take it on the chin

/teɪk ɪt ɑn ðə ʧɪn//teɪk ɪt ɒn ðə ʧɪn/

(امریکا - خودمانی) سخت شکست خوردن، سختی کشیدن

جمله های نمونه

1. But not all money managers will look back on 1995 fondly. Short sellers took it on the chin last year.
[ترجمه گوگل]اما همه مدیران پول با محبت به سال 1995 نگاه نمی کنند کسوت فروشان آن را در سال گذشته روی چانه گرفتند
[ترجمه ترگمان]اما همه مدیران پولی با علاقه به سال ۱۹۹۵ باز می گردند سال گذشته، فروشندگان کوتاه آن را روی چانه گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Short sellers took it on the chin last year.
[ترجمه گوگل]کسوت فروشان آن را در سال گذشته روی چانه گرفتند
[ترجمه ترگمان]سال گذشته، فروشندگان کوتاه آن را روی چانه گذاشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I took it on the chin, but life goes on.
[ترجمه ZNB] من سختی زیادی کشیدم، اما زندگی ادامه دارد.
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] حقیقت را پذیرفته و آویزه گوشم کردم، زندگی همچنان استمرار دارد.
|
[ترجمه گوگل]من آن را روی چانه گرفتم، اما زندگی ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]من آن را روی چانه کشیدم، اما زندگی ادامه پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The car's manufacturers are taking it on the chin.
[ترجمه learner] تولیدکنندگان اتومبیل با شجاعت، ناملایمات و شرایط سخت را تحمل می کنند
|
[ترجمه گوگل]سازندگان خودرو آن را روی چانه می گیرند
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان خودرو آن را روی چانه می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are professionals, we will take it on the chin and move on but it's important that we do not take our supporters for granted.
[ترجمه گوگل]ما حرفه ای هستیم، آن را روی چانه می گیریم و پیش می رویم، اما مهم این است که حامیان خود را بدیهی نگیریم
[ترجمه ترگمان]ما حرفه ای هستیم، آن را بر روی چانه خواهیم گرفت و ادامه خواهیم داد، اما مهم است که ما حامیان خود را به طور مسلم درنظر نمی گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China's economy, by contrast, can take it on the chin.
[ترجمه گوگل]در مقابل، اقتصاد چین می‌تواند آن را به چالش بکشد
[ترجمه ترگمان]در مقابل، اقتصاد چین می تواند آن را بر روی چانه اش بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And fishermen take it on the chin every time,'' Bernie Feeney, a member of the association, said.
[ترجمه گوگل]برنی فینی یکی از اعضای انجمن گفت و ماهیگیران هر بار آن را روی چانه می گیرند
[ترجمه ترگمان]برنی Feeney، یکی از اعضای انجمن، گفت که هر بار ماهیگیران آن را روی چانه می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But you've got to take it on the chin.
[ترجمه learner] اما شما باید با شجاعت ناملایمات و سختی ها را تحمل کنید
|
[ترجمه گوگل]اما شما باید آن را روی چانه بگیرید
[ترجمه ترگمان]اما باید آن را روی چانه اش بگذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The truth is that Britain is simply going take it on the chin for a while.
[ترجمه learner] حقیقت اینه که انگلیس با شهامت در حال تحمل سختی ها بدون شکایت است
|
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که بریتانیا به سادگی می خواهد مدتی آن را روی چانه بگیرد
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که بریتانیا فقط برای مدتی آن را روی چانه خواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A good football leader can take it on the chin when his team loses.
[ترجمه گوگل]یک رهبر خوب فوتبال می تواند وقتی تیمش می بازد، آن را روی چانه بگیرد
[ترجمه ترگمان]یک رهبر خوب فوتبال می تواند با شکست تیمش آن را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of our great strengths is our ability to take it on the chin and come out fighting.
[ترجمه گوگل]یکی از نقاط قوت ما این است که آن را روی چانه بگیریم و در حال مبارزه بیرون بیاییم
[ترجمه ترگمان]یکی از قدرت های بزرگ ما توانایی ما برای بردن آن بر روی چانه و مبارزه با آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When he lost that money he said he would have to take it on the chin .
[ترجمه learner] وقتی اون پول را گم کرد گفت :با شهامت سختی آن را بدون شکایت تحمل می کنم
|
[ترجمه گوگل]وقتی آن پول را از دست داد گفت که باید آن را روی چانه ببرد
[ترجمه ترگمان]وقتی آن پول را از دست داد، گفت که باید آن را روی چانه اش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That's bad in the sense that when the experience is lagging we take it on the chin, but it's also great because it gives us the opportunity to enhance the security.
[ترجمه گوگل]این بد است به این معنا که وقتی تجربه عقب مانده است، آن را روی چانه می گیریم، اما همچنین عالی است زیرا این فرصت را به ما می دهد تا امنیت را افزایش دهیم
[ترجمه ترگمان]این به این معنا نیست که وقتی تجربه عقبتر است، آن را روی چانه بگذاریم، اما عالی است چون به ما این فرصت را می دهد تا امنیت را افزایش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We are all human - and sometimes you need to take it on the chin, look at it and move on. That is what we are doing.
[ترجمه گوگل]همه ما انسان هستیم - و گاهی لازم است آن را روی چانه بگیرید، به آن نگاه کنید و ادامه دهید این کاری است که ما انجام می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما همه انسان ها هستیم - و گاهی شما نیاز دارید که آن را روی چانه بردارید، به آن نگاه کنید و حرکت کنید این کاری است که ما انجام می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

سختی کشیدن
idiom / informal
to accept unpleasant events bravely and without complaining/ It is often used to encourage someone to face a difficult situation with courage and resilience.
پذیرفتن حوادث ناخوشایند، شجاعانه و بدون شکایت/ اغلب برای تشویق کسی به رویارویی با موقعیت دشوار با شجاعت و تاب آوری استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

Even though he lost the game, he took it on the chin and congratulated his opponent.
When she found out she didn’t get the job, she took it on the chin and started looking for other opportunities.
I know you’re disappointed about the results, but you need to take it on the chin and move on.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/take-it-on-the-chin
سختی ها را به جان خریدن و دم نزدن
داغون شدن
رنج بردن
به سبیل خود کشیدن , دم نزدن
سختی های کاری را به جان خریدن
جور چیزی را کشیدن
توضیح درباره اصطلاح take it on the chin
این اصطلاح از ورزش بوکس گرفته شده است که یکی از بدترین ضربه ها ضربه خوردن به چانه است.
منبع: سایت بیاموز
Phrase :
قبول کردن شرایط و موقعیت های سخت یا ناخوشایند ( بدون شکایت و شِکوِه کردن )
با ناخوشی ها کنار آمدن و آن را پذیرفتن
به عنوان مثال:
One of our great strengths is our ability to�take it on the chin�and come out fighting.
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/take-something-on-the-chin
با شجاعت اشتباه، شکست یا انتقاد را پذیرفتن
Being brave and accept defeat or criticism and is thought to be a boxing term meaning to stand upright after taking a physical blow on the chin
You are going to have to take it to the chin when your dad gets home and
. sees what you have done

بپرس