پر خوری

/porxori/

معنی انگلیسی:
gluttony, surfeit, crapulence, gluttony, repletion, voracity

لغت نامه دهخدا

پرخوری. [ پ ُ خوَرْ / خُرْ ری ] ( حامص مرکب ) رجوع به پرخوارگی شود.

فرهنگ فارسی

شکم پرستی شکمویی شکم خوارگی پر خوراکی پر خواری گران خواری مقابل کم خوری .

فرهنگ عمید

بسیار خوردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] بدون شک بدن برای سلامتی و نشاط خود به غذا نیاز دارد اما شکمبارگی، ضد آن را نتیجه می دهد. پرخوری یکی از مهمترین علل و عواملی است که مانع رشد فکری و ارتقاء روحی می گردد که چه از نقطه نظر علمی و چه از افق تعالیم اسلامی، هرگز در شأن یک انسان واقعی نبوده و نیست. حال به ذکر توضیحی در مورد این بیماری و صفت زشت می پردازیم:
بر اساس فرمایشات معصومین و افراد اهل فن باید قبل از غالب شدن اشتها و قبل از سیری دست از غذا کشید. بر اساس این مبنا کسانی که از این محدوده تجاوز کنند، مرتکب پرخوری شده اند و محدوده آن چنین است که معده را سه قسمت کنید: قسمتی برای غذا، ثلثی برای نوشیدن و ثلثی دیگر را برای نفس کشیدن.
طبع انسان همیشه خواهان سیری کامل است. از این رو شرع مقدس در مدح گرسنگی و کم خوری بسیار مبالغه کرده است تا میل پرخوری طبع انسان و منع شرعی با هم تلاقی کرده و از برخورد آنها اعتدال حاصل شود.
می توان گفت که سبب تمام امراض غیر از تب، پرخوری و ایجاد زائده هایی از اخلاط است که در اثر پرخوری در معده و رگها پیدا می شود.
                      
و سیری است که بیماری ها را زیاد کرده انسان را بدبو می کند. و معلوم است که مرض به انسان فرصت عبادت نمی دهد و چون سبب تشویش خاطر می شود یاد خدا و فرصت تفکر را از صاحبش می ستاند و او را به انواع درمان چون رگ زدن و حجامت و دکتر و دارو و صرف هزینه هایی در این راه محتاج می کند.
همان طور که دکتر لیندمر می گوید: یک سوم آنچه را می خورید به شما سود می رساند دو سوم دیگر معاش و خرجی طبیب و پزشک را تأمین می کند. پس از بهبودی هم برای جبران آنها غالبا دچار خستگی و گناه می شود.

[ویکی فقه] پرخوری، افراط در خوردن و آشامیدن است که از آن به مناسبت در باب اطعمه و اشربه سخن رفته است.
زیاده روی در خوردن و آشامیدن مکروه است.


مترادف ها

gorge (اسم)
شکم، ابکند، پر خوری، گدار، حلق، گلو، دره تنگ، گلوگاه، معبر تنگ

avidity (اسم)
از، اشتیاق، طمع، حرص، پر خوری، ازمندی

esurience (اسم)
از، حرص، پر خوری، جوع، گرسنگی، ولع

gastronomy (اسم)
پر خوری، سلیقه در غذا، علم اغذیه لذیذه

edacity (اسم)
پر خوری، استعداد خوردن، شکم پرستی

glut (اسم)
پر خوری، پری، اشباع، عرضه بیش از تقاضا، زیادی خون

polyphagia (اسم)
پر خوری، اشتهای زیاد

فارسی به عربی

معی , وادی

پیشنهاد کاربران

شکم پرست
گران خواری. [ گ ِ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) پرخواری. ( آنندراج ) . بسیارنوشی :
همچو خمار است درد توکه نگردد
جز به گران خواری شراب شکسته.
سیف اسفرنگ ( از آنندراج ) .

بپرس