مسافرخانهمسافرخانه چیمسالمت امیزمسامحهمسامحه کارمسامحه کردنمساواتمساویمساوی بودنمساوی پنداشتنمساوی ساختنمساوی کردنمساوی یا هیچ به هیچمسبارمسببمسبب خرابیمسبب ناراحتیمسبوقمسبوق به سابقهمسبوق کردنمستمست ابجومست بادهمست شهوت شدنمست و خرابمست کردنمست کردن یاشدنمست کنندهمستاجرمستبدمستبدانهمستبدانه حکومت کردنمستتر کردنمستثنیمستثنی کردنمستحضر داشتنمستحفظمستحفظ شخصمستحقمستحق اعداممستحق دانستنمستحکممستحکم سازیمستحکم کردنمستخدممستخدم جزء کلیسا یا دانشگاهمستخدم زنمستخدم یا خادمهمستخدمهمستخدمه مخصوص ملکه