استیصال
/~estisAl/
مترادف استیصال: اضطرار، پریشانی، تهیدستی، درماندگی، عجز، فقر، فلاکت، لاعلاجی، ناچاری
برابر پارسی: بی چارگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) از ریشه کندن از بیخ بر آوردن . ۲ - ( مصدر ) بر کنده شدن از بیخ بر کنده گشتن . ۳ - درمانده و بیچاره شدن . ۴ - ( اسم ) ناچاری درماندگی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. درمانده و بیچاره شدن، درماندگی: با حالت استیصال پرسید: حالا چه کار کنم؟.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] از بن برکندن را استیصال گویند و واژۀ استیصال در باب هایی مانند طهارت و دیات به کار رفته و موجب ثبوت احکامی گشته است.
استیصال در چیدن ناخن برای مردان و عدم استیصال موضع ختنه در زنان مستحب است.
دیه بریدن زبان
در بریدن زبان شخص سالم از بن، اعم از بزرگسال و خردسال، دیۀ کامل و در بریدن زبان لال و نیز زبان کودکی که به سنّ نطق رسیده، ولی توانایی سخن گفتن ندارد، یک سوم دیه ثابت است.
دیه بریدن بینی و گوش
استیصال بینی و نیز هر دو گوش، دیۀ کامل و استیصال یک گوش، نصف دیه دارد.
استیصال در چیدن ناخن برای مردان و عدم استیصال موضع ختنه در زنان مستحب است.
دیه بریدن زبان
در بریدن زبان شخص سالم از بن، اعم از بزرگسال و خردسال، دیۀ کامل و در بریدن زبان لال و نیز زبان کودکی که به سنّ نطق رسیده، ولی توانایی سخن گفتن ندارد، یک سوم دیه ثابت است.
دیه بریدن بینی و گوش
استیصال بینی و نیز هر دو گوش، دیۀ کامل و استیصال یک گوش، نصف دیه دارد.
wikifeqh: استیصال
پیشنهاد کاربران
استیصال: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
درماندگی، بیچارگی، بدبختی ( دری )
دیژوار dižvār ( پارتی ) .
درماندگی، بیچارگی، بدبختی ( دری )
دیژوار dižvār ( پارتی ) .
بدبختی یا بیچارگی
تلفظ: ( اِ )
[ عربی ]
۱ - ( مص م. ) از ریشه کندن.
۲ - ( مص ل. ) کنده شدن.
۳ - درمانده و بیچاره شدن.
۴ - ( اِمص. ) درماندگی
بیچارگی.
Despair
Desperation
Neediness
[ عربی ]
۱ - ( مص م. ) از ریشه کندن.
۲ - ( مص ل. ) کنده شدن.
۳ - درمانده و بیچاره شدن.
۴ - ( اِمص. ) درماندگی
بیچارگی.
عذاب استیصال چیست و چه تفاوتی با دیگرعذاب ها دارد؟
خداوند دو نوع مجازات دارد:1 - مجازاتهای تربیتی 2 - مجازاتهای پاک سازی واستیصال.
هدف در مجازاتهای قسم اول آن است که در سختی ورنج قرار گیرند وضعف وناتوانی خودرا در یابند واز مرکب غرور پیاده شوند.
... [مشاهده متن کامل]
ولی هدف در قسم دوم که در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت می گیرد این است که به حکم فرمان آفرینش ریشه کن شوندچرا که در این نظام حق حیات برای انها باقی نمانده واین خارهای راه تکامل انسانها باید کنار زده شوند.
خداوند دو نوع مجازات دارد:1 - مجازاتهای تربیتی 2 - مجازاتهای پاک سازی واستیصال.
هدف در مجازاتهای قسم اول آن است که در سختی ورنج قرار گیرند وضعف وناتوانی خودرا در یابند واز مرکب غرور پیاده شوند.
... [مشاهده متن کامل]
ولی هدف در قسم دوم که در مورد افراد غیر قابل اصلاح صورت می گیرد این است که به حکم فرمان آفرینش ریشه کن شوندچرا که در این نظام حق حیات برای انها باقی نمانده واین خارهای راه تکامل انسانها باید کنار زده شوند.
درماندگی
ازبن برکندن, ریشه کن کردن, برانداختن, درمانده وبیچاره شدن
ناچاری
ناگزیری
کاری که از سر اجبار انجام شود