sustainable

/səˈsteɪnəbl̩//səˈsteɪnəbl̩/

معنی: قابل تحمل، تاب اوردنی
معانی دیگر: قابل تحمل، تاب اوردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: sustainability (adj.)
(1) تعریف: capable of being sustained.

- He claims that without developing new fuels, our current way of life is not sustainable.
[ترجمه علیرضا شبان] او مدعی است که بدون توسعه سوخت های جدید، شیوه زندگی فعلی ما پایدار نیست.
|
[ترجمه محمدابراهیم منتظری] او مدعی است که بدون توسعه سوخت های نوین، زندگی کنونی ما پایدار نمی ماند
|
[ترجمه شان] او ادعا می کند که بدون توسعه سوخت های جدید، روش کنونی زندگی، قابل تحمل نخواهد بود.
|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] مشارالیه اذعان نمود که بدون جایگزینی انرژی های پایدار فرایند توسعه و ماندگاری در زیست امروزی ماندگار نیست.
|
[ترجمه گوگل] او ادعا می کند که بدون توسعه سوخت های جدید، شیوه زندگی فعلی ما پایدار نیست
[ترجمه ترگمان] او ادعا می کند که بدون توسعه سوخت های جدید، روش کنونی زندگی ما پایدار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or related to a method of managing or using a resource so that the resource is not depleted or permanently damaged.

