اسم ( noun )
حالات: varieties
حالات: varieties
• (1) تعریف: the condition or quality of being varied; diversity.
• مترادف: change, diversity
• متضاد: tedium, uniformity
• مشابه: assortment, contrast, difference, disparity, nonuniformity, variance, variation
• مترادف: change, diversity
• متضاد: tedium, uniformity
• مشابه: assortment, contrast, difference, disparity, nonuniformity, variance, variation
- The employees complained that the cafeteria food lacked variety.
[ترجمه مصطفی نوروزی] کارمندان از اینکه رستوران غذاهای متنوعی ندارد ، شاکی بودند.|
[ترجمه شان] کارمندان از اینکه غذا های رستوران از تنوع ( گوناگونی ) برخو ردار نیست ، شاکی بودند.|
[ترجمه گوگل] کارمندان شکایت داشتند که غذای کافه تریا فاقد تنوع است[ترجمه ترگمان] کارکنان شکایت داشتند که غذای کافه تریا فاقد تنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Taking part in these activities gives her life some variety now that she's retired.
[ترجمه امیر هاشمی] شرکت در این فعالیت ها به زندگی او مقداری تنوع میدهد حالا که او بازنشسته است|
[ترجمه مصطفی زندیه] حالا که او بازنشسته می شود، شرکت در این گونه فعالیت ها زندگی او را از یکنواختی خارج می کند ( به زندگی او معنا می دهد ) .|
[ترجمه گوگل] شرکت در این فعالیت ها زندگی او را اکنون که بازنشسته شده است، تنوع می دهد[ترجمه ترگمان] شرکت در این فعالیت ها در حال حاضر به زندگی خود تنوع می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a number of different items in a group or category.
• مترادف: assortment, conglomeration, diversity, m�lange, medley
• مشابه: collection, hodgepodge, miscellany, mixture, motley, omnium-gatherum, selection
• مترادف: assortment, conglomeration, diversity, m�lange, medley
• مشابه: collection, hodgepodge, miscellany, mixture, motley, omnium-gatherum, selection
- This neighborhood attracts a variety of people from artists to recent immigrants to young professionals.
[ترجمه گوگل] این محله افراد مختلفی از هنرمندان گرفته تا مهاجران اخیر و متخصصان جوان را به خود جذب می کند
[ترجمه ترگمان] این محله افراد زیادی را از هنرمندان به مهاجران تازه به سمت متخصصان جوان جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این محله افراد زیادی را از هنرمندان به مهاجران تازه به سمت متخصصان جوان جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Customers appreciate the large variety of merchandise offered by the store.
[ترجمه گوگل] مشتریان از تنوع زیاد کالاهای ارائه شده توسط فروشگاه قدردانی می کنند
[ترجمه ترگمان] مشتریان از انواع مختلفی از محصولات ارایه شده توسط فروشگاه قدردانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مشتریان از انواع مختلفی از محصولات ارایه شده توسط فروشگاه قدردانی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a specific type within a category.
• مترادف: genre, kind, nature, sort, species, type
• مشابه: brand, breed, category, class, classification, description, form, genus, manner, style
• مترادف: genre, kind, nature, sort, species, type
• مشابه: brand, breed, category, class, classification, description, form, genus, manner, style
- What variety of apple is this?
[ترجمه مصطفی زندیه] این سیب از چه گونه ای است؟|
[ترجمه Moonlight] این سیب از چه نوعی است ؟|
[ترجمه گوگل] این چه نوع سیبی است؟[ترجمه ترگمان] این چه نوع سیب است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This mineral is quite common, but this specimen is a rare variety of it.
[ترجمه گوگل] این کانی بسیار رایج است، اما این نمونه از انواع کمیاب آن است
[ترجمه ترگمان] این ماده معدنی بسیار رایج است، اما این نمونه انواع نادری از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این ماده معدنی بسیار رایج است، اما این نمونه انواع نادری از آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید