• : تعریف: an establishment employing laborers at low wages, for unreasonable hours, or under unhealthy conditions.
جمله های نمونه
1. He kept a sweatshop if anyone did.
[ترجمه مریم مزدایی] او بیگارخانه خود را نگه داشت ، همانطور که هرکس دیگری نیز .
|
[ترجمه گوگل]اگر کسی این کار را می کرد، عرق خوری نگه می داشت [ترجمه ترگمان]اگه کسی این کار رو می کرد، یه کلاهبرداری می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Her rapid rise from sweatshop worker to society portraitist is miraculous, not to say incredible.
[ترجمه گوگل]رشد سریع او از کارگر عرقفروشی به پرترهنگار جامعه، شگفتانگیز است، نه باورنکردنی [ترجمه ترگمان]حرکت سریع او از کارگر sweatshop به society، اعجاز آمیز است، نه اینکه باور نکردنی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In a basement sweatshop two men in their early 20s are sewing sheepskin waistcoats for the bazaar.
[ترجمه learner] دو مرد در اوان بیست سالگی در زیرزمینی با شرایط کاری اسفناک در حال دوخت جلیقه های پوست گوسفند برای بازار هستند
|
[ترجمه گوگل]در یک عرقفروشی زیرزمینی، دو مرد در اوایل 20 سالگی در حال دوختن جلیقههای پوست گوسفند برای بازار هستند [ترجمه ترگمان]در زیرزمین، دو مرد در اوایل دهه ۲۰ خود جلیقه sheepskin را برای بازار خیاطی می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She had persuaded an Oriental sweatshop to supply her with winter wear in bulk.
[ترجمه گوگل]او یک عرقفروشی شرقی را متقاعد کرده بود که لباسهای زمستانی را به صورت عمده به او عرضه کند [ترجمه ترگمان]او یک فروشگاه شرقی را متقاعد کرده بود که زمستان را با لباس زمستانی به او عرضه کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dad rescued her from a sweatshop.
[ترجمه گوگل]پدر او را از یک عرقفروشی نجات داد [ترجمه ترگمان]بابا اون رو از یه تولیدی نجات داده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The jackets had to go back to the sweatshop, making for an unnecessary and annoying delay.
[ترجمه گوگل]کاپشنها باید به عرقفروشی بازمیگشتند، که باعث تأخیر غیرضروری و آزاردهنده میشد [ترجمه ترگمان]jackets می بایست به سر تولیدی باز می گشتند و برای یک تاخیر غیر ضروری و آزار دهنده آماده می شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My father was forced to take aa 5 sweatshop, sewing buttons on coats.
[ترجمه گوگل]پدرم مجبور شد تا 5 عرق خوری بگیرد و دکمه های کت ها را بدوزد [ترجمه ترگمان]پدرم مجبور شد یه تولیدی کار کنه، دکمه های دوخت و دوز رو روی کت ها کار بذاره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. But Nike suffered little financial harm over the sweatshop campaign.
[ترجمه گوگل]اما نایک به دلیل کمپین sweatshop آسیب مالی کمی متحمل شد [ترجمه ترگمان]اما نایک از آسیب های مالی اندکی به کمپین sweatshop رنج می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I don't know how can people respect a sweatshop factory, a company that treads on law?
[ترجمه گوگل]من نمی دانم مردم چگونه می توانند به یک کارخانه عرق گیری، شرکتی که قانون را زیر پا می گذارد، احترام بگذارند؟ [ترجمه ترگمان]نمی دانم چطور مردم به کارخانه sweatshop احترام می گذارند، شرکتی که به قانون پا می گذارد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He spent three years in a sweatshop before he found a decent job.
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه شغل مناسبی پیدا کند، سه سال را در یک عرقفروشی گذراند [ترجمه ترگمان]اون سه سال رو تو یه تولیدی کار می کرد قبل از اینکه یه شغل خوب پیدا کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mr. VandeHei and Mr. Harris say they know that reporters can feel pressured at times. But they said the notion of Politico as a journalistic sweatshop is pure myth.
[ترجمه گوگل]آقای ونده های و آقای هریس می گویند که می دانند خبرنگاران ممکن است گاهی تحت فشار باشند اما آنها گفتند که مفهوم پولیتیکو به عنوان یک عرقفروشی روزنامهنگاری یک افسانه محض است [ترجمه ترگمان]آقای VandeHei و آقای هریس می گویند آن ها می دانند که خبرنگاران گاهی اوقات می توانند تحت فشار قرار بگیرند اما آن ها گفتند که مفهوم of به عنوان یک sweatshop روزنامه نگاری یک افسانه محض است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. My father was forced to take a job in a 5 sweatshop, sewing buttons on coats.
[ترجمه گوگل]پدرم مجبور شد در یک عرقفروشی 5 کار کند و دکمههای کتها را بدوزد [ترجمه ترگمان]پدرم مجبور شد در یک فروشگاه ۵ فروشگاه کار کند و دکمه های coats را بدوزد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But many of these plants were rooted in the 1980s and needed to go out of business as China moved up the industrial ladder and implemented new labour legislation that shook their sweatshop model.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از این کارخانهها در دهه 1980 ریشه داشتند و باید از کار خارج شوند، زیرا چین از نردبان صنعتی بالا رفت و قوانین کاری جدید را به اجرا گذاشت که مدل عرقکاری آنها را متزلزل کرد [ترجمه ترگمان]اما بسیاری از این گیاهان ریشه در دهه ۱۹۸۰ داشتند و نیاز به خارج شدن از تجارت داشتند، چرا که چین از نردبان صنعتی بالا رفت و قوانین کار جدید را اجرا کرد که مدل sweatshop را تکان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But they said the notion of Politico as a journalistic sweatshop is pure myth.
[ترجمه گوگل]اما آنها گفتند که مفهوم پولیتیکو به عنوان یک عرقفروشی روزنامهنگاری یک افسانه محض است [ترجمه ترگمان]اما آن ها گفتند که مفهوم of به عنوان یک sweatshop روزنامه نگاری یک افسانه محض است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• shop where employees work long hours under poor conditions and receive low wages a sweatshop is a small factory or workshop where many people work together in poor conditions for low pay.
پیشنهاد کاربران
بیگارخانه به کارگاهی گفته می شود که شرایط کاری آن دشوار یا خطرناک است و در عین حال مزد آن نیز پایین تر از حد نرمال است. کارگران ممکن است ساعت های طولانی بدون پرداخت کافی کار کنند، صرف نظر از قوانین اضافه کاری اجباری یا حداقل حقوق؛ قوانین کار کودکان نیز ممکن است پایمال شود.
کارگاه یا کارخانه ی استثماری ( کار زیاد با دستمزد بسیار کم )