touch and go


غیر محرز، احتمالی، ناپابرجا، الله بختی، نامعلوم، مشکوک، در معر­ خطر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: insecure or uncertain; precarious; risky.
مشابه: critical, precarious

- a touch-and-go situation
[ترجمه گوگل] وضعیت لمس و رفتن
[ترجمه ترگمان] یک موقعیت لمسی - و -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It was touch and go whether we'd go bankrupt.
[ترجمه مریم] اینکه آیا ورشکست میشویم نا معلوم بود.
|
[ترجمه حمید توزنده جانی] مشخص نبود که آیا برشکست میشیم یا نه
|
[ترجمه گوگل]این لمس بود و برو که آیا ورشکست می شویم
[ترجمه ترگمان]تماس دست و پا چلفتی بود و می رفت که آیا ما ورشکست می شویم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But it was touch and go all the way.
[ترجمه فاطمه] او در معرض خطر بود و بهرحال رفت
|
[ترجمه گوگل]اما لمس بود و تمام راه را برو
[ترجمه ترگمان]اما به هر حال دست و پا می زد و می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Compact mirror is convenient for the touch and go applications.
[ترجمه گوگل]آینه جمع و جور برای برنامه های لمسی راحت است
[ترجمه ترگمان]آینه فشرده برای تماس و کاربرد مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suggest make a touch and go to jar the wheel down.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد کنید یک تماس داشته باشید و به چرخاندن آن بروید
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد می کنم که بهش دست بزنم و برم چرخ رو بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Trade talks between the two countries have been touch and go.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] مذاکرات تجاری بین دو کشور در حاله ای از ابهام می باشد
|
[ترجمه گوگل]گفت‌وگوهای تجاری بین دو کشور در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]مذاکرات تجاری بین دو کشور در حال انجام است و شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cleared for touch and go landing.
[ترجمه گوگل]برای لمس پاک شد و فرود آمد
[ترجمه ترگمان]آماده تماس و فرود آمدن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One Trident 25on local training, making touch and go landing.
[ترجمه گوگل]One Trident 25 در تمرین محلی، لمس کردن و فرود آمدن
[ترجمه ترگمان]یکی از روزه ای ۲۵ - ترایدنت در مورد آموزش محلی، تماس گرفتن و فرود آمدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thanks . It was touch and go for a while.
[ترجمه Shirinbahari] ممنون. برای یه مدتی اوضاع خطرناک و نا معلوم بود.
|
[ترجمه گوگل]با تشکر لمس بود و برای مدتی برو
[ترجمه ترگمان] ممنون یه مدتی بود که بهش دست زدم و رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That was a touch and go of gurrilla warfar.
[ترجمه گوگل]این یک لمس و رفتن یک جنگ گریلایی بود
[ترجمه ترگمان] اون یه تماس بود و از \"gurrilla warfar\" استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was touch and go with the old guide.
[ترجمه گوگل]این لمس بود و با راهنمای قدیمی بروید
[ترجمه ترگمان]با اون راهنمای قدیمی ارتباط برقرار کردن و رفتن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After that it will be touch and go.
[ترجمه Nora] بعد از آن نا معلوم خواهد بود
|
[ترجمه گوگل]پس از آن لمس و رفتن خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن تماس خواهد گرفت و خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our team won the game, however, it was touch and go for a while.
[ترجمه گوگل]تیم ما بازی را برد، با این حال، برای مدتی لمس و رفتن بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، تیم ما بازی را برد و مدتی طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was always touch and go whether we would get across the road before the lights changed.
[ترجمه گوگل]همیشه لمس و رفتن بود که آیا قبل از تغییر چراغ ها از جاده عبور می کنیم
[ترجمه ترگمان]همیشه قبل از اینکه نورها عوض شوند از جاده عبور می کردیم و به این طرف و آن طرف می رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The complicated medical operation was touch and go for several hours.
[ترجمه گوگل]عمل پیچیده پزشکی لمس و رفتن برای چند ساعت بود
[ترجمه ترگمان]عملیات پیچیده پزشکی چندین ساعت طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

This phrase describes a situation that is uncertain or risky, where the outcome is unpredictable or could go either way.
وضعیتی نامطمئن یا خطرناک، جایی که نتیجه آن غیرقابل پیش بینی است یا می تواند به هر سمتی پیش برود.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
The success of the project was touch and go until the last minute.
A person might say, “I’m not sure if I’ll make it on time, it’s touch and go with the traffic. ”
In a discussion about a sports game, someone might comment, “The final minutes were touch and go, but our team pulled through. ”

غیر قابل پیش بینی.
آمد نیامد داره
در حاله ای از ابهام قرار دارد
نامعلوم است
touch - and - go ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: تماس و برخاست
تعریف: فرود تمرینی که در آن هواپیما اجازه دارد به دفعات با باند تماس مختصر پیدا کند
مشکوک
همراه با تردید
If you say that something is touch and go, you mean that you are uncertain whether it will happen or succeed.
Uncertain, risky, precarious
نامشخص
نامعلوم
قابل تردید
خطری
بدون نتیجۀ مشخص
پرمخاطره
Risky/uncertain untill the end
بسیار خطرناک و غیرقطعی
If a situation is touch - and - go, it is uncertain:
The doctor says that it's touch - and - go whether Mary will be okay.
معلومی نیست
ریسکی و خطرناک
علاج نامشخص
It is touch and go
( در وضعیت ) بلاتکلیفی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس