97 1539 100 1 سهام/sahAm/مترادف سهام: تیرها، اوراق مشارکت، سهم ها، نصیب ها، بهره ها، بخش ها، پاره هابرابر پارسی: دانگ ها، بخش ها، انباز ها معنی اسم سهام اسم: سهامنوع: پسرانهریشه اسم: عربیمعنی: سهم ها، بهره هااسم های مشابه مانند سهام الدین، سهراب و سهره را هم بخوانید. معنی سهام در لغت نامه دهخدا سهام. [ س َ ] (ع اِ) شدت حرارت تابستان. (غیاث ) (آنندراج ). باد گرم و شدت گرما و افروختگی آن. (منتهی الارب ). باد گرم. (مهذب الاسماء). || لعاب شیطان و آن تار عنکبوت مانندی است که از هوا فرودآید در سختی گرما و نیست شود. (آنندراج ) (منتهی الارب ).سهام. [ س َه ْ ها ] (ع ص ) تیرانداز. (غیاث ) (آنندراج ). کمانکش. کماندار. تیرانداز. (ناظم الاطباء).سهام. [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سهم ،به معنی تیر. (غیاث ) (آنندراج ) (دهار) : هست سهام تو در دو دیده ٔ حاسدگویی کز خواب کرده اند سهامت.مسعودسعد.بر شق سهام و مشق سنان و حسام صحایف عمر آن مخاذیل تباه و سیاه گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || ج ِ سهم ، به معنی حصه. بهره.سهام. [ س ُ ] (ع اِمص ) لاغری و باریکی. (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || تغییر چهره. (غیاث ) (آنندراج ). تغییر رای. (منتهی الارب ). || بیماری شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).سهاوه را بخوانید. معنی سهام به فارسی سهام( اسم ) جمع سهم ( متداول در فارسی ) ۱ - نصیب ها حظ ها . ۲ - تعداد برگه های شرکت در کارخانه و جز آن . یا صاحب ( دارنده ) سهام . کسی که دارای چند سهم از یک شرکت بانک و غیره باشند .لاغری و باریکی تغییر چهره سهام داردارنده سهم آنکه در شرکتی سهم دارد سهام گذار را بخوانید. معنی سهام در فرهنگ معین سهام (س ) [ ع . ] (اِ.) جِ سهم ، تیرها. ( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ سهم . ۱ - نصیب ها. ۲ - برگه هایی مبنی بر شریک بودن در سرمایة کارخانه یا شرکت . معنی سهام در فرهنگ فارسی عمید سهام۱. = سهم٢۲. (اقتصاد) برگۀ بهادار از سرمایۀ یک کارخانه یا شرکت. سهام در دانشنامه اسلامی سهام ارث (قرآن)در قرآن مجید سهام ارث بیان شده است.سهام ارث، تعیین شده از جانب خداوند است.یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین فان کن نسآء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت وحدة فلها النصف ولابویه لکل وحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد و ورثه ابواه فلامه الثلث فان کان له اخوة فلامه السدس من بعد وصیة یوصی بهآ او دین ءابآؤکم وابنآؤکم لاتدرون ایهم اقرب لکم نفعا فریضة من الله.... ( سهام در ارث، براساس فرایض مقرر در قرآن کریم است و منافاتی با رد اموال باقی مانده به وارث صاحب فریضه پیشین ندارد که فقیهان از آن تحت عنوان «ارث بالرد» نام می برند) میزان سودمندی وارثانمیزان سودمندی وارثان برای میت ، ملاک تفاوت سهام آنان است.یوصیکم الله فی اولـدکم للذکر مثل حظ الانثیین فان کن نسآء فوق اثنتین فلهن ثلثا ما ترک وان کانت وحدة فلها النصف ولابویه لکل وحد منهما السدس مما ترک ان کان له ولد فان لم یکن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان کان له اخوة فلامه السدس من بعد وصیة یوصی بهآ او دین ءابآؤکم وابنآؤکم لاتدرون ایهم اقرب لکم نفعا فریضة من الله ان الله کان علیما حکیما. ← دو سوم ۱. ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۱. ...سهام الدوله بجنوردی«یار محمدخان ایلخانی شادلو» که به «سهام الدوله بجنوردی» مشهور بوده در سال ۱۲۵۴/ ۱۲۴۷ ق متولد شده است.وی از ایل شادلو است که در اوایل قرن یازدهم هجری قمری به وسیله شاه عباس صفوی به همراه دو ایل هم نژاد و هم زبان دیگر کرد به نامهای زاخوری (زعفرانلو) و کاوی (کیوانلو) به خراسان کوچانیده و در نواحی شمال خراسان که مرکز آن درون در غرب نسا (عشق آباد کنونی) بود اسکان داده شدند. یارمحمد خان شادلو که پس از حیدرقلی خان، عموی خود، به حکومت بجنورد منصوب شد، فرزند یزدانقلی خان است. یزدانقلی کسی است که همراه برادران خود جعفرقلی خان و حیدرقلی خان با محمد شاه قاجار جنگید و در زمان صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر مورد عفو ناصر الدین شاه قرار گرفت. او چندی در تهران بود و سپس به شیراز ت ... فهرست سهامسهام الدوله سلیمان خان را بخوانید. سهام در دانشنامه آزاد پارسی رجوع شود به:سهم سهام در جدول کلمات طبق ماده 141 قانون تجارت | به شرکتی که برای امور تجارتی تحت اسم مخصوص بین یک یا چند نفر شریک ضامن و یک یا چند نفر شریک با مسوولیت محدود بدون انتشار سهام تشکیل می شود | می گویندمختلط غیر سهامی طبق ماده 21 قانون تجارت به شرکتی که برای امور تجارتی تشکیل می شود و سرمایه آن به سهام تقسیم شده مسوولیت صاحبان سهام محدود به سهام آنها است | می گویندشرکت سهامی طبق ماده 21 قانون تجارت | به شرکتی که برای امور تجاری تشکیل و سرمایه آن به سهام تقسیم شده است | اطلاق می گردد•شرکت سهامی دنباله معنی سهام در جدول معنی سهام به انگلیسی bonds (اسم)سهامshares (اسم)سهامstocks (اسم)سهامdebentures (اسم)سهام معنی کلمه سهام به عربی سهامسهم , صف سود سهامدخل سهام را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمود فخرالدین درزبان عربی به معنی تیرکشنده عشق است سهام سهام یعنی سهم یا حق کسی شهریار آریابد در پهلوی " زون zovan ، ذانگ " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.زوندار = سهامدار هنبازیک زونی = شرکت سهامی علی باقری سهام(Stake ):[اصطلاح کازینو]مبلغی که روی نتیجه بازی کازینو شرط بندی می شود. Stock Returns Stock Returns معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها learner > boarding مهدی > whipping cream Dark Light > annihilate انیتا > چوخ mary > Island فاطمه عبدی > on the books Farhood > look up Farhood > run through نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعرهگذرپارسا حیدری Dark Light FarhoodA.C.Eحمیدرضا دادگر_فریمانsamir_8203 فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته قوی رایی binoculars ناپذیر رزمندگان تحسین آمیز shet همی دار نام کره ای