you

/ju//ju/

معنی: تو، ترا، تورا، شما، شماها، شمارا
معانی دیگر: تو (در انگلیس میانه thou برای ((تو)) و you برای ((شما)) به کار می رفت)، (ادبی) ای، ای که، آدم، شخص، فرد

بررسی کلمه

ضمیر ( pronoun )
(1) تعریف: the person or persons being addressed.

- It's nice to meet you.
[ترجمه عطی] از دیدن شما خوشحالم
|
[ترجمه محمد حسین کریمی] از دیدنت خوشحالم� از دیدن شما خوشحالم
|
[ترجمه Zahra] از ملاقات با شما خوشحالم😃
|
[ترجمه karen] ازملاقات باشما خوش حالم
|
[ترجمه گوگل] خوشبختم
|
[ترجمه ع] Have we мore вeaυтιғυl тнan yoυrѕ?🕸💕
|
[ترجمه سونیک] از دیدن شما خوشحاله♥❤🥰
|
[ترجمه گوگل] از آشنایی با شما خوشحالم
[ترجمه ترگمان] از دیدنت خوشحالم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Can you help me?
[ترجمه محمد حسین کریمی] میتونی کمکم کنی
|
[ترجمه .] میتونی به من کمک کنی؟ یا می تونی کمکم کنی؟
|
[ترجمه انوشا] ایا شما میتوانید به من کمک کنید؟
|
[ترجمه Vafa] میتوانی کمکم کنی؟
|
[ترجمه سونیک] میتونی بهم کمک کنی؟
|
[ترجمه گوگل] میشه به من کمک کنید؟
[ترجمه ترگمان] میتونی کم کم کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person, or people in general; one.

- A pencil is something you write with.
[ترجمه .] مداد چیزی است که تو با آن مینویسی
|
[ترجمه ایلیا] مداد چیزی است که شما با آن مینویسید
|
[ترجمه 1] مداد چیزی است که شما با آن می نوسید
|
[ترجمه 1] مداد چیزی است که شما با آن می نویسید.
|
[ترجمه سونیک] مداد چیزیه ککه تو باهاش مینویسی💕✍🏻
|
[ترجمه گوگل] مداد چیزی است که با آن می نویسید
[ترجمه ترگمان] مداد چیزی است که تو برایش می نویسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In Japan, you take off your shoes when you enter a home.
[ترجمه .] در ژاپن وقتی وارد خانه می شوید کفش های خود را در می آورید
|
[ترجمه معتمدی] در ژاپن شما هنگام ورود به خانه کفشهایتان را درمی آورید.
|
[ترجمه سونیک] تو ژاپن وقتی تو خونه میای کفشاتو در میاری
|
[ترجمه گوگل] در ژاپن وقتی وارد خانه می شوید کفش های خود را در می آورید
[ترجمه ترگمان] در ژاپن، وقتی وارد خانه می شوید کفش های خود را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. you (they, we) were
بودید (بودند،بودیم)

2. you acted against my wishes
تو برخلاف میل من عمل کردی.

3. you almost poked me in the eye with your pencil
نزدیک بود مدادت را توی چشمم بزنی.

4. you always misspell my name!
تو همیشه اسم مرا غلط می نویسی !

5. you and i will pay the costs half and half
من و تو هزینه را به طور مساوی پرداخت خواهیم کرد.

6. you and your brother
شما و برادرتان (تو و برادرت)

7. you are
هستی

8. you are
هستید

9. you are a disgrace to the human race!
تو مایه ی ننگ بشریت هستی !

10. you are already two days late
همین حالا هم دو روز دیر کرده اید.

11. you are correct, his name is not hassan
حق با شماست،اسم او حسن نیست.

12. you are dead right
شما کاملا حق دارید.

13. you are directly responsible
شما کاملا مسئول هستید.

14. you are doing all right
کار شما رضایت بخش است.

15. you are driving fast, slow down!
داری تند می رانی،یواش کن !

16. you are driving me crackers!
داری دیوانه ام می کنی !

17. you are entitled to your opinion
شما مجاز به داشتن نظریات خودتان هستید (در عقاید خود آزادید)

18. you are evidently very much like your father
همانا که عینا مثل پدرت هستی.

19. you are five months in arrears
شما (در پرداخت یا انجام) پنج ماه تاخیر کرده اید.

20. you are free to go where you please
شما آزادید هرکجا که بخواهید بروید.

21. you are free to leave at anytime
هرموقع که بخواهید می توانید بروید.

22. you are heavier than i am
شما از من سنگین تر هستید.

23. you are held legally responsible
شما قانونا مسئول هستید.

24. you are indescribable because you cannot be fitted into any description
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی

25. you are late, but this time i am going to overlook (it)
دیر کرده ای ولی این دفعه چشم پوشی می کنم.

26. you are my all in all
شما همه چیز من هستید.

27. you are my only sunshine!
تو یگانه مایه ی دلخوشی من هستی.

28. you are not allowed to go further than the river
شما اجازه ندارید که از رودخانه فراتر بروید.

29. you are not in his league, he is a professional criminal
تو از طبقه ی او نیستی،او تبهکار حرفه ای است.

30. you are not so foolish as i thought
آنقدر که فکر می کردم احمق نیستی.

31. you are not wanted here, so, scram!
اینجا خواهان نداری بنابراین برو گمشو!

32. you are old enough to know better!
سن تو آنقدر هست که بدانی ! (از تو قبیح است !)

33. you are partly responsible
تا اندازه ای مسئول هستی.

34. you are right
حق با شماست.

35. you are still an amateur in politics
تو هنوز در سیاست ناشی هستی.

36. you are the cruelest she alive
(شکسپیر) تو ستمگرترین زن دنیا هستی.

37. you are too young to vote
سن شما برای رای دادن کم است.

38. you are very disgraceful!
تو خیلی بی آبرو هستی !

39. you are welcome to use my library any time you want
خواهش می کنم هر وقت خواستید از کتابخانه ی بنده استفاده فرمایید.

40. you ate your own ice cream; you can't eat anyone else's!
بستنی خودت را خوردی،نمی شود مال دیگری را هم بخوری !

41. you badly need the services of a good lawyer
شما به کمک یک وکیل خوب نیاز مبرم دارید.

42. you bear a portion of the blame
بخشی از تقصیر به گردن شماست.

43. you better water down some of your criticisms
بهتر است از شدت انتقادات خودت کم کنی.

44. you can act freely
شما می توانید آزادانه عمل کنید.

45. you can also buy bread ready cut
نان را می توان به صورت از پیش بریده هم خرید.

46. you can come as often as you wish
هر چند بار که دلت بخواهد می توانی بیایی.

47. you can cut the receipt along a perforated line
می توانی قبض رسید را در امتداد خط سوراخ شده پاره کنی.

48. you can depart without their license
شما می توانید بدون رخصت آنها عزیمت کنید.

49. you can dip wool in any color
شما می توانید پشم را به هر رنگی رنگرزی کنید.

50. you can do it any way you will
می توانی هر جور بخواهی آن را انجام بدهی.

51. you can drip the paint directly onto the canvas
می توانی رنگ را مستقیما روی بوم نقاشی بچکانی.

52. you can eat everything except meat
شما می توانید همه چیز بخورید غیر از گوشت.

53. you can either heed my words or show boredom
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

54. you can either pay now or later
می توانید حالا بپردازید یا بعدا.

55. you can enter only if you have made a reservation
فقط اگر از قبل جا گرفته باشید می توانید وارد شوید.

56. you can join us later
می توانی بعدا به ما ملحق بشوی.

57. you can keep the book; i don't need it anymore
کتاب مال تو،من دیگر نیازی به آن ندارم.

58. you can leave whenever you like
هر موقع که بخواهی می توانی بروی.

59. you can never be sure
هرگز نمی توان مطمئن بود.

60. you can pour this liquid on the sugar or, conversely, you can pour the sugar on this liquid
شما می توانید این محلول را روی شکر بریزید یا بالعکس شکر را روی این محلول بریزید.

61. you can purchase tea and cookies at the buttery
می توانی در رستوران (دانشکده) چای و شیرینی بخری.

62. you can reach me at this address
با این نشانی می توانی به من دسترسی داشته باشی.

63. you can redeem your bonds at our central office
اوراق قرضه را می توانید در اداره ی مرکزی ما نقد کنید.

64. you can scale a fish with a knife
می توانی ماهی را با چاقو فلس گیری کنی .

65. you can send your complaints anonymously
می توانید شکایات خود را بدون ذکر نام ارسال نمایید.

66. you can spend the money at your own discretion
شما می توانید پول را به صلاحدید خود خرج کنید.

67. you can stay as long as you want
می توانی تا هر وقت بخواهی بمانی.

68. you can take the subway
می توانی با مترو بروی

69. you can use a pencil, pen (or) whatever
می توانید از مداد یا قلم و غیره استفاده کنید.

70. you can use either hand
می توانی هر یک از دو دستت را به کار ببری.

