• (1)تعریف: the act of translating from one language to another. • مشابه: construe
• (2)تعریف: that which has been translated. • مشابه: construe, version
• (3)تعریف: the state of being translated. • مشابه: rendition
• (4)تعریف: conversion; transformation.
- translation of theory into practice
[ترجمه ابراهیم عامری زاده] تبدیل تئوری به عمل
|
[ترجمه Hash kir] برای کلمه باید بگم که معنی اش . . . . . . . است که معنی درستری هست
|
[ترجمه گوگل] ترجمه نظریه به عمل [ترجمه ترگمان] ترجمه تئوری در عمل [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. free translation
ترجمه ی آزاد
2. simultaneous translation
ترجمه ی همزمان
3. a close translation
ترجمه ی تحت اللفظی،ترجمه ی نزدیک به اصل
4. a literal translation
ترجمه ی واژه به واژه
5. a loose translation
ترجمه ی آزاد
6. a running translation
ترجمه ی همزمان
7. a sight translation of a text
ترجمه ی نظری یک متن
8. a strict translation
ترجمه ی دقیق
9. a verbal translation
یک ترجمه ی کلمه به کلمه
10. a verse translation of shahnameh
ترجمه ی منظوم شاهنامه
11. a word-for-word translation
یک ترجمه ی تحت اللفظی
12. an inexact translation
ترجمه ی غیردقیق
13. the english translation of the boostan
ترجمه ی انگلیسی بوستان (سعدی)
14. This so-called translation is pure nonsense.
[ترجمه گوگل]این به اصطلاح ترجمه مزخرف محض است [ترجمه ترگمان]این ترجمه به اصطلاح ترجمه pure است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The theatre will provide simultaneous translation in both English and Chinese.
[ترجمه گوگل]این تئاتر ترجمه همزمان به دو زبان انگلیسی و چینی را ارائه می دهد [ترجمه ترگمان]تئاتر ترجمه همزمان در هر دو زبان انگلیسی و چینی را فراهم خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. You can't really appreciate foreign literature in translation.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید واقعاً از ادبیات خارجی در ترجمه قدردانی کنید [ترجمه ترگمان]شما واقعا نمی توانید از ادبیات خارجی در ترجمه تشکر کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. A lot of translation is put out to freelances.
[ترجمه حسین کتابدار] بسیاری از کارهای ترجمه به مترجمان مستقل و آزاد سپرده می شود.
|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] بیشتر موارد ترجمه را به مترجم های آزاد واگذار می کنند. ( مترجم رسمی نیستند )
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از ترجمه ها در اختیار افراد آزاد گذاشته می شود [ترجمه ترگمان]ترجمه بسیاری به freelances آورده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The translation of the Latin motto reads "Not for oneself, but for others".
[ترجمه گوگل]در ترجمه این شعار لاتین آمده است: «نه برای خود، بلکه برای دیگران» [ترجمه ترگمان]ترجمه شعار لاتین \"نه برای خود، بلکه برای دیگران\" را می خواند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. I've just made an awful botch of my translation.
[ترجمه گوگل]من به تازگی یک افتضاح افتضاح از ترجمه ام ساخته ام [ترجمه ترگمان]همین الان translation را خراب کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. I've only read 'Madame Bovary' in translation .
[ترجمه محبوبه امیر] مادام بواری را فقط ترجمه اش را خوانده ام
|
[ترجمه حسین کتابدار] من فقط آثار ترجمه شده مادام بواری را مطالعه کرده ام.
|
[ترجمه گوگل]من فقط "مادام بواری" را در ترجمه خوانده ام [ترجمه ترگمان]در ترجمه فقط مادام بواری را خوانده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. I read the book in translation, not in the original Norwegian.
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] کتاب ترجمه شده از زبان نروژی را خواندم نه کتاب به زبان اصلی . . !
|
[ترجمه گوگل]من کتاب را ترجمه شده خواندم، نه به نروژی اصلی [ترجمه ترگمان]من کتاب را در ترجمه خواندم، نه در زبان نروژی اصلی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[شیمی] انتقال [عمران و معماری] انتقال [کامپیوتر] انتقال، ترجمه [برق و الکترونیک] انتقال، ترجمه [صنایع غذایی] ترجمه : پدیده ای در تشکیل پروتئینها که در ان رمز توارثی از RNA پیک به صورت تسلسل اسیدهای آمینه در ساختمان پروتئینها ترجمه می شود [مهندسی گاز] انتقال، حرکت انتقالی [ریاضیات] انتقال [پلیمر] انتقال [آمار] انتقال
انگلیسی به انگلیسی
• act of rendering something into another language; version published in a language other than the original language (i.e. book, film, etc.) a translation is a piece of writing or speech that has been translated from a different language. translation is the act or process of translating writing or speech into a different language.
پیشنهاد کاربران
🔊 دوستان دقت کنین که /ترَنز. لِیشِن/ تلفظ میشه نه /ترَنسلِیشِن/ . /tr�nzˈleɪʃn̩/
در زبان: برگرداندن ترجمه واژه عربی است. ترجمه/Translate = برگردان مترجم/Translator = برگرداننده گفتمان در بازه ریشه واژه ترجمه نیز هست، به ویژه ریخت کنه ی ترگمان که برخی می گویند از زبان های آریایی می آید. ولی من ۱۰۰٪ در این باره آگاه نیستم و با واژه آشنا و بکار رفته ی برگردان دل آسود تر هستم. ... [مشاهده متن کامل]
FINANCE, ACCOUNTING the activity of giving the value of an amount in one currency in a different currency مالی، حسابداری عمل ارزش گذاری یک مبلغ در یک ارز به ارز دیگر. translation into sth / Assets and liabilities denominated in non - US currencies are recorded in the financial statements after translation into US dollars. ... [مشاهده متن کامل]