مطملنمطملن بودنمطملن ساختنمطملن کردنمطملنامطنطنمطیعمطیع شدنمطیع کردنمظنهمظنه دادنمظنونمظنون بودنمع مع کردنمعا مستقیممعاء غلاظمعادلمعادلهمعادله ساختنمعارضمعارفهمعارفه ایمعاشمعاشرتمعاشرت کرد بامعاشرت کردنمعاشرتیمعاصرمعافمعاف شدنیمعاف کرد ازمعاف کردنمعافیتمعافیت از زیانمعافیت از مجازاتمعالجمعالجهمعالجه امراض دست وپامعالجه غلطمعاملا ت چیمعاملاتمعاملات قماری کردنمعاملهمعامله ایمعامله ای را فسخ کردمعامله بمثل کردن بامعامله خرده ریزمعامله قاچاقی انجام دادنمعامله قماریمعامله گر پایاپای