بی اعتنایی

/bi~e~tenAyi/

مترادف بی اعتنایی: بی تفاوتی، خونسردی، سردی، بی توجهی، بی مبالاتی، لاقیدی

برابر پارسی: رویگردانی

معنی انگلیسی:
cold shoulder, coolness, cut, detachment, frostiness, indifference, nonchalance, short shrift, shrug, snub, heediessness, defiance, disrespect

مترادف ها

slight (اسم)
تراز، تحقیر، بی اعتنایی، شخص بی اهمیت

defiance (اسم)
اعتراض، مخالفت، مبارزه طلبی، دعوت به جنگ، بی اعتنایی

insouciance (اسم)
بی پروایی، بی اعتنایی، سهل انگاری، بی قیدی

incaution (اسم)
بی پروایی، بی اعتنایی، بی ملاحظگی، بی احتیاطی

scorn (اسم)
تحقیر، مذمت، بی اعتنایی، حقارت، تمسخر، عار، خردانگاری

inattention (اسم)
عدم توجه، بی اعتنایی، بی توجهی، بی اعتنا بودن

incuriosity (اسم)
بی اعتنایی، بی توجهی، بی تفاوتی، عدم کنجکاوی

فارسی به عربی

ازدراء , اهانة

پیشنهاد کاربران

بی ادبی کردن ، بی تربیتی کردن ، کم گذاشتن
cold shoulder
خونسرد ، بی واکنشی، بی توجه ، خنثی
جایگزینِ پارسیِ سره:
بی اِنگاری
بی تفاوتی
به معنی اینکه توجه نکردن به کسی مثلا به کسی که دوسش نداری
بی اعتنایی یه انتقام خیلی شیکه
برای بیوگرافی👆👆👆
به معنی سرد رفتار کردن
او به ان پسر بی اعتنایی کرد
ینی به اون پسر بی محلی کرد
به زبان ساده ادم حسابش نکرد. . .
به حرف نکردن
brush - off
بی محلی
بی توجهی
سرگرانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس