشه بایراقلی قیزیل آلما و درستش هم همینه.
با تشکر
معنی قرمز چی است
یکی از کاربران گفته است که قرمز به این دلیل ترکی است که با آن ترکیب ساخته شده است. عجب نگری عجب شاهکاری.
آن وقت اینهمه دوستان از ریشه کلمه قرمز و کرم و معرب شدن آن گفتند همش باد هوا بوده است.
آن وقت اینهمه دوستان از ریشه کلمه قرمز و کرم و معرب شدن آن گفتند همش باد هوا بوده است.
سرخ فام . [ س ُ ] ( ص مرکب ) سرخ رنگ : بفرمود مهتر که جام آوریدبدو در می سرخ فام آورید. فردوسی .
در ترکی واژه خای بیگانه را ترکیزه میکنند
مثلا کسره را به ی تبدیل میکنند مانند
تراکتور به تیراختور
قرمز به قیرمیز
چاکر به چاکیر
فتحه را به الف تبدیل میکنند مانند
نماز به ناماز
آدم به آدام
... [مشاهده متن کامل]
بهار به باهار
ضمه را به او تبدیل میکنند مانند
لطفا به لوطفا
دکتر به دوکتور
دشمن به دوشمن
مثلا کسره را به ی تبدیل میکنند مانند
تراکتور به تیراختور
قرمز به قیرمیز
چاکر به چاکیر
فتحه را به الف تبدیل میکنند مانند
نماز به ناماز
آدم به آدام
... [مشاهده متن کامل]
بهار به باهار
ضمه را به او تبدیل میکنند مانند
لطفا به لوطفا
دکتر به دوکتور
دشمن به دوشمن
واژه ( قرمز ) در پارسی برگرفته از واژگان ( کرمیر، کرمست ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی بوده است که این واژگان نیز خود برگرفته از واژه اوستاییِ ( کِرِما ) به چمِ ( کِرم worm ) بوده اند. نیاز به یادآوری است که در زبانِ انگلیسی نیز واژه ( crimson ) را داریم که به روشنی با واژه ( کرمیر، کرمست، قرمز ) از یک بُن و ریشه است.
... [مشاهده متن کامل]
( از دیدِ من، واژه ( کِرِم ) نیز با واژگانِ بالا از یک بُن و ریشه هست. )
پَسگشت ها ( references ) : در رویه یِ 382 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) و رویه هایِ 50، 129، 176 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) داریم:
... [مشاهده متن کامل]
( از دیدِ من، واژه ( کِرِم ) نیز با واژگانِ بالا از یک بُن و ریشه هست. )
پَسگشت ها ( references ) : در رویه یِ 382 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) و رویه هایِ 50، 129، 176 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) داریم:
قرمز کلمه ای تورکی است که از قیرمیز تورکی گرفته شده است چون در تورکی در اول رنگها کلماتی می اید که بر کاملا بودن دلالت دارد مانند ساری یعنی زرد ساپ ساری کاملا زرد - گو یعنی ابی گوم گو یعنی کاملا ابی -
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
یاشیل یعنی سبز یام یاشیل یعنی کاملا سبز - قارا یعنی سیاه قاپ قارا یعنی کاملا سیاه و بالاخره قیرمیز یعنی سرخ قیپ قیرمیز یعنی کاملا سرخ و این دلیل تورکی بودن قرمز است چون این جور کلمات در اول رنگهای تورکی می اید
تورچیه نام نسل بعدی پهپاد خود را گذاشته: بایراک تار کیزیل الما / bayraktar Kizilelma این پهپاد را به سفارش ترکیه عمدتا با قطعات کانادا ساختند با اتیکت ساخت ترکیه.
بایراک تار، بایراک [بایراق بیرق بیدق عربی] به معنی درفش از واژه پیادک پهلویست [درواقع بیدق معرب پیادک پهلوی است] با پسوند �دار� به معنای دارندگی که در ترکی به شکل تار درآمده که همان دار فارسی است. رویهمرفته به معنی پرچم دار. ( 1 )
... [مشاهده متن کامل]
هر دو واژه کیزیل الما یعنی سیب سرخ هم ایرانیست. واژه قرمز همانگونه که در لغتنامه دهخدا آمده معرب [عربی شده] کرمست فارسی به معنی کرم سرخ می باشد. ( 2 ) چون ماده رنگی قرمز از یکنوع کرم قرمز رنگ بدست میآمد. این کرم بر روی یکنوع درخت بلوط زندگی می کند که در گذشته از آن رنگ قرمز تهیه میشده. واژه رنگ کرمی نیز از همین است. در أوستا karamai و در سانسکریت kirmih آمده چنانکه در سانسکریت kirmija رنگ قرمز است و در هندی امروز کیرمیج و کیرامیچ kirmij/kiramich همین معنی را دارد. این واژه در زبانهای اروپایی در واقع به معنی زرشکی یا قرمز سیری یا سرخابی بکار می رود و همانگونه که در واژگان زیر آمده و برخی را برای نمونه در پانوشت آوردم در آنجا نیر اشاره شده که این رنگی است که از نوعی حشره و کرم گرفته می شود همانگونه که دهخدا به آن اشاره کرده بود. در انگلیسی : crimson ( 4 ) / Carmine ( 3 ) / vermilion ( 5 ) / در ایتالیایی cremisi / در آلمانی Karmesin / در فرانسوی cramoisi / در پرتغالی carmesim و در هلندی karmozijn
همانگونه که دیده می شود این یک واژه هندواروپایی است یا بهتر بگویبم هندوایرانی است که سپس بصورت معرب شده یعنی قرمز وارد زبان عربی ، ترکی و دیگر زبانهای اروپایی شده است.
