اسم ( noun )مشتقات: tigerish (adj.), tigerlike (adj.)
• (1)تعریف: a large flesh-eating Asian mammal of the cat family that has a distinctive tawny coat marked by black stripes.
• (2)تعریف: any of several other large members of the cat family.
• (3)تعریف: (informal) a ferociously aggressive or energetic person.
جمله های نمونه
1. a tiger and its cubs
پلنگ و بچه هایش
2. a tiger stalks its prey
پلنگ با کمین کردن طعمه ی خود را می گیرد.
3. hyrcanian tiger
پلنگ هیرکانی (پلنگ خزر)
4. the tiger crouched ready to strike
پلنگ خف کرد و آماده ی حمله شد.
5. the tiger is a mighty hunter
پلنگ شکارچی پرتوانی است.
6. a saber-toothed tiger
پلنگ شمشیر دندان
7. a savage tiger
پلنگ درنده
8. when the tiger snarled, i ran away
وقتی که پلنگ خرخر کرد فرار کردم.
9. have the tiger by the tail
در موقعیت خطرناک گیر کردن،راه پس و پیش نداشتن
10. mercy toward a sharp-toothed tiger . . .
ترحم بر پلنگ تیز دندان . . . .
11. the picture of a tiger clawing the back of a cow
تصویر پلنگی که بر پشت گاوی چنگال افکنده است
12. showing pity for a sharp-fanged tiger . . .
ترحم بر پلنگ تیز دندان . . .
13. the savage of a hungry tiger
درندگی پلنگ گرسنه
14. i discount the story of her fight with a tiger
داستان درافتادن او را با یک پلنگ باور نمی کنم.
15. . . . in the breath of a dragon and the fang of a tiger
(عنصری) . . . . در دم اژدها و یشک پلنگ
16. behold, when a cat is cornered / he will claw out the eyes of a tiger
نبینی که چون گربه عاجز شود / برآرد به چنگال چشم از پلنگ
17. Tiger Woods is determined to erase the memory of a disappointing Cup debut two years ago.
[ترجمه گوگل]تایگر وودز مصمم است خاطره اولین بازی ناامیدکننده در جام دو سال پیش را پاک کند [ترجمه ترگمان]تایگر وودز برای اولین بار در دو سال پیش تصمیم به پاک کردن خاطره یک جام نومید شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The tiger smelled the meat and went away.
[ترجمه فاطمه] ببر بوی گوشت را حس، کرد و به سمتش، رفت
|
[ترجمه پویا غلامی] ببر بوی گوشت را حس کرد و به سوی آن بو رفت.
|
[ترجمه گوگل]ببر بوی گوشت را حس کرد و رفت [ترجمه ترگمان]ببر بوی گوشت می داد و بیرون می رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The tiger humped his back before he sprang on the game.
[ترجمه گوگل]ببر قبل از اینکه به بازی بپرد پشتش را خم کرد [ترجمه ترگمان]ببر قبل از اینکه بازی را شروع کند پشت او را نوازش کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• large predatory cat a tiger is a large, fierce animal belonging to the cat family. tigers are orange with black stripes. see also paper tiger.
پیشنهاد کاربران
تایگر باید تایِ گُر باشد، یعنی مخفف همتای گربه
a large wild animal of the cat family that has yellow fur with black stripes کتاب reach2
tiger ( n ) ( taɪɡər ) =a large wild animal of the cat family, that has yellowish fur with black lines ( stripes ) and lives in parts of Asia
used to refer to someone who is very determined and strong به کسی اطلاق می شود که بسیار مصمم و قوی است Her colleagues saw her as a tiger who would stop at nothing in pursuit of her goals
واژه انگلیسی ( tiger ) به چَم ( ببر ) دارای ریشه پارسی است. این واژه همریشه با واژه پارسی ( تند و تیز ) است. در برگه 41 درباره واژه، رود تیگره دگرگون شده به ( دیگره، دیگله، دیجله، دجله ) چنین آمده است: ... [مشاهده متن کامل]
رود تیگره از واژه پارسی باستان ( تیگرا ) به چَم ( تند و تیز ) گرفته شده است و در نقشه های یونانی این رود را tigris نامیده اند و همین نام در زبان انگلیسی نیز به کار میرود. همچنین واژه انگلیسی ( tiger ) به چَم ( ببر ) که جانور تندرویی است از همین ریشه پارسی ( تیگره ) گرفته شده است. پَسگشت: برگه41 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .
ببر. . .
tiger:ببر leopard:پلنگ
پرتلاش - کاری Tiger team ( در مدیریت و کسب و کار ) تیم های پرتلاش و کاری که توی مجموعه و سازمان تاثیرگذار هستند.
شاید تصویری بیشتر کمک کنه تا بتونیم این دو تا موجود زیبا و خارق العاده رو راحت تشخیص بدیم ; )
Tiger واژه ای ایرانی - اوروپایی پارسی : تَکَر / تَگَر : تَک/ تَگ - اَر تَک/ تَگ = آفند ، تاخت ، تازش، تَک و پاتَک ( پادتَک ) ، تَکاوَر ، تَکیده ( حمله شده ) تَکَل : تَک - اَل= گونه ای بُز کوهی یا قوچ که به نادرست کَل به جای تَکَل می گویند زیرا این جانور با شاخ هایش می تَکَد/ حمله می کند ، - اَل : پسوند نامساز است. ... [مشاهده متن کامل]
- اَر = پسوند کُنندگی تَکَر / تَگَر، Tiger = آفَندَنده ، تازَنده ، تاختار ، تازِشگَر ، دَدِ حمله کُننده واژه ی tigris اوروپایی و دِجله ی اَرَبی و تیزرودِ پارسی هم با تَگَر یا Tiger هم خاستگاه اند.
ببر میشه
a large wild animal of the cat family that has yellow fur with black stripes Iran language institute 👍
دوستان خواستم فقط بگم که میشه ببر ! ببر ! ببر ! و نه پلنگ ! پلنگ با ببر فرق داره ! مجید دلبندم !!
از اعضای بزرگ دیگر خانواده گربه ها.
A wild animal
نوعی رنگ نارنجی پر رنگ
🐅🐅 ببر
ببر
A large wild animal of the cat family that has yellow fur with black stripes بـــــــــبر
A large wild animal of the cat family that has yellow fur with black stripes
A large wild animal of the cat family that has yellow fur with black stripes.
a large wild animal that has yellow and black lines on its body and is a member of the cat family