مترادف های فارسی به انگلیسی با حرف ب - صفحه 98

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در مترادف های فارسی به انگلیسی با حرف ب - صفحه 98

بی ازار بی اساس بی اساس دانستن بی اساسی بی اسباب بی استحکام بی استخوان بی استعداد بی استعدادی بی استفادگی بی استفاده بی اسلحه بی اشتباه بی اشتها بی اشتهایی بی اشتیاق بی اشتیاقی بی اشک بی اصل بی اطلاع بی اطلاع از سیاست بی اطمینان بی اعتبار بی اعتبار ساختن بی اعتبار مایه رسوایی بی اعتبار کردن بی اعتباری بی اعتدال بی اعتدالی بی اعتقاد بی اعتقاد شدن بی اعتقادی بی اعتمادی بی اعتنا بی اعتنا بودن بی اعتناء بی اعتنایی بی افزار بی الایش بی الایشی بی امان بی امتیاز بی امید بی انتظام بی انتظامی بی انتها بی اندازگی بی اندازه بی اندازه خرد بی اندازه سرد کردن

94 95 96 97 98 99 100 101 102 103