- Sustainable development takes long-term human and environmental well-being into account.
[ترجمه بنی] توسعه پایدار سلامت انسان و محیط زیست در درازمدت را در نظر می گیرد.
|
[ترجمه شان] توسعه پایدار، رفاه دراز مدت انسان و محیط زیست را ، به حساب می آورد ( در نظر می گیرد ) .
|
[ترجمه دکتر محمدشکیبی نژاد] سلامت انسان و محیط زیست در گرو توسعه پایدار بلند مدت است.
|
[ترجمه گوگل] توسعه پایدار رفاه درازمدت انسان و محیط زیست را در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان] توسعه پایدار به سلامت انسان و محیط زیست در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The government should do more to promote sustainable agriculture.
[ترجمه گوگل]دولت باید برای ترویج کشاورزی پایدار بیشتر تلاش کند
[ترجمه ترگمان]دولت باید کاره ای بیشتری برای ترویج کشاورزی پایدار انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unfortunately, this level of output is not sustainable.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، این سطح از خروجی پایدار نیست
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این سطح خروجی پایدار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The creation of an efficient and sustainable transport system is critical to the long-term future of London.
[ترجمه فرحناز] ایجاد سیستمحمل ونقل کارامد وسازگار بامحیط زیست برای اینده بلند مدت لندن حیاتیاست
|
[ترجمه مریم مزدایی] این حیاتی است که برای ترابری در لندن ، یک سیستم کارآمد پایدار و کارآمد ایجاد شود.
|
[ترجمه گوگل]ایجاد یک سیستم حمل و نقل کارآمد و پایدار برای آینده بلندمدت لندن بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]ایجاد یک سیستم حمل و نقل موثر و کارآمد برای آینده بلند مدت لندن حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sustainable development implies a long-term perspective.
[ترجمه گوگل]توسعه پایدار مستلزم یک چشم انداز بلند مدت است
[ترجمه ترگمان]توسعه پایدار به معنای یک چشم انداز بلند مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cycling is a totally sustainable form of transport.
[ترجمه علی رشیدی] دوچرخه سواری روشی از جابجایی کاملا امن برای محیط هست
|
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری یک نوع حمل و نقل کاملاً پایدار است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری شکلی کاملا پایدار از حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The party is promising low inflation and sustainable economic growth.
[ترجمه شاهرخ خوشنویس] این حزب، وعده ی تورم پائین و رشد اقتصادی میدهد.
|
[ترجمه شان] این حزب نوید رشد اقتصادی پایدار و تورم پائین را می دهد.
|
[ترجمه گوگل]این حزب وعده تورم پایین و رشد اقتصادی پایدار را می دهد
[ترجمه ترگمان]این حزب امید به تورم پایین و رشد اقتصادی پایدار را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That sort of extreme diet is not sustainable over a long period.
[ترجمه شان] اینگونه رژیم غذایی شدید، طی یک دوره طولانی قابل تحمل نیست.
|
[ترجمه گوگل]این نوع رژیم غذایی افراطی برای مدت طولانی پایدار نیست
[ترجمه ترگمان]این نوع رژیم غذایی شدید در طول یک دوره طولانی پایدار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nor does performance shift to a new more sustainable level.
[ترجمه گوگل]همچنین عملکرد به سطح پایدارتری تغییر نمی کند
[ترجمه ترگمان]نه تغییر عملکرد به یک سطح بسیار پایدار جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sets out a definition of sustainable development and the government's commitment in practical terms.
[ترجمه گوگل]تعریفی از توسعه پایدار و تعهد دولت را به صورت عملی ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]تعریف توسعه پایدار و تعهد دولت به شرایط عملی را تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But sustainability in such arid circumstances depends on sustainable populations which do not exceed the resources.
[ترجمه Faeze] اما تاب آوری در شرایطی مثل خشکی بستگی به جمعیت های پایدار دارد که از منابع فراتر نروند.
|
[ترجمه گوگل]اما پایداری در چنین شرایط خشکی به جمعیت های پایداری بستگی دارد که از منابع تجاوز نکنند
[ترجمه ترگمان]اما پایداری در چنین شرایط خشک بستگی به جمعیت پایدار دارد که از منابع فراتر نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is the ultimate sustainable city in terms of jokes and governmental circus acts.
[ترجمه گوگل]این شهر پایدار نهایی از نظر شوخی ها و اقدامات سیرک دولتی است
[ترجمه ترگمان]این شهر بزرگ پایدار از نظر جوک ها و سیرک دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Discusses the conflicting arguments for and against sustainable development, with particular reference to architecture.
[ترجمه گوگل]بحث در مورد استدلال های متضاد موافق و مخالف توسعه پایدار، با اشاره خاص به معماری
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد بحث های متناقض و مخالف توسعه پایدار، با اشاره خاص به معماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It should be scrapped and replaced by a sustainable system of healthy food production.
[ترجمه گوگل]باید کنار گذاشته شود و سیستم پایدار تولید غذای سالم جایگزین شود
[ترجمه ترگمان]آن باید کنار گذاشته شود و با یک سیستم پایدار تولید غذای سالم جایگزین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. While companies talk about sustainable agriculture, they create plant varieties that can withstand being sprayed by their most virulent herbicides.
[ترجمه گوگل]در حالی که شرکت‌ها در مورد کشاورزی پایدار صحبت می‌کنند، انواع گیاهانی را ایجاد می‌کنند که می‌توانند در برابر سمپاشی توسط خطرناک‌ترین علف‌کش‌هایشان مقاومت کنند
[ترجمه ترگمان]در حالی که شرکت ها در مورد کشاورزی پایدار صحبت می کنند، انواع گیاهی ایجاد می کنند که می توانند با استفاده از most herbicides، اسپری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A sustainable water supply would require a 32 percent cut in consumption.
[ترجمه گوگل]تامین آب پایدار نیازمند کاهش 32 درصدی در مصرف است
[ترجمه ترگمان]یک منبع آب پایدار نیازمند ۳۲ درصد کاهش مصرف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تحمل (صفت)
tolerable, supportable, sustainable

تاب اوردنی (صفت)
supportable, sustainable

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being sustained, maintainable
if a plan, method, or system is sustainable, it can be continued at the same level of activity or pace without harming its efficiency and the people affected by it.
you use sustainable to describe the use of natural resources when this use is kept at a steady level and is not likely to damage the environment.