البته ما در اوستایی سوخرَ� - suxra و در پهلوی سوخرَگ� ( suxrag ) به معنی سرخ و ارغوانی هم واژه داریم.
درباره واژه سیب یعنی الما هم روشن شده که این واژه یک واژه هندواروپایی و ریشه در زبانهای ایرانی شرقی دارد. سرچشمه این سخنان در پانوشت زیر کنار شماره ( 6 ) دیده شود.
هوده : ترکیه از یکسو با فن آوری وام گرفته شده پهباد می سازد و از سوی دیگر با وام گرفتن واژگان ایرانی بروی پهباد خود نام می گذارد😅😅
( 1 ) https://www. vajehyab. com/dehkhoda/بیدق - 2
( 2 ) https://www. vajehyab. com/dehkhoda/قرمز
( 3 ) https://en. m. wikipedia. org/wiki/Carmine
( 4 ) https://en. m. wikipedia. org/wiki/Crimson
( 5 ) https://en. m. wikipedia. org/wiki/Vermilion
( 6 ) https://m. facebook. com/story. php?story_fbid=1724125474528623&substory_index=0&id=1648647212076450
بایراک تار، بایراک [بایراق بیرق بیدق عربی] به معنی درفش از واژه پیادک پهلویست [درواقع بیدق معرب پیادک پهلوی است] با پسوند �دار� به معنای دارندگی که در ترکی به شکل تار درآمده که همان دار فارسی است. رویهمرفته به معنی پرچم دار. ( 1 )
... [مشاهده متن کامل]
هر دو واژه کیزیل الما یعنی سیب سرخ هم ایرانیست. واژه قرمز همانگونه که در لغتنامه دهخدا آمده معرب [عربی شده] کرمست فارسی به معنی کرم سرخ می باشد. ( 2 ) چون ماده رنگی قرمز از یکنوع کرم قرمز رنگ بدست میآمد. این کرم بر روی یکنوع درخت بلوط زندگی می کند که در گذشته از آن رنگ قرمز تهیه میشده. واژه رنگ کرمی نیز از همین است. در أوستا karamai و در سانسکریت kirmih آمده چنانکه در سانسکریت kirmija رنگ قرمز است و در هندی امروز کیرمیج و کیرامیچ kirmij/kiramich همین معنی را دارد. این واژه در زبانهای اروپایی در واقع به معنی زرشکی یا قرمز سیری یا سرخابی بکار می رود و همانگونه که در واژگان زیر آمده و برخی را برای نمونه در پانوشت آوردم در آنجا نیر اشاره شده که این رنگی است که از نوعی حشره و کرم گرفته می شود همانگونه که دهخدا به آن اشاره کرده بود. در انگلیسی : crimson ( 4 ) / Carmine ( 3 ) / vermilion ( 5 ) / در ایتالیایی cremisi / در آلمانی Karmesin / در فرانسوی cramoisi / در پرتغالی carmesim و در هلندی karmozijn
همانگونه که دیده می شود این یک واژه هندواروپایی است یا بهتر بگویبم هندوایرانی است که سپس بصورت معرب شده یعنی قرمز وارد زبان عربی ، ترکی و دیگر زبانهای اروپایی شده است.
البته ما در اوستایی سوخرَ� - suxra و در پهلوی سوخرَگ� ( suxrag ) به معنی سرخ و ارغوانی هم واژه داریم.
درباره واژه سیب یعنی الما هم روشن شده که این واژه یک واژه هندواروپایی و ریشه در زبانهای ایرانی شرقی دارد. سرچشمه این سخنان در پانوشت زیر کنار شماره ( 6 ) دیده شود.
هوده : ترکیه از یکسو با فن آوری وام گرفته شده پهباد می سازد و از سوی دیگر با وام گرفتن واژگان ایرانی بروی پهباد خود نام می گذارد😅😅
( 1 ) https://www. vajehyab. com/dehkhoda/بیدق - 2
( 2 ) https://www. vajehyab. com/dehkhoda/قرمز
( 6 ) https://m. facebook. com/story. php?story_fbid=1724125474528623&substory_index=0&id=1648647212076450
قرمز معرب شده کهرمست پهلوی میباشد
در ترکی مانند عربی کسره به ی تبدیل میشود که قرمز فارسی در ترکی به قیرمیز تبدیل شده
در ترکی مانند عربی کسره به ی تبدیل میشود که قرمز فارسی در ترکی به قیرمیز تبدیل شده
در لری بختیاری
قرمز / سرخ: سُهْر
قرمز / سرخ: سُهْر
ادمین های گل و پرتلاش ابادیس،
قرمز خودش واژه ای فارسیه ، و مترادفشم سرخ و کرمی است.
