در زاویه امروز بخندد لب زاهد
در صومعه امروز بخندد لب ابدال.
فرخی.
موسی و خضر آمده بصومعه اوصومعه دارد مگر فقیرمثال است.
خاقانی.
|| مجازاً عبادتخانه اهل اسلام : صوفی از صومعه گو خیمه بزن در گلزار
وقت آن نیست که در خانه نشینی بیکار.
سعدی.
بس که خرابات شد صومعه صوف پوش بس که کتب خانه گشت مصطبه دردخوار.
سعدی.
|| عقاب بدان جهت که بلند پرد. || کلاه دراز. ( منتهی الارب ). عمامة. ( مهذب الاسماء ). برنس. ( اقرب الموارد ). || سراشکنه.( منتهی الارب ). || ( مص ) باریک کردن سراشکنه را. || فراهم آوردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان و بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 2 هزارگزی شمال کلیبر و راه شوسه اهر به کلیبر. کوهستانی و معتدل است. 37 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات ، گردو. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه دهکده مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 23 هزارگزی خاور قره آغاج و33 هزارگزی جنوب شوسه مراغه به میانه. کوهستانی ، معتدل و مالاریایی است. 61 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه آیدوغموش. محصول آنجا غلات ، نخود، بزرک و زردآلو. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزءدهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر، واقع در 9500 گزی شمال باختری اهر و 4500 گزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است. 211 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
صومعه. [ ص َ م َ ع َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر، واقع در 9 هزارگزی شمال هریس و 16 هزارگزی شوسه تبریز به اهر. کوهستانی و معتدل است. 321 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).بیشتر بخوانید ...