اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a shortened form of "veterinarian," a person trained and licensed to practice medicine on animals.
- We need to take the dog to the vet.
[ترجمه دانیال] ما باید سگ را به پیش دامپزشک ببریم|
[ترجمه Erfan] سگ را باید به دامپزشکی ببریم|
[ترجمه فریا] ما احتیاج داریم سگ را به دامپزشکی ببریم|
[ترجمه Ahmad] ما باید سگ را به دامپزشکی ببریم|
[ترجمه shiva_sisi] ما باید سگ را پیش دامپزشک ببریممـ*_*|
[ترجمه O] ما احتیاج داریم تا سگ را به دامپزشک ببریم|
[ترجمه Roja] ما نیاز داریم سگ را به دام پزشک ببریم|
[ترجمه گوگل] باید سگ را به دامپزشکی ببریم[ترجمه ترگمان] باید سگ رو ببریم پیش دامپزشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: vets, vetting, vetted
حالات: vets, vetting, vetted
• (1) تعریف: (informal) to practice as a veterinarian on.
• (2) تعریف: to give an expert examination or appraisal of; check for faults, errors, disqualifications, or the like.
- The boss vets each job applicant himself.
[ترجمه امین] رئیس شخصا هریک از متقاضیان کار را به دقت مورد بررسی قرار می دهد.|
[ترجمه بهروز مددی] رئیس تمامی فرم های استخدامی را شخصا مورد بررسی قرار داد.|
[ترجمه گنج جو] رسیدگی به تقاضاهای شغلی به عهده ی رئیسه.|
[ترجمه گوگل] رئیس هر متقاضی شغل را خودش بررسی می کند[ترجمه ترگمان] رئیس هر کدام از افراد متقاضی کار را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) shortened form of "veteran," a person who was formerly part of the armed forces, esp. during a war.
- A ceremony was held to honor the town's vets.
[ترجمه ب گنج جو] از دامپزشک های این شهر طی مراسمی که برگزار شد تجلیل به عمل آمد.|
[ترجمه گوگل] مراسم تجلیل از دامپزشکان شهرستان برگزار شد[ترجمه ترگمان] یک مراسم برای احترام به سربازان قدیمی شهر برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید