پر جلوهپر چین کردنپر حرارتپر حرف بودنپر حرفیپر حرفی کردنپر حملهپر خوردنپر خوریپر خوری کردنپر در نیاوردهپر دردسرپر دودپر رگ و پیپر رنگپر ریختنپر زحمتپر زرق و برقپر زرق و برق و توخالیپر زور وکهنهپر زور کردنپر سر و صداپر شدنپر شدهپر شهوتپر شکوفهپر صداپر صداییپر ضربانپر طمطراقیپر طنینپر طنینیپر عصبپر عمرپر غلطپر غوغاپر فراز و نشیبپر فروغپر قوپر گذاردن بهپر گفتنپر گویی کردنپر لجنپر لغتپر ماس پذیرپر مانندپر مباهاتپر مخاطرهپر معنی و عمیقپر منفذ