حامد

/hAmed/

مترادف حامد: ثناخوان، ثناگو، ستایشگر، ستاینده، مداح، مدیحه سرا ، سپاسگزار

متضاد حامد: هجاگو، ناسپاس

فارسی به انگلیسی

praiser

فرهنگ اسم ها

اسم: حامد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hāmed) (فارسی: حامد) (انگلیسی: hamed)
معنی: ستایشگر، سپاس گزار
برچسب ها: اسم، اسم با ح، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

حامد.[ م ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حمد. ستایشگر. حمدکننده.درودفرستنده. سپاسگزار. ستاینده. ( دهار ). ج ، حامدون : التائبون العابدون الحامدون السائحون. ( قرآن 112/9 ). وجود مبارک خود را ذلیل عزت و اسیر شوکت و رهین منت بیگانه نساخت ، و ثنا و ستاگوی او در بزم بذل مواهب و در رزم قرع کتائب ، حامد او تقوی و زهددر دنیا و پرستاری اولی القربی و مادح وی اجتناب از هوی... ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 447 ).

حامد. [ م ِ ] ( اِخ ) ( تل... ) موضعی است از کوه حِراء مشرف بر مکه. ابوصخر هذلی گوید:
بأغزر من فیص الاسیدی خالد
و لامزبد یعلو جلامید حامد.
( معجم البلدان ).

حامد. [ م ِ ] ( اِخ ) ( داماد چیوی زاده محمود حامد افندی ) از علمای مشهور عثمانی. وی در عصر سلطان مرادخان ثالث مسند مشیخت اسلامی داشت و از اهالی قونیه است و مولد وی بسال 900 هَ. ق. است و پس از تحصیل علوم رسمی در سنه 922 از موطن خویش بقسطنطنیه مهاجرت کرد و بحلقه تدریس چیوی زاده و دیگر دانشمندان نامی پایتخت مداومت کرد آنگاه در بروسه و کوتاهیه و استانبول مدتی مدید بتدریس پرداخت و بدامادی شیخ الاسلام چیوی زاده نایل گردید، در سنه 954 در مغنیسا و بعد در شام و مصر و بروسه و بالاخره در قسطنطنیه مشغول قضاوت گشت ، در سال 964 قاضی عسکر روم ایلی بود، بعد از عودت از سفر سکتوار در بلگراد معزول و متقاعد شد. در سنه 982 بجای ابوالسعودافندی مسند شیخ الاسلامی را اشغال کرد و مدت سه سال و سه ماه کفایت خود را در این شغل خطیر نشان داده و در شعبان 985 درگذشت. جسد او را نزدیک مزار ابوایواب انصاری دفن کردند. او مردی عالم و فاضل بود و «فتاوای حامدیه » از مؤلفات و مدوّنات وی میباشد. در استانبول در نزدیکی «فیل یوقوشی » مسجدی محتوی بر منازل خدّام دارد. ( قاموس الاعلام ترکی ).

حامد. [ م ِ ] ( اِخ ) ( ملا... ) یکی از شعرای ایران است و از مردم قصبه بهبهان. او راست :
ما عذر اینکه بی تو چرا زنده مانده ایم
خواهیم خواست از تواگر مرگ امان دهد.
( قاموس الاعلام ترکی ).
نسخه ای از آداب المطالعة والبحث در کتابخانه خوانساری در نجف هست که بر ظَهْر آن مؤلف را ملا حامد نوشته است.لیکن در کشف الظنون در عداد شرحهای کتاب آداب البحث سمرقندی یکی را شرح ابوحامد گفته است. ( ذریعه ج 1 ص 29 ).

بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دانشمند مشهور کشور عثمانی ( و . قونیه ۹٠٠ - ف. ۹۸۵ ه. ق . ) . پس از تحصیل علوم رسمی از موطن خود به قسطنطنیه رفت و بحلقه تدریس چیوی زاده محمود ( پدر زن خویش ) و دیگر دانشمندان در آمد . آنگاه در بروسه و کوتاهیه وا ستانبول مدتی مدید بتدریس پرداخت . در سال ۹۵۴ در مغنسیا و بعد در شام و مصر و بروسه و سرانجام در قسطنطنیه بقضاوت مشغول شد . در سال ۹۶۴ قاضی عسکر روم ایلی بود و سپس معزول و متقاعد گردید. بعد در ۹۸۲ شیخ الاسلام گردید . از مولفات وی (( فتاوای حامدیه ) ) است .
حمد، ستایش کننده، ستاینده، ستایشگر، سپاسگزار
( اسم ) ۱ - ستاینده ستایشگر . ۲ - سپاسگزار . جمع : حامدین .
یکی از مشاهیر خطاطان وی اولین کسی است که خط کوفی را بخط نسخ تحویل کرد

فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِفا. ) ستاینده ، ستایشگر.

فرهنگ عمید

سپاسگزار.

دانشنامه عمومی

حامد، نامی پسرانه و رایج در ایران و فرانسه است. افراد شاخص با این نام از این قرارند:
• حامد آفاق، بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران
• حامد اسماعیلیون، داستان نویس ایرانی
• حامد الگار، استاد مطالعات اسلامی و زبان فارسی
• حامد بهداد، بازیگر سینمای ایران
• حامد تیبوشی، نقاش و شاعر قرن بیستم فرانسه
• حامد حبیبی، شاعر و نویسنده ایرانی
• حامد حدادی، بازیکن تیم ملی بسکتبال ایران
• حامد رسولی، فوتبالیست ایرانی
• حامد رضایی، بازیکن والیبال ایرانی
• حامد روحی نژاد، دانشجوی فلسفه و زندانی سیاسی ایرانی
• حامد زمانی، خواننده پاپ ایرانی
• حامد سرلک، فوتبالیست ایرانی
• حامد سهراب نژاد، عضو تیم ملی بسکتبال ایران
• حامد شاکرنژاد، حافظ و قاری بین المللی قرآن
• حامد شیرخانلو، فوتبالیست ایرانی
• حامد شیری، فوتبالیست ایرانی
• حامد علیزاده، جودوکار ایرانی
• حامد علیف، جماعت و شهرکی در شمال غربی تاجیکستان
• حامد عنقا، فیلمنامه نویس ایرانی
• حامد فلاح زاده، دروازه بان ایرانی
• حامد قادرمزی، نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی
• حامد کاویانپور، فوتبالیست ایرانی
• حامد کرزی، سیاستمدار افغان
• حامد کلاهداری، کارگردان و بازیگر سینمای ایرانی
• حامد کمیلی، بازیگر ایرانی
• حامد لک، دروازه بان ایرانی
• حامد ملک محمدی معمار، جودوکار ایرانی
• حامد میر، روزنامه نگار پاکستانی
• حامد میرباقری، بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی
• حامد نموشی، فوتبالیست اهل فرانسه
• حامد نورمحمدی، دانشجوی ایرانی کشته شده طی اعتراضات جنبش سبز
• حامد نیک پی، آهنگساز و خواننده ایرانی مقیم آمریکا
• حامد همایون، خواننده و آهنگساز ایرانی
گزارش تخلف یا اشتباه در معنی

جدول کلمات

ستاینده, ستایش کننده

پیشنهاد کاربران

ستایش ها. ستودن ها. جمع ستایش و ستودن
ستایش کننده
شکرگزار
ستایش گذار
ستایشگر ، بهترین شکر گذار در نزد خدا
ستایش گره آشکار
کسی که بسیار شکر گذار است. شکر گذار ترین نزد خداوند. همیشه ستایشگر
زیبا ترین و جذاب ترین اسم پسرونه
ستوده ، ستایش کننده درکل زیبا ترین و جذاب ترین اسم پسر عاااووشق این اسمم
ستایشگر
ستایش کننده
حامد:یعنی زندگی من. . . فرشته ی من. . . . نفس من. . . . قلب من❤
حامد یعنی تمام زندگی من نفس من عمر من عشق من

بهترین ستایشکر پروردگار
حامد فردی است که تا ابد پای عشقش یعنی ستایش میمونه
از حمد و سنا می آید ؛ بر وزن احمد یعنی کسی که ستایش میکند
ستایش کننده

ستایشگر سپاسگزار
یعنی سپاس گذار. . .
انسان یا آدم . . به تعبیر دیگه شما بگید اول یتیم عالم خلقت. . .
ستایش کننده، ستایشگر وسپاسگزار⁦♥️⁩
حامِد
این واژه هم به مانند نام های زیر ریشهء پارسی دارد:
مُحَمَد = مَه مَد
اَحمَد = اَهومَد ، هومَد
مَحمود = مَه مود
بنگرید به این سه نام در بخش رَپتیده ( مربوطه )
حامِد : حا - مِد
حا = مانند : انگلیسیhigh , آلمانی hoch , پارسی : هَخا
به مینه ی بزرگ ، بلند مرتبه ، والا
مِد یا مَد به مینه ی اَندیشه :
پارسی میانه : هومَد = پندار/ اندیشه نیک
حامِد یا هامِد یا هامَد یا هَخامَد = والااندیشه
حامد یعنی عاشق ستایش
سپاسگزار

ستایشگر بزرگ پهلوی
حامد یعنی عشق . . حامد بختیاری یعنی ستایشگر عشق
ما دوتا خیلی دوست داریم که در آینده اسم همسرمان حامد باشد
بر وزن فاعل ( انجام دهنده )
حمد و ستایش کننده
من
حامد اسم فاعل از کلمه �حمد� ، ب معنای حمدکننده
از کودکی اسمم رو دوست داشتم و روی بقیه حامدها تعصب داشتم و اونارو هم بخاطر اسم حامد دوست دارم، حامد یعنی عشق ، عاشق و سپاسگزار خداوند ، دوست و نزدیک رب العالمین
سپاسگزار
شکر گزار ( شکر گزار خداوند )
عاشق ها ایستاده میمیرند
#حامد زمانی
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما