قید ( adverb )
عبارات: as yet
عبارات: as yet
• (1) تعریف: up until or at this time.
- They aren't home yet.
[ترجمه 🌙Aylin] انها فعلا خانه نیستند|
[ترجمه Heli. M] انها هنوز خانه نیستند|
[ترجمه ترجمه ی maha] آ ن ها هنوز خانه نیستند|
[ترجمه مهرسا] آنها هنوز در خانه نیستند|
[ترجمه .$;] انها هنوز خانه نیستند . . .|
[ترجمه گوگل] آنها هنوز خانه نیستند[ترجمه ترگمان] اونا هنوز خونه نیستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: so soon.
- Don't buy it yet.
[ترجمه hosein] فعلا ان را خریداری نکن|
[ترجمه Heli. M] فعلا ( هنوز ) آن را نخر|
[ترجمه گوگل] هنوز آن را نخرید[ترجمه ترگمان] هنوز buy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: eventually.
- We'll see him yet.
[ترجمه max] ما هنوز اونو میبینیم|
[ترجمه W.A] ما تا آن زمان آن ( مذکر ) را خواهیم دید یا متونیم بگیم ما. با این وجود آن را خواهیم دید ( هر دو بسته به زمان گفتن این جمله درست است|
[ترجمه Mehdi] تا آن موقع او را خواهیم دید|
[ترجمه سما] ما اون رو بالاخره میبینیم. ( eventually )|
[ترجمه گوگل] ما هنوز او را خواهیم دید[ترجمه ترگمان] فعلا میبینیمش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: in addition.
- He had yet another drink.
[ترجمه W.A] او باز هم نوشیدنی دیگری داشت . ( مذکر )|
[ترجمه گوگل] او یک نوشیدنی دیگر خورد[ترجمه ترگمان] او هنوز یک نوشیدنی دیگر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: nevertheless.
• مشابه: nevertheless
• مشابه: nevertheless
- sunny, yet cold
[ترجمه Ali T�rk] هوا آفتابیست ، با این حال سرد هم هست|
[ترجمه محمد م] آفتابی ، اما با این حال سرد !|
[ترجمه سوگل] هوا آفتابیست ، اما هنوز سرد است|
[ترجمه W.A] آفتابی , ولی با این وجود سردِ|
[ترجمه Mehdi] آفتابی ولی سرد|
[ترجمه گوگل] آفتابی و در عین حال سرد[ترجمه ترگمان] آفتاب، هنوز هوا سرد بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: even; still.
• مشابه: still
• مشابه: still
- a yet colder day
[ترجمه حسین رضایی] یک روز در عین حال سرد تر|
[ترجمه W.A] و هنوز یک روز سرد تر دیگر و یا میتونیم بگیم حال, یک روز سرد تر|
[ترجمه گوگل] یک روز در عین حال سردتر[ترجمه ترگمان] با این حال، روز سردی بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: despite this; even so; nonetheless.
• مشابه: but, still
• مشابه: but, still
- He insisted that the dinner was ruined, yet it tasted fine.
[ترجمه A.A] او اصرار داشت که شام خراب شده بود ولی مزه خوبی داشت|
[ترجمه A.r] او اصرار داشت که شام خراب شده است باز ( لااقل ) مزه ی خوبی داشت.|
[ترجمه W.A] I او ( مذکر ) اصرار داشت آن شام خراب شده بود با این همه ( اما ) ( درکل ) مزه اش خوب بود|
[ترجمه گوگل] او اصرار داشت که شام خراب است، اما طعم خوبی داشت[ترجمه ترگمان] او اصرار داشت که شام خراب شود، اما مزه اش خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید