• : تعریف: to have a strong desire, craving, or wish for something. • مترادف: crave, hanker, hunger, long, pine, thirst • متضاد: dread • مشابه: ache, aspire, burn, hope, itch, languish, lust, pant, sign, want, wish, yen
- Allowed little freedom, she yearned for excitement.
[ترجمه شیوا] در حالیکه از آزادی اندکی برخوردار بود، مشتاق هیجانی در زندگی بود.
|
[ترجمه sara] با داشتن آزادی اندک، او در آرزوی هیجان ( شادی ) بود.
|
[ترجمه گوگل] با آزادی کمی، او مشتاق هیجان بود [ترجمه ترگمان] با اشتیاق به دنبال هیجان می گشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After years at sea, he yearned to be with his family.
[ترجمه شیوا] بعد از اینکه سال های متمادی را در دریا گذرانده بود، اکنون مشتاق بود با خانواده اش باشد.
|
[ترجمه گوگل] او پس از سال ها در دریا، آرزوی حضور در کنار خانواده اش را داشت [ترجمه ترگمان] بعد از سال ها در دریا، دلش می خواست با خانواده اش باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. If you do yearn for chocolate, try a carob bar instead.
[ترجمه گوگل]اگر مشتاق شکلات هستید، به جای آن از خرنوب استفاده کنید [ترجمه ترگمان]اگر دلت برای شکلات تنگ شده بود، به جای این بار به اسم bar بار بزن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I yearn for the love and affection I once had.
[ترجمه گوگل]من مشتاق عشق و محبتی هستم که قبلا داشتم [ترجمه ترگمان]من دلم برای عشق و محبتی که یک بار داشتم تنگ شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do pregnant women really yearn for sour pickles?
[ترجمه گوگل]آیا زنان باردار واقعاً مشتاق ترشی ترش هستند؟ [ترجمه ترگمان]زنان باردار واقعا اشتیاق به ترشی ترش دارند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Others may yearn for life on a more even keel but they do not feel entitled to it.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر ممکن است آرزوی زندگی با یک قبضه یکنواخت تر را داشته باشند، اما احساس می کنند که حق ندارند [ترجمه ترگمان]برخی دیگر ممکن است برای زندگی بر روی یک تخته بیشتر آرزو کنند، اما احساس نمی کنند که این کار را بکنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. You yearn for some one to talk to.
[ترجمه Hadi] من حسرت کسی رو دارم که باهاش صحبت کنم
|
[ترجمه گوگل]شما مشتاق کسی هستید که با او صحبت کنید [ترجمه ترگمان]دلت برای کسی تنگ شده که باه اش حرف بزنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. First you yearn to earn. Then you learn that others will burn what you earn. Stop! Turn and spend before your end. RVM
[ترجمه گوگل]اول شما مشتاق کسب درآمد هستید سپس یاد می گیرید که دیگران آنچه را که به دست می آورید می سوزانند متوقف کردن! قبل از پایان خود بچرخانید و خرج کنید RVM [ترجمه ترگمان]اول دلت می خواهد درآمد داشته باشی آن وقت یاد می گیری که دیگران چیزی را که به دست می آورید می سوزند ! بس کن برگرد و قبل از مرگت اینجا باش RVM [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Some who yearn for children adopt orphans, if they can afford to care for them.
[ترجمه گوگل]عدهای که مشتاق بچهها هستند، یتیمان را قبول میکنند، در صورتی که توانایی مالی برای نگهداری از آنها دارند [ترجمه ترگمان]برخی از کسانی که آرزوی فرزند یتیم دارند، در صورتی که توان مراقبت از آن ها را داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Although a perfect antidote to those who yearn for a return of those days.
[ترجمه گوگل]اگرچه پادزهری کامل برای کسانی که مشتاق بازگشت آن روزها هستند [ترجمه ترگمان]گر چه یک پادزهر عالی برای کسانی که مشتاق بازگشت به آن روزها هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They yearn to burst out of the shell of underdevelopment and neglect.
[ترجمه گوگل]آنها مشتاق بیرون آمدن از پوسته توسعه نیافتگی و غفلت هستند [ترجمه ترگمان]دلشان می خواهد از پوسته underdevelopment و فراموشی بیرون بزنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As long as you lack something, you yearn for it without cease.
[ترجمه Farhood] مادامی که چیزی کم نداشته باشید، حسرت آن را نمی خورید
|
[ترجمه learner] مادامی که چیزی کم دارید بدون وقفه مشتاق اون هستید
|
[ترجمه گوگل]تا زمانی که چیزی کم داری، بی وقفه در آرزوی آن خواهی بود [ترجمه ترگمان]تا زمانی که چیزی را کم بیاوری، دلت برای آن تنگ می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One wisp of smoke will not yearn for another.
[ترجمه گوگل]یک ذره دود مشتاق دیگری نخواهد بود [ترجمه ترگمان]یک دسته دود برای دیگری تنگ نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I yearn for the days before I grew so big.
[ترجمه علی خان محمدی] دلتنگ روزهای کودکی ( قبل از بزرگ شدن ) شده ام
|
[ترجمه گوگل]من مشتاق روزهای قبل از بزرگ شدنم هستم [ترجمه ترگمان]چهار روز پیش از این که بزرگ شوم، دلم شور می زند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Audiences yearn to groan under the yoke of suffering they may never have experienced.
[ترجمه گوگل]مخاطبان مشتاقند زیر یوغ رنجی که شاید هرگز تجربه نکرده اند ناله کنند [ترجمه ترگمان]مشتاق است که زیر یوغ رنج و رنج که ممکن است هرگز تجربه نداشته باشند ناله کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Yearn to be surrounded by marble, priceless manuscripts and silence?
[ترجمه گوگل]آرزو دارید که با سنگ مرمر، دست نوشته های گرانبها و سکوت احاطه شوید؟ [ترجمه ترگمان]آن ها را احاطه کرده بودند تا توسط سنگ مرمر، دست نویس و دست نویس پر از سکوت و سکوت احاطه شده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید