intelligence (اسم)
اگاهی ، فراست ، زیرکی ، ذکاوت ، فهم ، هوش ، خرد ، جاسوسی ، بینش ، روح پاک یا دانشمند
acumen (اسم)
تیز هوشی ، تیز فهمی ، فراست ، ظرفیت ، بینایی
physiognomy (اسم)
فراست ، سیما ، منظر ، صورت ، چهره ، قیافه شناسی ، سیما شناسی
sagacity (اسم)
فراست ، زیرکی ، ذکاوت ، هوش ، ژرفی ، دانایی ، هوشمندی
intuition (اسم)
فراست ، بصیرت ، کشف ، بینش ، شهود ، درک مستقیم ، دریافت ناگهانی
insight (اسم)
فراست ، بینایی ، فهم ، بصیرت ، بینش ، درون بینی ، چشم باطن
flair (اسم)
فراست ، استعداد ، خصیصه ، قوه تشخیص ، بویایی ، شامه سگ
penetration (اسم)
فراست ، زیرکی ، کاوش ، نفوذ ، سرایت ، نفوذ کاوش ، حلول ، کیاست
perspicacity (اسم)
فراست ، زیرکی ، کیاست ، شخص تیزبین