اهداء کنندهاهداییاهراماهرام یا لنگر پل متحرکاهرماهرم اهنیاهرم جعبه ماکواهرم چوبیاهرم دندهاهرم ساعتاهرم سکاناهرم سکان کشتیاهرم لوله توپاهرم کردناهریمناهریمنیاهستگیاهستهاهسته القاء کردناهسته اهسته اهنگ را تند تر کنیداهسته بازمزمه ادا کردناهسته پختناهسته تر کردناهسته تکان دادناهسته جریان یافتناهسته جوشاندن یا پختناهسته جوشانیدناهسته جوشیدناهسته حرکت کردناهسته خالی کردناهسته دست زدن بهاهسته دنبال کسی رفتناهسته دویدناهسته رواهسته زدناهسته زدن بهاهسته صحبت کنندهاهسته ناپدید شوندهاهسته و دزدکی کاری کردناهسته و سنگین در حرکتاهسته و محکم حرکت کردناهسته و کشیده ادا کردناهسته کردناهسته کردن یا شدناهلاهل استان 'ژپومرانیا'اهل استفاده زیاد بودناهل اسیااهل انضباطاهل انگلیس