• : تعریف: the existing state; conditions as they are at a given time.
جمله های نمونه
1. The Act contained provisions designed to preserve the status quo.
[ترجمه حسن زاده] این قانون شامل بخش هایی بود که برای حفظ وضع موجود طراحی شده بود.
|
[ترجمه گوگل]این قانون حاوی مقرراتی بود که برای حفظ وضعیت موجود طراحی شده بود [ترجمه ترگمان]قانون حاوی مقرراتی بود که برای حفظ وضع موجود طراحی شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They wanted a return to the status quo before the war.
[ترجمه امیر] آنها میخواستند به وضعیت قبل از جنگ بازگردند.
|
[ترجمه ارشیا] آنها می خواستند به حالت طبیعی قبل از جنگ برگردند.
|
[ترجمه گوگل]آنها خواهان بازگشت به وضعیت قبل از جنگ بودند [ترجمه ترگمان]آن ها خواستار بازگشت به وضعیت قبل از جنگ بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He emphasized the need to maintain the status quo.
[ترجمه فواد] او بر حفظ وضعیت کنونی تاکید کرد.
|
[ترجمه علیرضا] او بر لزوم حفظ وضعیت موجود تاکید کرد
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] او بر الزام پا بر جا نگاه داشتن وضع موجود مصر بود.
|
[ترجمه گوگل]وی بر حفظ وضعیت موجود تاکید کرد [ترجمه ترگمان]او بر نیاز به حفظ وضع موجود تاکید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Certain people always want to maintain the status quo.
[ترجمه مریم سالک زمانی] عده ای همیشه خواهان حفظ وضع موجود هستند.
|
[ترجمه گوگل]افراد خاصی همیشه می خواهند وضعیت موجود را حفظ کنند [ترجمه ترگمان]بعضی از مردم همیشه می خواهند وضعیت موجود را حفظ کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]او از وضعیت موجود ناراضی بود [ترجمه ترگمان]از وضع موجود ناراضی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. conservatives who want to maintain the status quo.
[ترجمه گوگل]محافظه کارانی که می خواهند وضعیت موجود را حفظ کنند [ترجمه ترگمان]محافظه کاران که می خواهند وضعیت موجود را حفظ کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Wilson was strangled by the status quo.
[ترجمه گوگل]ویلسون توسط وضعیت موجود خفه شد [ترجمه ترگمان] ویلسون \"با وضع موجود در حال خفگی بوده\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Egocentrism acts to maintain the structural status quo.
[ترجمه گوگل]خود محوری برای حفظ وضعیت موجود ساختاری عمل می کند [ترجمه ترگمان]Egocentrism عمل می کند تا وضعیت موجود را حفظ کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These will include maintaining the status quo, retaining hunting with new restrictions, a partial ban, and a total ban.
[ترجمه گوگل]این موارد شامل حفظ وضعیت موجود، حفظ شکار با محدودیتهای جدید، ممنوعیت جزئی و ممنوعیت کامل خواهد بود [ترجمه ترگمان]این شامل حفظ وضع موجود، حفظ شکار با محدودیت های جدید، ممنوعیت نسبی، و ممنوعیت کامل خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. True reconciliation, however, means anything but maintaining the status quo.
[ترجمه علیرضا] به هر حال آشتی و مصالحه واقعی شامل همه چیز می شه به شرطی که وضعیت موجود حفظ بشه
|
[ترجمه گوگل]آشتی واقعی اما چیزی جز حفظ وضعیت موجود است [ترجمه ترگمان]با این حال، آشتی واقعی به معنی حفظ وضع موجود نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Politicians, sensing wide and profound dissatisfaction with the status quo, have proposed significant changes in our federal income tax.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران، با احساس نارضایتی گسترده و عمیق از وضعیت موجود، تغییرات قابل توجهی در مالیات بر درآمد فدرال ما پیشنهاد کرده اند [ترجمه ترگمان]سیاستمداران، از نارضایتی گسترده و عمیق از وضع موجود، تغییرات قابل توجهی در مالیات بر درآمد فدرال ما پیشنهاد کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. To argue against changing the status quo, which everybody knows compromises democracy, is a terribly pessimistic position.
[ترجمه گوگل]استدلال علیه تغییر وضعیت موجود، که همه میدانند که دموکراسی را به خطر میاندازد، موضعی بسیار بدبینانه است [ترجمه ترگمان]بحث در مورد تغییر وضع موجود، که همه می دانند دموکراسی را به خطر می اندازد، موضع بسیار بدبینانه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The guardians of the status quo usually judge them to be beyond the pale.
[ترجمه علیرضا] حامیان وضعیت فعلی آنها را به کوته نظری قضاوت می کنن
|
[ترجمه مریم سالک زمانی] از نظر حامیان وضع موجود، آنان از مرحله پرت هستند.
|
[ترجمه گوگل]نگهبانان وضعیت موجود معمولاً آنها را فراتر از رنگ پریده قضاوت می کنند [ترجمه ترگمان]نگهبانان وضع عادی معمولا درباره آن ها قضاوت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. An incumbent by definition is the status quo.
[ترجمه گوگل]یک متصدی طبق تعریف، وضعیت موجود است [ترجمه ترگمان]طبق تعریف فعلی وضع موجود است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But even after redeployment, war will be the status quo in the Holy Land, peace the unknown quantity.
[ترجمه گوگل]اما حتی پس از استقرار مجدد، جنگ وضعیت موجود در سرزمین مقدس خواهد بود، صلح مقدار ناشناخته است [ترجمه ترگمان]اما حتی پس از جابه جایی، جنگ، وضع موجود در سرزمین مقدس، صلح و کمیت ناشناخته خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
موقعیت (اسم)
post, site, place, spot, situation, status, position, plight, setting, ball game, location, circumstances, station, locality, state of affairs, status quo
وضع موجود (اسم)
status quo
وضع کنونی (اسم)
status quo
حالت طبیعی (اسم)
status quo
انگلیسی به انگلیسی
• current situation the status quo is the situation that exists at a particular time; a formal expression.
پیشنهاد کاربران
1. وضع موجود 2. وضع سابق مثال: the preservation of the status quo. حراست و صیانت از وضع موجود
وضع موجود، وضعیت موجود، شرایط فعلی
/ˌsteɪ. təs ˈkwəʊ/ 1 - the status quo the present situation اسم/ وضعیت موجود Certain people always want to maintain the status quo. 2 - status quo the present situation or condition ... [مشاهده متن کامل]
وضعیت یا شرایط فعلی/ موجود Are you in favor of statehood, independence, or the status quo for Puerto Rico?
شرایط فعلی
This term has a slightly negative connotation. شرایط کنونی وضع موجود • Should we be always content with the status ?quo or try to make changes in our lives • We invest years, decades even, in our status quo, and the harder - won it is, the less inclined ... [مشاهده متن کامل]