اسم ( noun )
• (1) تعریف: a visible trace or sign of something no longer present or existing.
• مترادف: evidence, remains, remnant, trace
• مشابه: artifact, fossil, indication, mark, memento, relic, ruins, shadow, sign
• مترادف: evidence, remains, remnant, trace
• مشابه: artifact, fossil, indication, mark, memento, relic, ruins, shadow, sign
- The archeologists explored the last vestiges of the ancient city.
[ترجمه گوگل] باستان شناسان آخرین بقایای شهر باستانی را بررسی کردند
[ترجمه ترگمان] باستان شناسان آخرین بقایای شهر باستانی را کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باستان شناسان آخرین بقایای شهر باستانی را کشف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In this new act, the celebrated singer displayed no vestige of her former talent.
[ترجمه گوگل] در این اقدام جدید، خواننده مشهور هیچ اثری از استعداد سابق خود را نشان نداد
[ترجمه ترگمان] در این عمل جدید، خواننده مشهور هیچ اثری از استعداد سابق خود نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در این عمل جدید، خواننده مشهور هیچ اثری از استعداد سابق خود نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a rudimentary or non-functional part or organ remaining from an earlier stage of development in an individual or species, such as the human appendix.
• مشابه: rudiment
• مشابه: rudiment