فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: suspects, suspecting, suspected
حالات: suspects, suspecting, suspected
• (1) تعریف: to have a theory or feeling that a certain thing is true without knowing what the facts are.
• مترادف: believe, fancy, guess, imagine, suppose
• مشابه: conjecture, infer, surmise, think
• مترادف: believe, fancy, guess, imagine, suppose
• مشابه: conjecture, infer, surmise, think
- I suspect that she knows more than she admits.
[ترجمه لزومی] من نسبت به آنچه او می داند و نمی گوید شک دارم.|
[ترجمه محمد م] من شک دارم ( به گمانم ) او بیشتر از چیزی که اعتراف کرده می داند .|
[ترجمه صابر] من گمان میکنم که اون بیشتر از اون چیزی که اقرار کرده مطلعه ا|
[ترجمه گنج جو] حدس میزنم از آنچه بدان اعتراف کرده بیشتر مطلع است.|
[ترجمه Khazaee Khazaee] من معتقدم که او بیشتر از چیزی که اعتراف کرده است میداند|
[ترجمه Khh] من شک دارم که او بیشتر از آنچه که اعتراف کرده می داند|
[ترجمه گوگل] من گمان می کنم که او بیشتر از آنچه اعتراف می کند می داند[ترجمه ترگمان] شک دارم که او بیشتر از آنچه او اقرار می کند را بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't know why he's not here, but I suspect that he is too embarrassed after what happened last night.
[ترجمه *****] من نمیدانم که چرا او ( مذکر ) اینجا نیست ، ولی من مشکوک شده ام که او بعد از اتفاقی که دیشب افتاد خجالت زیادی میکشد|
[ترجمه گوگل] نمیدانم چرا اینجا نیست، اما گمان میکنم بعد از اتفاقی که دیشب افتاد، خیلی خجالت زده است[ترجمه ترگمان] نمی دانم چرا اینجا نیست، اما فکر می کنم بعد از اتفاقی که دیشب افتاد خجالت می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police suspected that the thief got in through the back window.
[ترجمه گوگل] پلیس مظنون بود که دزد از پنجره پشتی وارد شده است
[ترجمه ترگمان] پلیس حدس زد که دزد از پنجره عقبی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس حدس زد که دزد از پنجره عقبی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The researchers suspect that a flaw in their methodology caused the unexpected results of their study.
[ترجمه گوگل] محققان گمان می کنند که نقص در روش شناسی آنها باعث نتایج غیرمنتظره مطالعه آنها شده است
[ترجمه ترگمان] پژوهشگران فکر می کنند که یک عیب در روش آن ها باعث نتایج غیر منتظره مطالعه آن ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پژوهشگران فکر می کنند که یک عیب در روش آن ها باعث نتایج غیر منتظره مطالعه آن ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to believe in the possible guilt of (someone) without knowing all the facts.
- The police had suspected the neighbor all along, but there was not enough evidence to arrest him.
[ترجمه گوگل] پلیس تمام مدت به همسایه مشکوک بود، اما شواهد کافی برای دستگیری او وجود نداشت
[ترجمه ترگمان] پلیس تمام مدت به همسایه مظنون بود، اما مدرک کافی برای بازداشت او وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس تمام مدت به همسایه مظنون بود، اما مدرک کافی برای بازداشت او وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She suspected her brother of taking the money.
[ترجمه Parnia] او به برادرش مشکوک بود که پول را گرفته است.|
[ترجمه گوگل] او به برادرش مشکوک بود که پول را گرفته است[ترجمه ترگمان] به برادرش شک کرده بود که پول را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to have doubts, reservations, or suspicions about.
• مترادف: distrust, doubt, mistrust
• مشابه: disbelieve, fear, question
• مترادف: distrust, doubt, mistrust
• مشابه: disbelieve, fear, question
- She offered her assistance, but I suspect her motives.
[ترجمه گوگل] او به او کمک کرد، اما من به انگیزه های او مشکوک هستم
[ترجمه ترگمان] او به او کمک کرد، اما من به انگیزه های او مظنون هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به او کمک کرد، اما من به انگیزه های او مظنون هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: to believe in the possibility of (something) as the cause of some event or outcome.
• مشابه: guess, think
• مشابه: guess, think
- The entire building burned down, and the police suspect arson.
[ترجمه امین جهانگرد] کل ساختمان در آتش سوخت و از بین رفت، و پلیس گمان میکند که ساختمان به عمد به آتش کشیده شده|
[ترجمه گوگل] کل ساختمان در آتش سوخت و پلیس مشکوک به آتش سوزی است[ترجمه ترگمان] کل ساختمان آتش گرفت و پلیس مظنون به آتش سوزی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- When the nurse saw the boy's bruises, she suspected child abuse.
[ترجمه امین جهانگرد] وقتی که پرستار کبودی های پسر بچه را دید، گمان کرد که مورد سو استفاده قرار گرفته باشد|
[ترجمه گوگل] پرستار وقتی کبودی های پسر را دید به کودک آزاری مشکوک شد[ترجمه ترگمان] وقتی پرستار کبودی ها را دید، فکر کرد که بچه سو استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to believe that something, especially something bad, may be true; to have suspicions.
• مشابه: guess
• مشابه: guess
- She looked through all my drawers; I think she suspects.
[ترجمه گوگل] او تمام کشوهای من را نگاه کرد من فکر می کنم او مشکوک است
[ترجمه ترگمان] او به همه کشوهای من نگاه کرد و فکر می کنم که او مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او به همه کشوهای من نگاه کرد و فکر می کنم که او مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: one who is suspected, esp. of a crime or other wrongdoing.
- The police are now calling the husband a suspect in the case.
[ترجمه گوگل] پلیس اکنون شوهر را مظنون به این پرونده می داند
[ترجمه ترگمان] پلیس در حال حاضر فرد مظنون را در این پرونده تحت تعقیب قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس در حال حاضر فرد مظنون را در این پرونده تحت تعقیب قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: suspecting (adj.)
مشتقات: suspecting (adj.)
• : تعریف: open to suspicion or doubt.
• مترادف: questionable, suspicious
• مشابه: doubtful, dubious, precarious, problematic, shady, slippery, unreliable, untrustworthy
• مترادف: questionable, suspicious
• مشابه: doubtful, dubious, precarious, problematic, shady, slippery, unreliable, untrustworthy
- His motives for convincing her to change her will are certainly suspect.
[ترجمه گوگل] انگیزه های او برای متقاعد کردن او برای تغییر اراده اش قطعا مشکوک است
[ترجمه ترگمان] انگیزه های او برای متقاعد کردن او برای تغییر وصیت نامه اش به طور حتم مشکوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] انگیزه های او برای متقاعد کردن او برای تغییر وصیت نامه اش به طور حتم مشکوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید