( اسم ) پستانداری عظیم الجثه از گروه نشخوار کنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد . این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش می باشد .
معده شتر دارای سه قسمت است و هزار لا ندارد . در هر پا فقط دو انگشت دارد که از یک طبقه شاخی پوشیده می شوند و سم حیوان را تشکیل می دهند ابل بعیر جمل . یا
شتران . تیره ای از نشخوار کنندگان که انواع و اقسام دارد . معمولا شتران را به سه دسته : دو کوهانه یک کوهانه بی
کوهان تقسیم می کنند . یا شتر بی کوهان . گونهای شتر که کوتاه قد و فاقد کوهان و دارای پشمهای نسبتا بلندی است و خاص
آمریکای جنوبی است
لاما اشتر یک کوهانه . یا شتر بی مهار . شتر گردنکش شتر حرون . یا شتر خراسانی . گونه ای شتر که در سواری و استقامت و راه رفتن نیک
مشهور است بختی اشتر خراسانی . یا شتر دو کوهانه . گونه ای شتر که خاص آسیای مرکزی است و در صحاری خشک و سرد تاب تحمل سرمای ۲٠ تا ۲۵
درجه حرارت زیر صفر را دارد اشتر دو کوهانه . یا شتر گسسته مهار . ۱ - شتری که زمام آن پاره شده باشد . ۲ - شخص یا شئ بی نظم و بی ربط . یا شتر یک کوهانه. گونه ای شتر که خاص آسیای غربی و افریقای شمالی است و بالاترین درجات گرما را در صحاری می تواند تحمل کند . گونه ای از آن که در سرعت سیر معروف است جمازه نامیده میشود اشتر یک کوهانه . یا شتر از سوراخ سوزن بر آمدن . کاری غیر ممکن یا بسیار مشکل شدن . یا شتر را بوس ( بوسه ) دادن . کار احمقانه کردن . یا شتر در خانه کسی خوابیدن . به همان درد و مصیبت مبتلی شدن.
مصاحب و هم نشین ناکس و بی قدر
[ گویش مازنی ] /sheter/ شتر
بار شتر باری که به اندازه قدرت حمل یک شتر باشد .
نگهبان شتر راننده شتران ساربان .