پیشنهاد کاربران

پایا
پاینده
مثال؛
Sustainable agriculture focuses on methods that protect soil health and minimize chemical use.
A person might say, “I’m trying to live a more sustainable lifestyle by reducing waste and supporting local businesses. ”
...
[مشاهده متن کامل]

An organization might promote, “Our goal is to create a sustainable future by implementing eco - friendly practices and renewable energy sources. ”

تجدید پذیر
able to continue without causing damage to the environment
e. g : listen to a discussion on sustainable shopping.
constant - stable
تجدید پذیر , قابل بازیافت و سازگار با محیط زیست
پایدار _ قابل تحمل
Able to continue without causing damage to the environment.
Examples :
The sustainable use of reinforest resources.
ادامه دار
دامنه دار
با دوام
پیوسته
دایمی
مداوم
مدام
متسلسل
متوالی
بی انقطاع
بی وقفه
غیرمنقطع
ثابت. پایدار
مثلا: sustainable economic growth
یعنی: رشد اقتصادی پایدار ( ثابت )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : sustain
اسم ( noun ) : sustenance / sustainability
صفت ( adjective ) : sustainable
قید ( adverb ) : sustainably
محیط زیست محور
منطبق با محیط زیست
( به لحاظ زیست محیطی ) پایدار
The government should do more to promote sustainable agriculture.
دولت باید کارهای بیشتری انجام بدهد که تبلیغ کند کشاورزی محیط زیست محور را
...
[مشاهده متن کامل]

the sustainable use of rainforest resources
استفاده ی محیط زیست محور از منابع جنگلی
environmentally sustainable development
توسعه ی به لحاظ محیط زیستی پایدار ( محیط زیست محور )

1 - محصولات سازگار با محیط زیست
بهتر است از پایداری برای stability استفاده شود. پایا یا باثبات بهتر است.
همچنین تاب آوری را برای resiliency استفاده کنیم بهتر است.
sustainable development توسعه پایدار
able to be upheld or defended
چیزی که صحت آن قابل دفاع باشد
تفاوت هست بین
Sustainable:پایدار
معنای مثبت دارد
Stable:ثابت ( بدون تغییر )
می تواند معنای منفی داشته باشد
✔️ قابل پایش - رصد
It is universally accepted that the adult care system is not 🔰sustainable🔰, but over the coming months my colleagues and I have an opportunity to change that
✔️پایدار
As Vietnam reopens, villagers seek more sustainable🔰 tourism
مستمر و بدون ضرر برای محیط زیست
چیزهای دوستدار محیط زیست
پایدار
# sustainable economic growth
# sustainable use of the world's resources
# That sort of extreme diet is not sustainable over a long period
قابل تحمل
مستمر
پایدار، باثبات، ادامه دار
Unfortunately, this level of output is not sustainable.
The party is promising low inflation and sustainable economic growth.
زیست پایشی، مبنی بر حفظ محیط زیست
sustainable forest management
an environmentally sustainable society
The government should do more to promote sustainable agriculture.
the sustainable use of rainforest resources
با دوام
Sustainable development goals include dangerous hide contents for the nations
اهداف توسعه پایدار حاوی مطالب مخفی خطرناکی برای ملت هاست.
1. متداوم
2. زیست پایشی ( قابل استفاده یا تولید مجدد بدون آسیب رساندن به طبیعت )
sustainable world جهانی با ثبات
پایدار و پایا با توجه به کانتکست
قابل تداوم
ادامه دار
ناگذار
adj. capable of being continued with minimal long - term effect on the environment
تجدید پذیر، قابل تجدید
بهینه وقابل بازیافت
زیست پایشی می تواند معادل خوبی برای این کلمه باشد.
وقتی از محصولات طبیعی یا انرژی طوری استفاده شود که به محیط زیست آسیبی وارد نشود، که در لغت شناسی معماری و محیط و زیست و . . . ، �پایا� یا �پایدار� ترجمه شده است.
۱ - مبنی بر حفظ محیط زیست - پایشی
۲ - پایدار - قابل تداوم
( ساختمان و. . . ) بهینه در مصرف انرژی
پایدار ولی بی ضرر برای محیط زیست
تجدید شدنی
پایدار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٣)

بپرس