برابر فارسی اشتباهه چون خود واژه قرمز فارسیه👏🏼🙏
قرمز خودش واژه ای فارسیه ، و مترادفشم سرخ و کرمی است.
برابر فارسی اشتباهه چون خود واژه قرمز فارسیه👏🏼🙏
آقا سامان قرمز واژه ای پارسی است که وارد ترکی هم شده
معرب کارمی قرمز است
اگر شما درباره پارسی میانه پژوهش کنید آن وقت خواهید داسنت که قرمز معرب کلمه پارسی کارمی است
معرب کارمی قرمز است
اگر شما درباره پارسی میانه پژوهش کنید آن وقت خواهید داسنت که قرمز معرب کلمه پارسی کارمی است
در ترکی به قرمز "قیزیل" می گویند
در پهلوی به قرمز کارمی یا به فینگلیشkarmi
سرخ و قرمز هر دو پارسی هستند
در پهلوی به قرمز کارمی یا به فینگلیشkarmi
سرخ و قرمز هر دو پارسی هستند
واژه ی قرمز معرب واژه ی پارسی میانه "کارمی" است
البته در پارسی میانه به سرخ، سخر می گفتند
به پینگلیش
Soxr
Karmi
البته در پارسی میانه به سرخ، سخر می گفتند
به پینگلیش
سرخ فارسی را در بلوچی سُهر و سور �با واو مجهول� می گویند.
اصل سرخ به همین شکلی بوده است که امروزه در زبان های بلوچی و کوردی و لوری یافت می شوند اما در فارسی معرب شده و به سرخ تبدیل شده است.
در جایی از بلوچی بدان سُرک هم می گویند �اشاره به کلمه سُرکی به معنی رز سرخ لب�.
اصل سرخ به همین شکلی بوده است که امروزه در زبان های بلوچی و کوردی و لوری یافت می شوند اما در فارسی معرب شده و به سرخ تبدیل شده است.
در جایی از بلوچی بدان سُرک هم می گویند �اشاره به کلمه سُرکی به معنی رز سرخ لب�.
در ترکی به قرمز قیزیل می گویند
از کی بچه اویغور های چینی میان چرت و پرت می گن قرمز ترکی
قرمز پارسی است
فهمیدی رضا اویغور
قرمز پارسی است
فهمیدی رضا اویغور
باید گفت که در پارسی پهلوی کارمی می گفتند بعد ها بعضی از کلمات با معرب شدن به آن ها ق اضافه شد
مانند
ذورق=ذورک
, قرمز معرب کارمی است
مانند
ذورق=ذورک
, قرمز معرب کارمی است
Redبه اینگلیسی
Kırmızبه ترکی
یعنی رنگ قرمز که لاله قرمز رنگ نشانه خون شهیدان است
برای مثال دوستان
?Sen ne renk sevdiğsin
. Ben sevdiğim renk kırmız ve siyah
Kırmızبه ترکی
یعنی رنگ قرمز که لاله قرمز رنگ نشانه خون شهیدان است
برای مثال دوستان
?Sen ne renk sevdiğsin
. Ben sevdiğim renk kırmız ve siyah
رضاجون امان از کج فهمی. نگفت قرمز عربیه میگه معرب ( عربی شده ) کرمست است وگرنه در اصل از فارسی میانه آمده. اگه هوش و حواست جم نباشه وتنها با تعصب کور نظر بدی فقط باعث ریشخند خودت میشی.
قرمز به ترکی: آل ، قیرمیزی
سوور ( واو کشیده )
عربی شده ی واژه ی کرمست یا کرمس ( kermest/kermes ) .
بهتر واژه ی کرمس را به کار بگیریم.
آن را بسنجید با واژه ی انگلیسی: crimson، فرانسوی: cramoisi، سانسکریت: karamija
بهتر واژه ی کرمس را به کار بگیریم.
آن را بسنجید با واژه ی انگلیسی: crimson، فرانسوی: cramoisi، سانسکریت: karamija
اخرا
همانگونه که در بالا در لغتنامه ده خدا ذکر شده واژه قرمز معرب کرم می باشد چون ماده رنگی قرمز از یکنوع کرم قرمز رنگ بدست میآید. این کرم بر روی یکنوع درخت بلوط زندگی می کند که در قدیم از آن رنگ قرمز تهیه میشده. واژه رنگ کرمی نیز از همین است. ریشه هندو اروپایی کرم wer می باشد که به چم حرکت کرمی است. در أوستا karamai و در سانسکریت kirmih ذکر شده چنانکه در سانسکریت krimija رنگ قرمز است. هم ریشه های قرمز و کرمی در انگلیسی
... [مشاهده متن کامل]
Carmin, crimson, , worm هستند.
... [مشاهده متن کامل]
Carmin, crimson, , worm هستند.
به رنگ خون
به رنگ لاله و خون شهیدان
رد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٧)