صفت ( adjective )
مشتقات: weirdly (adv.), weirdness (n.)
مشتقات: weirdly (adv.), weirdness (n.)
• (1) تعریف: strange, odd, or unconventional; puzzlingly unusual.
• مترادف: bizarre, odd, outlandish, strange
• متضاد: conventional, normal
• مشابه: crazy, curious, eccentric, fantastic, freaky, grotesque, Kafkaesque, offbeat, peculiar, queer, uncanny, unconventional, uncouth, unusual
• مترادف: bizarre, odd, outlandish, strange
• متضاد: conventional, normal
• مشابه: crazy, curious, eccentric, fantastic, freaky, grotesque, Kafkaesque, offbeat, peculiar, queer, uncanny, unconventional, uncouth, unusual
- It was weird that the lights were all on but no one answered the door.
[ترجمه یاسمن] عجیب بود که چراغها روشن بودند ولی هیچ کس جواب نمی داد.|
[ترجمه ایلیا] عجیب بود که چراغ ها روشن بودند و هیچ کس در خانه جواب ننی داد|
[ترجمه آرمینا] عجیب بود که تمامی چراغ ها روشن بودند ولی هیچ کس جواب نمی داد.|
[ترجمه مسیح] عجیب بود که همه چراق ها روشن بودندولی یک نفرم جواب نمیداد|
[ترجمه مهدی] عجیب بود که همه ی چراغ ها روشن بود ولی کسی جواب نداد|
[ترجمه محمد م] عجیب بود که تمام چراغ ها روشن بودند ولی کسی در را باز نمی کرد.|
[ترجمه محمدرمضانزاده] عجیب بود که تمامی چراغهای انجا روشن بودند اما کسی جواب در را نمیداد.|
[ترجمه Saqar] این عجیب بود که تمام چراغ ها روشن بودند اما هیچ جوابی به در ندادند|
[ترجمه امین] آن عجیب بود که همهٔ چراغ ها روشن بودند اما هیچ کسی جواب در را نمی داد.|
[ترجمه بابک] عجیب بود که چراغها همگی روشن بودند اما هیچکس به در زدن جواب نداد .|
[ترجمه m. a] عجیب بود که چراغ ها روشن بود ولی هیچ کس در را باز نمی کرد.|
[ترجمه امیررضا] این عجیب بود که تمام لامپ ها روشن بود ولی هیچ کس در را باز نکرد|
[ترجمه 🌠MM93🌠] عجیب بود که چراغ ها همگی روشن بودند اما هیچ کسی به در ( زدن ) جواب نمی داد.|
[ترجمه رضا] با وجودی که چراغ ها روشن بود عجیب بود که کسی جواب نمی داد|
[ترجمه joker] عجیب بود که چراغ ها روشن بودند اما کسی جواب در زدن را نمیداد|
[ترجمه مریم] عجیب بود که همه ی چراغ ها روشن بودند اما هیچکس به در زدن جواب نداد|
[ترجمه rose;-;] عجیب بود که چراغ ها روشن بودند اما کسی جواب نمی داد. . . ؛ - ؛ سخت نبود بقرآن؛ - ؛|
[ترجمه امیر] عجیب بود که چراغ ها روشن بودند ولی هیچ کس جواب او را نمی داد|
[ترجمه شان] شگفت انگیز بود که با وجود روشن بودن همه چراغ ها، هیچ کس به ( صدای ) در زدن پاسخ نداد.|
[ترجمه میلاد] حس میکنم این جمله خیلی کم ترجمه شده اگه میشه بازم ترجمه کنید. . .|
[ترجمه گوگل] عجیب بود که همه چراغ ها روشن بودند اما کسی در را باز نکرد[ترجمه ترگمان] عجیب بود که چراغ ها همگی روشن بودند اما کسی به در جواب نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: of or relating to the occult or otherworldly; eerie or unearthly.
• مترادف: eerie, freaky, otherworldly, unearthly
• مشابه: ghostly, inexplicable, mysterious, occult, preternatural, spooky, supernatural, uncanny, unnatural
• مترادف: eerie, freaky, otherworldly, unearthly
• مشابه: ghostly, inexplicable, mysterious, occult, preternatural, spooky, supernatural, uncanny, unnatural
- We heard a weird laugh, like that of a witch.
[ترجمه Moblna] مایک صدای عجیب شنیدیم مثل صدای یک جادوگر|
[ترجمه Rose;-;] صدای خنده ای مثل صدای خنده ی جادوگر، به گوش ما می رسید؛ - ؛|
[ترجمه گوگل] خنده عجیبی شنیدیم، مثل خنده های جادوگر[ترجمه ترگمان] ما یه خنده عجیب شنیدیم، مثل اون ساحره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In the street, there was a weird silence.
[ترجمه me] در خیابان سکوت عجیبی برقرار بود|
[ترجمه مهتاب] خیابان غرق در سکوت عجیبی|
[ترجمه Yasna] تو خیابون سکوت عجیبی حاکم بود. Yasna|
[ترجمه Melisa❤] در خیابان سکوت عجیبی بر قرار بود .|
[ترجمه Rose;-;] سکوت عجیبی خیابان را در بر گرفته بود؛ - ؛|
[ترجمه جالبه] این خیابان منتطقی است|
[ترجمه گوگل] تو خیابون سکوت عجیبی حاکم بود[ترجمه ترگمان] در خیابان سکوت عجیبی حک مفرما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید