ببرببر صفتببر مادهببعدببندر اوردنببینبپابپایان رساندنبپایان رسانیدنبپایان رسیدنبتبت پرستبت چینیبت ساختنبت سازیبت شکنبت شکنیبت یا تصویربتابتاخت رفتنبتاخیر انداختنبتارزگیبتاریخ ماقبل نوشتنبتازگیبتپش دراوردنبتحقیقبتدریجبترتیب تاریخیبترتیب مخصوص خودبتساویبتعهد خود عمل نکردنبتعویق انداختنبتفصیلبتفصیل گفتنبتناوب کار کردنبتندیبتندی افتادن یا زدنبتنهاییبتهبته ابو حداربته شاهدانهبتوبتواتر رساندنبتوان رساندنبتوپ بستنبتور انداختنبتوسطبتونبتون ارمهبتون مسلح