تورم
ورم کردن، آماس کردن، آماسیدن/
۱ - ( مصدر ) آماس کردن ورم کردن . ۲ - ( اسم ) آماس آماه ورم . جمع : تورمات .
از انواع مرغان بلند پای دره نیل است . تورم برای به دست آوردن غذا تا دهان تمساح هم می رود .
[inflation] [اقتصاد] افزایش نسبتاً طولانی مدت سطح عمومی
قیمت کالاها و
خدمات در یک دورۀ زمانی
[galloping inflation] [اقتصاد] تورمی که در مدت زمان بسیار کوتاه با نرخ بسیار بالا رشد می کند
[creeping inflation] [اقتصاد] افزایش ملایم اما مستمر نرخ تورم
[double-digit inflation] [اقتصاد] افزایش سطح قیمت ها از 10 درصد تا 100 درصد
[runaway inflation] [اقتصاد] نرخ بسیار بالای تورم که کم وبیش غیرقابل مهار باشد
[cost-push inflation,cost inflation] [اقتصاد] افزایش پایدار سطح عمومی قیمت ها به دلیل انتقال افزایش هزینه های تولید به مصرف کنندگان کالا و خدمات
[alkali swelling] [خوردگی] تشکیل ژل در بتن در نتیجۀ جذب آب توسط سیلیس های بی شکل یا شن های دارای تبلور ضعیف و متعاقب آن ایجاد تورم که سبب کاهش استحکام یا تخریب کامل بتن میشود
[hyperinflation] [اقتصاد] وجود تورم بسیار شدید در بازه های زمانی بسیار کوتاه
[core inflation] [اقتصاد] تورم ناشی از افزایش قیمت مجموعه ای از کالاها و خدمات که نوسانات قیمت آنها موقتی تلقی نشود
[stagflat ...