دیکشنری فارسی به عربی با حرف �� - صفحه 26

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در دیکشنری فارسی به عربی با حرف �� - صفحه 26

از سرگیرى از سرما لرزیدن از سوراخ نگاه کردن از شدت چیزی کاستن از شغل وکالت محروم کردن از شکل انداختن از شکل طبیعی انداختن از شیر اب جاری کردن از صافی گذراندن از طرف از طرف دیگر از طرف شرق از طریق از طول از عددی ریشه گرفتن از عرض از عضویت خارج شدن از علف هرزه پاک کردن از عهده برامدن از غم و حسرت نحیف شدن از فرمان سرپیچى کرد از قانون مستثنی کردن از قرار از قرار صدی از قلم افتادگی از قلم انداختن از قید ازاد کردن از قید رها کردن از قید مسلولیت ازاد ساختن از قیمت کاستن از گرو در اوردن از گرو در نیامدنی از گلو ادا کردن از گوشه چشم نگاه کردن از گیر در اوردن از لوله یا سیفون رد کردن از مادری از مد افتادن از مرز ها عبور کرد از مرز… گذشت از مرکز بدن دور کردن از مستی دراوردن از مسلک خود دست کشیدن از موانع گذشت از موضع خود محافظت کرد از موقعیت سوء استفاده کرد از میان از میان برداشت از میان بردن از میان برده

22 23 24 25 26 27 28 29 30 31