مترادف ها

تو (ضمير)
you, thou

ترا (ضمير)
thee, you

تورا (ضمير)
thee, you

شما (ضمير)
you

شماها (ضمير)
you

شمارا (ضمير)
you

انگلیسی به انگلیسی

• pronoun which replaces the name of the person or persons being addressed (2nd person, singular and plural)
a speaker or writer uses you to refer to the person or people that he or she is speaking to. you is used as the subject of a verb or as the object of a verb or preposition. it can refer to one or more people.
you is also used to refer to people in general rather than to a particular person or group. you is used as the subject of a verb or as the object of a verb or preposition. it can refer to one or more people.

پیشنهاد کاربران

خودتون
شما
مثال: What do you want for dinner?
برای شام چه می خواهید؟
اِی
مثلاً You shopping genius! ای نابغه ی خرید!
تو = You
شما = You all
واژه you به معنای تو ، شما
ضمیر you در زبان انگلیسی معادل تو، شما در فارسی است. ضمیر you در معنای تو مفرد و در معنای شما جمع است. برخلاف فارسی در زبان انگلیسی ضمیر you شکل جمع و مفرد یکسانی دارد. مثال: . you look nice به معنای ( تو امروز قشنگ به نظر میرسی. )
منبع: سایت بیاموز
:you won’t​/​wouldn’t catch someone doing something
used for saying that it is very unlikely that someone will or would do something
You wouldn’t catch me taking work home every night.
بعیده من هر شب کارم رو ببرم خونه.
...
[مشاهده متن کامل]

:Synonyms and related words
Not likely to happen
unlikely
doubtful
remote
وقتی احتمالش خیلی کمه یا بعیده کسی کاری رو انجام بده.
چیزی که دور از انتظاره

منابع• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/you-won-t-wouldn-t-catch-someone-doing-something
اصلا قابل شمارو نداره
واقعاً خواهش میکنم کاری نکردم
خواهش میکنم ( رسمی تر و شدیدتر )
The same as "You're welcome" with more seriousness and Intensity
🌠
To say "you're welcome" after someone says "thank you", and to say "Welcome" to a visitor to your house, do not mean the same thing, and you do not use the same words in the same way for both. So, "you are welcome = you are quite welcome = you are most welcome"
...
[مشاهده متن کامل]

🌠"You're very welcome. " is the most common and natural of these. "You're very much welcome. " is stronger and still natural. "You're most welcome. " is the strongest one, but not many people use it. It's very stiff.
I think "the" is taken out because it's implied. It could have something to do with the type of words or the context of the sentence.
🌠All those expressions are saying the exact same thing: you're welcome. However, they all show more gratitude and show the extent of how much you are thanking the person.
🌠 They all mean the very same thing, however the difference is in how polite or "genki" you want to say it. That can all be used interchangeably. "You're most welcome" sounds formal "you're very much welcome" sounds very nice and sweet "you're very welcome" sounds nice but slightly informal. "The" isn't there I believe because most is an adjective and it is not a 'thing' but describing 'the thing' itself.

ye
old use
اصطلاح:
you've got it
you got this
you got it
تو می تونی/ از پسش برمی آی/کارت درسته
باشه/ خیالت جمع/ حق با توئه/ ردیفه/ حله/هر چی تو بگی
منابع• https://abadis.ir/entofa/you've-got-it/• https://abadis.ir/entofa/you-got-this/• https://abadis.ir/entofa/you-got-it/
devote a whole day to an activity, especially an enjoyable one
یک روز را صرف یک فعالیت لذت بخش کردن
زدی به هدف
"You've got it. A car that has its own power plant; that's a brilliant idea. "
زدی به هدف ، ماشینی که نیرو و قدرتش رو خودش تامین می کنه ، ایده محشریه.
I want love right now ، you should be by my side, love me
من همین الان محبت میخوام ، حضورت در کنارم باشه من محبتت رو میخوام
به معنی انجام فعالیتی که تمام طول روز رو پر کنه
این اصطلاح میتونه برای زمان مشخصی نه فقط ( قد یک روز ) مشخص بشه.
make a day/night/evening/weekend of it
We �wanted �to �drive� up the� coast, so we �decided� to make a� weekend �of it.
ترجیح میدی نادیده بگیری/ ( به روی خودت نیاری ) تا اینکه تکرار کنی.
( به روی خودت نیاری ) توی محاوره استفاده میکنیم تا نادیده بگیری
نادیده بگیری یه خرده رسمی و کتابیه
تو، شما
شما. . . . تو. . . . جنابعالی. . . . خودت
I do not like you

دوستت ندارم
خودت

شما - تو - جنابعالی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس