معنی: تیغ، خار، سرتیز، شوک، تیغ دار کردنمعانی دیگر: (در گیاه) خار، خسک، ژاژ، درخت یا بته ی خاردار، چوب درخت خار دار، رجوع شود به: prickle، (جانور) خار، هر چیز ناراحت کننده، نشانی که در انگلیسی کهن و نورس به جای th به کار می رفت، موجب ناراحتی
اسم ( noun )مشتقات: thornless (adj.), thornlike (adj.)
• (1)تعریف: a short, spiny protrusion on a plant stem or branch. • مترادف: prickle, spine • مشابه: barb, barbule, bristle, bur, prong, spicule, spike
• (2)تعریف: any of various plants, shrubs, or trees that have such protrusions, esp. the hawthorn. • مشابه: bramble, brier, cocklebur, hawthorn, nettle
• (3)تعریف: a source of distress, irritation, pain, or suffering. • مشابه: affliction, annoyance, bane, enemy, irritation, nuisance, plague, scourge, torment, vexation
جمله های نمونه
1. thorn in one's side (or flesh)
دردسر،خاری که پهلوی کسی فرو می رود
2. There is no rose without a thorn.
[ترجمه نادر] هیچ گل رزی بدون خار نیست.
|
[ترجمه گوگل]هیچ رز بدون خار وجود ندارد [ترجمه ترگمان]هیچ گل رز نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. One thorn of experience is worth a whole wilderness of warning.
[ترجمه کیمیا رستمی] یک خار تجربه، ارزش بیشتری از یک بیابان هشدار دارد.
|
[ترجمه گوگل]یک خار تجربه ارزش یک هشدار کامل را دارد [ترجمه ترگمان]یک خار از تجربه ارزش یک بیابان هشدار را دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The thorn was embedded in her thumb.
[ترجمه گوگل]خار در انگشت شستش فرو رفته بود [ترجمه ترگمان]خار در انگشت شستش قرار داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. An optimist sees the rose; a pessimist the thorn.
[ترجمه saeed] یک خوشبین رز را میبیند یک بدبین خار را میبیند
|
[ترجمه هستی جوان راد] خوشبین می بیند گل رز، بدبین می بیند خار را
|
[ترجمه گوگل]یک خوشبین گل رز را می بیند یک بدبین خار [ترجمه ترگمان]خوش بین، گل رز را می بیند، آدم بدبینی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]هر گل سرخی خار خود را دارد [ترجمه ترگمان] هر گل رز، خار داره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He's been a thorn in the side of the party leadership for years.
[ترجمه جواد] او برای سالها مانند یک خاری در چشم مجمع رهبران بوده است
|
[ترجمه گوگل]او سال ها خاری در چشم رهبری حزب بوده است [ترجمه ترگمان]او سال ها در کنار رهبری حزب بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Party was a thorn in the flesh of his coalition.
[ترجمه گوگل]حزب خاری در گوشت ائتلاف او بود [ترجمه ترگمان]حزب یک خار در گوشت ائتلافی او بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A relentless campaigner, he was a thorn in the government's side for a number of years.
[ترجمه گوگل]او که یک مبارز بی امان بود، برای چندین سال خاری در چشم دولت بود [ترجمه ترگمان]او یک مبارز سرسخت بود و چند سال در کنار دولت بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His finger was spitted a thorn.
[ترجمه گوگل]انگشتش به صورت خار تف شده بود [ترجمه ترگمان]انگشتش a بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The little boy stepped on a sharp thorn.
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو روی یک خار تیز قدم گذاشت [ترجمه ترگمان]پسر کوچک به یک خار نوک تیز قدم گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My shirt got hooked on a thorn.
[ترجمه گوگل]پیراهنم به خار گیر کرد [ترجمه ترگمان] لباسم روی یه خار گیر کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The dog had a thorn in its pad.
[ترجمه گوگل]سگ در بالش خاری داشت [ترجمه ترگمان] سگه یه خار توی its داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید